ماهنامه خط صلح – شروع عصر مدرن، شروع رخدادهایی برای جوامع، به ویژه جوامع سنتی بود چرا که بسیاری از قواعد و قوانین عرفی و شرعی و مرزبندیهای شایع در آن را تغییر داد و یا جابهجا کرد. یکی از مهمترین این موارد، حضور بیشتر و پررنگتر «زنان» در عرصههای اجتماعی بود. با ظهور سلسلهی قاجار در ایران، حضور زنان در جامعهی سنتی آن دوران بیشتر شد زیرا آنان کارهایی را شروع کردند که تا پیش از آن اساساً به زنان واگذار نمیشد.
یکی از پیامدهای حضور زنان به خصوص در عرصههای سیاسی و اجتماعی، رویارویی و برخورد آنان با حکومتهایی بود که صدر تا ذیل آن در اختیار مردان قرار داشت؛ مردانی که با ترسیم و تشکیل حکومتهای توتالیتر و مستبد، مخالفت مردان را نیز برنمیتابیدند، چه برسد به زنان که آنان را «عاقل کامل» هم نمیدانستند و اصلاً نظراتشان را قبول نداشتند. این رویاروییها با گذر زمان شکل مبارزه به خود گرفت تا ریشههای «جنبش زنان» آرام آرام دوانیده شد، قوام یافت و قدرت گرفت و در نتیجه مواجههی زنان با حکومتها شکلی استوار پیدا کرد و صدای اعتراض زنان گاه بیشتر از مردان به گوش حاکمان مستبد رسید.
عصر «پهلوی دوم»، اوج نقشآفرینی زنان در جامعه به ویژه در عرصهی سیاسی بود و این نقشآفرینی در بسیاری موارد منجر به مبارزه و مخالفت با حکومت شد و تا آنجا ادامه یافت که پای زنان به «زندان» را نیز باز کرد و «بند زنان» از همین دوران پایی ثابت در تمام زندانهای کشور شد.
البته زنان زندانی همگی به دلایل سیاسی وارد زندان نشده زیرا حضور پررنگ آنان در جامعه و پذیرش مسئولیتهای خارج از محیط خانواده، منجر به بروز جرایمی از سوی آنان یا به قولی «قانونشکنی» نیز شده که اجتنابناپذیر است. به همین دلایل –همانطور که اشاره شد—، زنان نیز یک پای ثابت زندانیان در ایران شدند. بسیاری از زندانیان زن کنونی به دلیل مشکلات و جرایم مالی مانند داشتن چک برگشتی در زندان به سر میبرند. زنانی که ناخواسته درگیر مسائل مالی شده و مانند هر شهروند دیگری برای ماندن در عرصهی تجارت مجبور پذیرش مسئولیتهای مالی و صدور یا همان کشیدن چک شدهاند اما به دلیل وضعیت اقتصادی نابهسامان نتوانستند از پس این مسئولیتها برآیند و به ناچار راهی زندان شدند. بسیاری از این زنان به دلیل نبود حمایتهای اجتماعی کافی در کشور و معمولاً نبود مردی در زندگیشان مجبور میشوند برای تأمین هزینههای خانواده و به ویژه فرزندان خود دست به اعمال خلافهای گوناگون بزنند. بسیاری از این زنان به دلیل شرایط سخت اجتماعی و ادارهی خانواده مجبور به اعمال خلاف از جمله جیببری، سرقت، روسپیگری، جرایم سازمان یافتهای مانند تولید، پخش و فروش مواد مخدر و غیره شدهاند.
این موارد –از جرایم سیاسی گرفته تا غیرسیاسی— همگی نتیجهی حضور پررنگ زنان در جامعه است؛ هرچند که نسبت خلافکاری زنان به مردان در جامعه بسیار کمتر است اما به هر حال بایستی آن را نتیجهی حضور آنان در تمام عرصههای اجتماعی دانست.
تا پیش از این وقتی مردان راهی زندان میشدند دلخوش به این بودند که سایهی زنانشان همچنان بر سر خانواده است و به همین دلیل اساس خانواده همچنان پابرجا میماند زیرا در جامعهی مردانهی ایران، باز هم این زنان هستند که نقش ستون اصلی خانه و خانواده را ایفا میکنند. به دلیل همین نقش تعیینکننده است که مثلی در جامعهی ایران رواج یافت: «خدا هیچ خانهای را بی زن نکند». همین ضربالمثل نشان از اهمیت بسیار زیاد زنان و نقش آنان در دوام، قوام و آرامش و پیشرفت خانواده دارد.
با آغاز دستگیری و زندانی شدن زنان، نخستین نشانههای مخرب عدم حضور آنان در خانوادهها نیز نمود پیدا کرد زیرا مردان خانواده در تمام روز مشغول تلاش برای معاش بودند (به ویژه در زمان گذشته که معمولاً تنها نانآور خانواده محسوب میشدند). برای همین وضعیت فرزندان در خانواده هر روز بحرانیتر شده که این بحران، اثرات مستقیمی بر کل خانواده دارد. نخستین اثرات سوء این عدم حضور زنان و در واقع مادران و همسران، بر وضعیت تحصیلی و در واقع افت تحصیلی فرزندان است. در نتیجه، رسیدگی به وضعیت دشوار فرزندان یا به سایر زنان فامیل مانند مادربزرگ، عمه یا خاله سپرده میشود و یا در مواردی مردان با میل باطنی یا علیرغم میل باطنی مجبور به ازدواج دوباره میشوند که باز هم تأثیرات بسیار بدی بر خانوادهها میگذارد. در کنار مشکلات تحصیلی و تربیتی مشکلات ریز و درشت دیگری اعم سوءتغذیه و سوءتربیت هم گریبان چنین خانوادههایی را میگیرد. همچنین نگاه منفی جامعه به فرزندانی که «سایهی مادر بر سرشان نیست» نیز وجود دارد و در موارد بسیاری همین مسئله منجر به فروپاشی خانواده یا حتی وارد شدن فرزندان به کانونها و موسسههای کودکان بیسرپرست یا بدسرپرست میشود.
این تأثیرات منفی یعنی زندانی شدن و عدم حضور زنان در خانواده در کشورهای غربی نیز به یک معضل بسیار بزرگ تبدیل شده و برای همین قضات در مواردی خاص، احکامی سبکتر برای زنان صادر میکنند تا بتوانند تا حد ممکن از تأثیرات منفی آن بر فرزندان و خانواده بکاهند. ناگفته پیداست که این تأثیرات منفی در ایران به دلیل نقش پر اهمیت عاطفی زنان بر خانواده، ناهنجاریهای بسیار بیشتری نسبت به جوامع غربی نیز تولید میکند و برای همین اثرات مخرب و ویرانگر حضور زنان خانواده در زندان نیز بسیار مخربتر از جوامع غربی است.
حتی بسیاری از زنان مجبورند دوران بارداری خود را در زندان سپری کنند و بسیاری از فرزندان نیز مجبورند پس از زایمان و به دلیل نبود سرپرست مناسب، دوران کودکی خود را در زندان و در کنار مادرشان بگذرانند. ناگفته پیداست که گذراندن این دوران تأثیراتی بسیار مخرب، ویرانگر و جبرانناپذیر بر روحیه و تربیت چنین فرزندانی میگذارد. حتی فرزندانی که با گذراندن این دوران دشوار به افرادی موفق و تحصیلکرده تبدیل شدند باز هم این تأثیرات ویرانگر را برای سالها با خود حمل میکنند و گاه مجبور به مخفی کردن گذشتهی خود میشوند که همهی این موارد به علاوهی موارد بسیار دیگر تا آخر عمر با چنین افرادی همراه میماند و باعث عدم سلامت روحی آنان میشود.
این معضلات، مشکلات، ناهنجاریها و دشواریها نشان از نقش بسیار مهم و تأثیرگذار زنان بر جامعه ایران دارد، مادران، همسران، خواهران و دخترانی که به دلیل یک جرم کوچک و یا بزرگ در زندان به سر میبرند اما اثرات منفی عدم حضور آنان در خانواده و جامعه از جرمی که مرتکب شدهاند بسیار مخربتر و آزاردهندهتر است.
***
تأثیرات منفی و مخرب زندانی شدن زنان به ویژه در جامعهای چون ایران بسیار بیشتر از مواردی است که در بالا به آنها اشاره شده است. وظیفهی روزنامهنگاران و اهالی رسانه، روایت و معرفی معضلات و مشکلاتی است که از زندانی کردن زنان بهوجود میآید اما روزنامهنگاری راهی برای حل این مشکلات نمیشناسد. از این مرحله به بعد وظیفه و نقش حقوقدانان، روانشناسان و جامعهشناسان پررنگ میشود تا راهی برای برونرفت از این مشکل را پیدا کنند.
هرچند قانون باید برای همگان یکسان اجرا شود اما در موارد کیفری، اعمال مجازات باید با توجه به نقشهای جانبی یک «مجرم» شکل بگیرد و اجرا شود زیرا در مواردی –همانطور که اشاره شد— ممکن است میزان محکومیت یک مجرم و زندانی کردن او اثراتی بسیار مخربتر و ویرانگرتر از مجازات او داشته باشد و بهتر است این نکتهی بسیار مهم به خصوص دربارهی زنان، در سیستم قضایی و حقوقی کشور دیده و برای رفع آن تدابیری اتخاد شود که هم خانوادهی زندانیان زن و هم جامعه از آن سود ببرند.