امروز مجلس شورای اسلامی به همه وزرای پیشنهادی رأی مثبت داد و می شود گفت که دولت «وفاق ملی» از امروز رسمیت پیدا کرده و بهانه ای برای کم کاری وجود ندارد. البته رأی اعتماد «نمایندگان مردم» به زبان خوش جلب نشد. محتمل بود که برخی از وزرای پیشنهادی رفوزه شوند، اما پزشکیان برای بار دوم پای میکروفون رفته و پس از خواندن چند سطر از نهج البلاغه، به همه اطمینان داد که لیست پیشنهادی قبل از مطرح شدن در مجلس جهت «رأی اعتماد»، نخست مورد بازبینی رهبر فرزانه قرار گرفته، و دل شیر می خواهد که کسی علیه رهبر و فرمان ملوکانه حرفی بزند….. یاد دوران اعلیحضرت همایونی می افتم که حزب رستاخیز تشکیل داده بود. خودش اعضا را تعیین می کرد، مشخص می کرد چه کسی رئیس حزب بشود، می گفت هر کسی سیستم تک حزبی دوست ندارد برود پاسپورتش را گرفته و از کشور خارج شود….اگر آمندرضا امروز زنده بود و می دید که چطور آخوندها پا جا پای او گذاشته اند، انگار نه انگار که «نماینده مردم» آدم است…. حتما با اخم ملوکانه  می پرسید «آخه مگه مرض داشتین…. پس چرا انقلاب کردین، خب خودمون یکجوری با هم کنار میومدیم. بختیار بی اختیار که بود….هیچ فرقی بین بختیار و پزشکیان نیست؟»…. شاپور بختیار که نخست وزیری خود را با این شعر آغاز کرد “من مرغ توفانم، نییندیشم ز توفان/ موجم نه آن موجی که از دریا گریزد” همچون پزشکیان، آمده بود که کشتی توفانزده را نجات دهد، اما توفان آغاز شده بود. هرچند که «شور انقلاب» و برخورداری از «فرهنگ پایین مبارزاتی» به مردم اجازه نمی داد تا با مضرات «تغییر» فقط بخاطر تغییر آشنا شوند. بر موجی سوار شدند که تبعات آن در 45 سال گذشته بر همه بارز شده است.