ماهنامه خط صلح – در آستانه‌ی دومین سالگرد اعتراضات سراسری سال ۱۴۰۱ و جنبش مهسا، احکام اعدامی که در دادگاه‌های جمهوری اسلامی علیه زنان صادر شده، همه را غافلگیر کرد. «شریفه محمدی»، فعال کارگری، یکی از زنانی است که به‌اتهام «بغی» به‌اعدام محکوم شده است. خانم محمدی عضو پیشین تشکل کارگری «کمیته‌ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری» است؛ عضویت در این ‌تشکل یکی از اتهامات این ‌فعال صنفی است که در کیفرخواست صادره علیه او عنوان شده است. ماهنامه‌ی خط صلح، با هدف پرسش در خصوص چیستی این‌ تشکل کارگری و چرایی صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی، با «محمود صالحی»، یکی از بنیانگذاران تشکل کارگری کمیته‌ی هماهنگی، گفتگویی ترتیب داده که در زیر آمده است.

محمود صالحی از فعالین کارگری و زندانیان سیاسی پیشین است که در طول سال‌ها کنشگری، بارها به‌دلیل فعالیت‌های صنفی و سازماندهی تجمع‌های اعتراضی، بازداشت شده و به زندان افتاده است. او ضمن توضیح در خصوص فعالیت‌های کمیته‌ی هماهنگی، بر شفاف بودن عملکرد و فعالیت‌های این‌ کمیته تأکید داد و معتقد است که وقتی یک‌تشکل، با اعضای شناخته شده و فعالیت‌های علنی شروع به فعالیت می‌کند و با همین هویت صنفی-تشکیلاتی هم با مسئولان استانی و کشوری درباره‌ی مشکلات کارگران به مذاکره می‌نشیند، نمی‌توان عضویت در آن را دست‌مایه‌‌ی صدور حکم «بغی» قرار داد. این ‌فعال کارگری حکم اعدام برای شریفه محمدی را «حکم وحشت» می‌خواند و معتقد است که این ‌حکم، حکمی غیرقانونی است و قاضی این ‌پرونده به‌دلیل صدور چنین ‌حکمی، باید محاکمه شود و از شریفه محمدی عذرخواهی کند.

مشروح گفتگوی ماهنامه‌ی خط صلح با محمود صالحی را در زیر می‌خوانید.

فعالیت‌های اعضا در کمیته‌ی هماهنگی چه بوده و چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟

کمیته‌ی هماهنگی، یک تشکل کارگری علنی است. وظیفه‌اش این است که به ایجاد تشکل‌های کارگری در ایران کمک کند. چون قبلاً در ایران تشکل‌های کارگری وجود نداشتند. بعد از انقلاب هم تنها چند تشکل، مثل شورای اسلامی کار، انجمن‌ اسلامی کار و خانه‌ی کارگر اجازه‌ی فعالیت داشتند. بنابراین فعالان کارگری ایران احساس کردند که حتماً باید جمع شوند و به‌صورت سازماندهی‌شده و آگاهانه، کمک ‌کنند تا تشکل‌های کارگری در محل‌های کارگری تشکیل شود، هدف این ‌کمیته، این بود. من یکی از بنیانگذاران کمیته‌ی هماهنگی بودم. بنیانگذاران این ‌کمیته چهار نفر بودند؛ محسن حکیمی، بهروز خباز، بهرام دِزکی و من.

طی فعالیت‌های زیادی که در سال‌های اخیر داشته‌اید، با چه موانع و مشکلاتی مواجه بودید؟

طبیعتاً وقتی تشکلی را ایجاد می‌کنیم و جمعی را تشکیل می‌دهیم که مسئولان، به‌صورت غیرقانونی، اجازه‌ی اخذ مجوز به‌آن نمی‌دهند، مسلم است که با تمام موانع مواجه خواهیم شد. از ابتدای فعالیتمان هر روز درگیری و احضار داشتیم و هر روز به‌ما حمله کردند. بارها و بارها تهدید شده‌ایم، اما به‌فعالیت خودمان ادامه داده‌ایم.

کمیته‌ی هماهنگی اساسنامه دارد. ما معتقد بودیم که در زمان تشکیل هرجمعی باید چهارچوبی وجود داشته باشد که اعضایش سرخود کاری نکنند. اعضایی هم که وارد این‌ تشکیلات می‌شدند، طبق همین اساسنامه فعالیت می‌کردند. با این ‌حال فعالیت ما را بر نمی‌تافتند، هرگاه بنا داشتیم که به‌شکلی مجمع عمومی را برگزار کنیم، برخوردهای نهادهای امنیتی بیش‌تر می‌شد. ما اجازه نداشتیم که مجمع عمومی خود را در یک‌مکان عمومی برگزار کنیم، لذا مجبور بودیم در مکانی غیر رسمی این ‌کار را انجام دهیم که دولت از حضور ما اطلاع پیدا نکند. دلیل انجام این‌کار هم این بود که روند برگزاری مجمع عمومی ما را قطع نکنند و مجمع عمومی برگزار شود. کمیته‌ی هماهنگی در طول حیات خودش، هفت مجمع عمومی برگزار کرده که در دو مجمع به‌ما حمله کردند. یک‌بار در کرج  و یک‌بار در سنندج، که همه‌ی ما و شرکت‌کنندگان در این دو مجمع عمومی را دستگیر کردند.

طبق اخباری که در خصوص خانم شریفه محمدی منتشر شده، فعالیت‌های این ‌فعال صنفی، به مدنی‌ترین شکل ممکن انجام شده است. حکم صادره از سوی دادگاه انقلاب رشت هم مؤید این ‌نکته است که خانم محمدی مرتکب هیچ اقدام خشونت‌آمیزی نشده و در هیچ دوره‌ای از فعالیت‌های او، هیچ سلاح سرد یا گرمی از او گرفته نشده است. وقتی خبر صدور حکم اعدام، با اتهام بغی برای شریفه محمدی را دریافت کردید، واکنش شما چه بود؟

اولین روزی که حکم اعدام برای شریفه محمدی صادر شد، اعلام کردم باید من‌را هم دستگیر کنند. اگر قرار باشد که شریفه با اتهام عضویت در کمیته‌ی هماهنگی مجرم باشد، من هم مجرم هستم، چون من بنیانگذار این‌ کمیته بودم. کمیته‌ی هماهنگی در خفا تشکیل نشده که فعالیت در آن، شامل بغی شود. کمیته‌ی هماهنگی علنی تشکیل شده، سایت علنی داشته‌ و اعضایش هم مشخص بودند. من به‌عنوان یکی از بنیانگذاران این ‌کمیته، بارها با مسئولانی مثل فرماندار، استاندار و حراست و وزارت اطلاعات در رابطه با کمیته‌ی هماهنگی و وضعیت این تشکل، نشست داشته‌ایم و صحبت کرده‌ایم. مثلاً برای برگزاری مراسم اول ماه می (روز جهانی کارگر) به‌عنوان نماینده‌ی کمیته‌ی هماهنگی، رفته‌ام و در جلسات آن‌ها شرکت کردم. بنابراین این‌ کمیته در خفا تشکیل نشده که اعضای آن شامل این‌ حکم باشند. به‌نظر من، یا این ‌قاضی با شریفه محمدی و یا با خانواده‌اش مسئله‌ی شخصی داشته و یا به‌دستور کسی، چنین حکمی را صادر کرده‌ است. حالا من نمی‌گویم که وزارت اطلاعات بوده. چون وزارت اطلاعات همه‌ی ما را می‌شناسد. ده‌ها بار از تهران آمده و از من بازجویی کرده‌اند. حتی به‌من گفتند که اگر می‌خواهید کمیته‌ی هماهنگی را ثبت کنید، باید به تلویزیون (سیمای جمهوری اسلامی) بیایید و مصاحبه کنید و احزاب چپ را مورد حمله قرار بدهید. این ‌درخواست وزارت اطلاعات از ما بوده. ما هم چون ربطی به احزاب چپ اپوزسیون نداشته‌ایم، هیچ وقت علیه کسی صحبت نمی‌کنیم. ما همیشه تحت فشار بوده‌ایم و اتهاماتی هم‌چون ربط به تشکیلات حزب کمونیست ایران، شاخه‌ی علیزاده مطرح بوده ‌است. این‌ها واقعاً اتهام است و می‌خواهند به‌واسطه‌ی این ‌اتهامات، ما را سرکوب کنند. جز این چیز دیگری نیست.

شما از جلسات خودتان با مجموعه‌های رسمی حکومتی یاد کردید. این‌ جلسات بدین معنا بود که کمیته‌ی هماهنگی و شما را به‌عنوان بنیانگذار و نماینده‌ی کمیته، به‌رسمیت می‌شناختند؟

بله! من به‌عنوان یکی از اعضای کمیته‌ی هماهنگی در این‌ جلسات شرکت می‌کردم. اعضا، در مجمع عمومی ششم خواستند که از وزارت کار برای ثبت، درخواست کنیم. من مسئول پیگیری این‌ موضوع بودم. درخواست کردیم و نام اعضایمان را رسماً به وزارت کار و سازمان جهانی کار دادیم و درخواست‌مان را ثبت کردیم.

آیا خانم شریفه محمدی، عضو رسمی کمیته‌ی هماهنگی بودند؟

بله

آیا صدور چنین حکمی برای یک‌فعال کارگری، عرصه را برای فعالیت امثال شما تنگ‌تر نخواهد کرد؟

نه! اتفاقاً عرصه را بازتر می‌کند. چون ما هستیم، ما در خیابان، بازار و جامعه هستیم. مگر ما، یکی دو نفریم که تمام بشویم؟ نکته این‌جاست که فعالان کارگری در میان مردم جایگاه و پایگاهی دارند. ایران هم درحال تحول است. اعتراضاتی که در خیابان هست، سر ندارند. تنها کسانی که می‌توانند به این ‌اعتراضات جهت بدهند، فعالان کارگری هستند. همین فعالان هستند که همه‌روزه مبارزه می‌کنند.

یعنی فکر می‌کنید که صدور چنین حکمی با افزایش اعتراضات و فعالیت‌های کارگری نسبتی دارد؟ آیا احکام این‌چنینی که صادر می‌شوند، هدف این است که به فعالان کارگری فشار بیاورند؟

بله! این ‌حکم، صادر شده تا فشار بیاورند و بگویند: طبقه‌ی کارگر! دست از پا خطا نکنید. ولی نمی‌توانند ما را مرعوب کنند. خیلی از این‌ها به‌قول خودشان چکشی آمده‌اند تا کاری بکنند و نتوانستند. حالا هم نمی‌توانند کاری بکنند.

به نظر شما این‌ حکم، برای فشار به فعالان کارگری صادر شده‌ یا برای فشار بر زنان؟

این مشترک است. در اساسنامه‌ی ما هم بحث زن و مرد نیست. در اساسنامه‌ی ما عضو مهم است و کاری به جنسیت اعضا نداریم. وظیفه‌ی کمیته‌ی هماهنگی هم دقیقاً مسئله‌ی سازماندهی است. نیروهای امنیتی هم به این ‌نتیجه رسیده‌اند که این‌ کمیته خودش نوشته سازماندهی و کمک به سازماندهی. اعتراضات هم خودش شکلی از سازماندهی است. صادرکنندگان این ‌احکام می‌خواهند با این ‌کار، در جامعه وحشت ایجاد کنند. یعنی به‌ما بگوید که دست از پا خطا نکنید. کاری نکنید. در اعتراضات و تجمعات هم شرکت نکنید. من خودم در مراسم خاکسپاری «مهسا امینی» حضور داشتم. بعد، نیروهای امنیتی به‌خانه‌ی ما حمله کردند. شیشه‌ها را شکستند و عروسم زخمی شد. گفتم چرا چنین کاری کردید؟ من که کاری نکرده‌ام. گفتند تو در مراسم مهسا حضور داشتی، و این، یعنی به آن تجمع مشروعیت داده‌ای. مسئله ایجاد وحشت است و وحشت حاکمیت از این افراد. آن‌ها از شریفه محمدی وحشت دارند. نه این‌که او را بترسانند. او نمی‌ترسد. اما آن‌ها از شریفه محمدی وحشت دارند که اگر فردا در جمعی قرار بگیرد، صحبت‌های او برای مردم معترض ملاک می‌شود. می‌خواهند وحشت ایجاد کنند تا فعالان کارگری حرکتی نکنند.

یعنی وحشت برای این‌که این ‌مرجعیت اجتماعی را از جنبش کارگری بگیرند؟

بله! ولی نمی‌توانند.

به‌بحث سازماندهی اشاره کردید. سوال این‌جاست که فشاری که به کمیته‌ی هماهنگی وارد می‌شود به‌خاطر قدرت سازماندهی کمیته است و یا به‌خاطر فعالیت‌های عادی کارگری؟

جامعه‌ی ما گرسنه و بیکار است و شرایط به‌گونه‌ای است که در هرگوشه از این ‌جامعه که سرت را بلند کنی، به سازماندهی برخورد می‌کنی. مثلاً در خیابان کنار سازمان آب، زنان نشسته‌اند و برای آب اعتراض می‌کنند. خب! تو وظیفه‌ات این است که بروی و سازماندهی کنی. یا مثلاً می‌بینی که مردم برای مشکلات برق تجمع کرده‌اند. تو وظیفه‌ات این است که سازماندهی کنی. سیستم و مناسبات حاکم هم این‌را می‌داند و فشارها را افزایش می‌دهد که تو، این کار را نکنی. سازماندهی نکنی. یعنی اعتراضاتی که در خیابان هست، بدون سر باشد.

آیا واکنش‌های صورت‌گرفته از سوی تشکل‌های کارگری و افکار عمومی به این ‌حکم ناعادلانه را درخور می‌دانید؟

اعتراضات نسبت به این ‌حکم خیلی زیاد است. در جامعه، داخل و خارج از کشور، در میان تشکل‌ها و فعالان کارگری، در میان فعالان معلمی و محیط‌زیست و هر نیرویی که به وضع موجود معترض است. همه به این ‌حکم اعتراض کرده و آن‌را یک «حکم وحشت» تلقی کرده‌اند. این ‌اعتراضات بیش‌تر هم می‌شود. طبقه‌ی کارگر هیچ‌وقت اعضای خودش را تنها نخواهد گذاشت. تا امروز چنین نکرده و بعد از این هم نخواهد کرد. ما هم به هر طریقی که باشد این حکم را ملغی می‌کنیم. قاضی‌ای که چنین حکمی را داده، باید محاکمه شود و از خانواده‌ی شریفه محمدی عذرخواهی کند. این ‌حکم، حکمی غیرقانونی است. حتی برابر همین قوانین قوه‌ی قضائیه هم، این‌ حکم قانونی، نیست. بنابراین صددرصد باید از شریفه محمدی عذرخواهی بشود.

و نکته‌ای اگر فکر می‌کنید که ناگفته مانده…؟

اعضای کمیته‌ی هماهنگی باید مشخص کنند که چه می‌خواهند بکنند. الان کمیته‌ای به‌نام «کمیته‌ی دفاع از شریفه محمدی» تشکیل شده است. ولی کمیته‌ی هماهنگی باید مستقیماً دست به‌کار شود و اعضایش را سازماندهی کند که در خیابان‌ها تجمع کنند.

یعنی به‌نظر شما الان تنها راهکار، تجمعات و حضور در خیابان است؟

بله! همه‌چیز در خیابان تمام می‌شود. ما هیچ توهمی نسبت به جای دیگری نداریم. هر اعتراضی باید در خیابان و با قدرت انجام شود.

با سپاس از وقتی که در اختیار ماهنامه‌ی خط صلح گذاشتید.