عنوان «زیر تیغ» چندان مطلوب ما نبود، اما چون باب‌طبع روزنامه‌های اصلاح‌طلب بود که هرگاه کسی به یکی از چپ‌ها در سیاست نگاه چپ می‌کرد، بی‌درنگ خود را زیرتیغ می‌نامیدند و یکی‌از پرتکرارترین تیتر‌های رسانه‌ای آن‌ها بود، از باب یادآوری می‌توان به آنان گفت حمله‌های شدید و مداخله‌جویانه به رئیس‌جمهور با ادبیات رکیک چونان محسن رنانی، و تهدید و تضعیف او با استعفا و بهانه‌جویی و زیاده‌طلبی با ادبیات متناقض چونان محمدجوادظریف، زیرتیغ‌بردن جراحی که او را جراح مشکلات کشور می‌نامیدید، نیست؟!

 غلامرضا صادقیان

جوان آنلاین: عنوان «زیر تیغ» چندان مطلوب ما نبود، اما چون باب‌طبع روزنامه‌های اصلاح‌طلب بود که هرگاه کسی به یکی از چپ‌ها در سیاست نگاه چپ می‌کرد، بی‌درنگ خود را زیرتیغ می‌نامیدند و یکی از پرتکرارترین تیتر‌های رسانه‌ای آن‌ها بود، از باب یادآوری می‌توان به آنان گفت حمله‌های شدید و مداخله‌جویانه به رئیس‌جمهور با ادبیات رکیک چونان محسن رنانی، و تهدید و تضعیف او با استعفا و بهانه‌جویی و زیاده‌طلبی با ادبیات متناقض چونان محمدجواد ظریف، زیرتیغ‌بردن جراحی که او را جراح مشکلات کشور می‌نامیدید، نیست؟!
از روز اول حمایت اصلاح‌طلبان از دکتر پزشکیان بار‌ها نوشتم که «پزشکیان به کار اصلاح‌طلبان نمی‌آید» و هرکس که هر دو را خوب بشناسد، جز این نخواهد گفت. اصلاح‌طلبان حالا دیگر چندین دسته و گروهند، اما هنوز کسی به جامعه خبر نداده است که آن گروه از ایشان که بهزاد نبوی با حمله به آن‌ها گفت «گمان می‌کردند نظام در ۱۴۰۱ سقوط می‌کند و دنبال این بودند که بعد از براندازی سرشان بی‌کلاه نماند» چه کسانی بودند و اکنون آیا همان‌ها هستند که به پزشکیان حمله می‌کنند و او را زیرتیغ می‌برند یا نه؟
مسئله حمله‌ها به پزشکیان آن است که اصلاح‌طلبان چه در قالب شورای راهبری و چه در فاز‌های دیگر، برای خود نوعی ماهیت نظارت استصوابی و تعیین و تصویب و انتصاب قائل بودند و برای همین اکنون وقتی برخی اعضای کابینه را باب‌میل خود نمی‌بینند، با نظارت استصوابی خود به او حمله می‌کنند. مثلاً محسن رنانی که قبلاً مردم اصفهان را به‌خاطر رأی به رقیب پزشکیان، با ادبیات جدیدی از توهین و تحقیر‌های روشنفکری که اختراع خود او بود، توصیف کرد، حالا درباره کابینه پزشکیان خطاب به او نوشته است: «نکند در پشت صحنه با اصحاب قدرت بسته‌ای؟ آیا با وجود آن که اصلی‌ترین وزیرانت را زدند، و مجبورت کردند همان که قبلاً تو را برای مجلس و ریاست جمهوری ردصلاحیت کرده بود، اکنون وزیر کنی، و رقیبت را که خودشان برای ریاست جمهوری تأییدش کرده بودند، حالا برای وزارت دولت تو هم ردصلاحیت کردند، و یک نظامی اصولگرای حامی حصر و برخورد با حجاب اختیاری را برای وزارت کشور به تو تحمیل کردند، و یک بروکرات چفیه‌انداز را که تازه اکنون دانشجوی دکتری دانشگاه دفاع ملی است، گفته‌اند بگذاری وزیر آموزش، تو باز هم مانده‌ای که بمانی؟»
ادبیات تهدیدآمیز رنانی، سخیف و ناشی از بی‌اطلاعی و پر از دروغ است که فقط به درد تخریب دولت و پزشکیان می‌خورد. اطلاعات این نوشته آشکارا از توییت‌های مشتی بچه ولنگار در توییتر گرفته شده است. یک استاد دانشگاه نشسته پای توییتر تا ببیند بچه‌ها چه می‌گویند و او با آن متن توهین‌آمیز و تخریبگرانه به رئیس‌جمهور بسازد. مثلاً تصورش آن است که اگر وزارت اطلاعات در پاسخ به استعلام، نظری داده است، این به شخص وزیر مربوط است و تصور باطل دیگر اینکه پزشکیان با استعلام آن وزارتخانه برای مجلس رد شده بود، یا مثلاً چفیه‌اندازی را ملاک بی‌صلاحیتی می‌داند و باقی الفاظ که بیشتر در همان مایه‌های بچه‌های خیابانگرد در کوچه‌های مجازی است.
رنانی به دکتر پزشکیان گفته وقتی نتوانستی در این چند وزارتخانه اصلاح‌طلبان تحول‌خواه را بگذاری، «باید عندالمجلس استعفا می‌دادی و به خانه می‌رفتی تا دل ما خنک شود»! این تمامی فهم یک استاد دانشگاه روشنفکر از حکومتداری و شیوه مواجهه او با سرنوشت مملکت است، چیزی در حد غرزدن‌های خاله‌زنکی و زن‌وشوهری! نوشته رنانی بسیار توهین‌آمیز و رکیک و البته بی‌خاصیت و ناشی از نافهمی از سیاست و مسئولیت است و باید منتظر ماند و دید باقی اعضای شورای راهبری چه واکنشی به این یکی عضو نشان می‌دهند، زیرا با آنکه خود رئیس‌جمهور و معاون‌اول او در اظهاراتی از فهرست کابینه اظهار رضایت کرده و آن را غیرسیاسی دانسته‌اند، و برخی اصلاح‌طلبان مشهور نیز کابینه را متناسب و قابل‌قبول نامیده‌اند، اما تیغ تیز این دسته از آنان با خشونت بر گلوی رئیس‌جمهور جراح است.
طرفه آنکه استعفا‌دادن و به خانه‌رفتن که رنانی به پزشکیان توصیه کرده، ظاهراً در گوش فرد دیگری خوش نشسته است: سلطان قهر و استعفا، رئیس شورای راهبری، محمدجواد ظریف!
مسئولیت‌پذیری ظریف در دولت و رفتن او با این روش، با آنکه به قوانین تابعیت فرزندان آشنا بود و آخرت کارش را می‌دانست، فقط می‌تواند اقدامی برای به‌چالش‌کشیدن دولت و در پی آن کل کشور توصیف شود. دقیقاً همان کاری که رنانی کرد و می‌کند. رنانی با آن همه ادعا باید بداند که پزشکیان با شعار «می‌خواهم از تمامی دولت‌ها وزیری در کابینه داشته باشم» و می‌خواهم دولت وفاق ملی تشکیل دهم (با همان منظوری که او از وفاق دارد، نه آنچه دیگران برای او تعبیر می‌کنند) به میدان آمد. این شما بودید که دور او جمع شدید و پزشکیان در همان روز‌های اول وقتی به او گفتند این‌ها دیگر کی‌اند که دور خود جمع کرده‌ای، گفت «این‌ها خودشان می‌آیند و من می‌خواهم رأی جمع کنم و به هیچ‌کس نه نمی‌گویم». پس شما خودتان دور او جمع شدید که به او مشورت بدهید. هرچند انتخاب وزیرانی از دولت‌های قبل (چه روحانی، چه رئیسی) تحفه نیست که بخواهید آن را بر سر او بکوبید. وزیر، تابع رئیس‌جمهور است و در دولت او هضم می‌شود. این را به‌خوبی اصلاح‌طلبانی که سابقه حضور در قدرت دارند، فهمیده‌اند و برای همین کابینه را مناسب می‌دانند (مثل ابطحی)، اما کسی مثل رنانی که افتخار می‌کند ۲۲ سال است مقام دولتی نگرفته است، قادر به فهم این مسئله نیست و حالا سه هفته حضور در شورای راهبری و سفر از اصفهان به تهران را توی سر رئیس‌جمهور می‌کوبد و به او می‌گوید آبروی ما را بردی! «آقای پزشکیان آبروی ما را بردی! امید ما را ناامید کردی! هنوز رئیس‌جمهور نشده رفوزه شدی!… بدون هیچ مواجب و منفعتی، سه هفته به تهران آمدم و شبانه‌روزی با شورای راهبری همکاری کردم و به خانه برگشتم. اگر هیچ اثری از عزم شما برای حفظ سرمایه اجتماعی خودتان پدیدار نشود، ما نه‌تن‌ها کمکی نمی‌توانیم بکنیم بلکه ممکن است مجبور شویم بابت همان سه هفته همکاری هم استغفارنامه بنویسیم!»
ظریف گویی در استعفا و تخریب موقعیت رئیس‌جمهور، مصداق عینی و عملی رنانی است! قبلاً نوشته‌ام که ظریف در سستی رأی و قهر و خانه‌نشینی و تخریب هویت نظام در جلسات خصوصی و کلاً در فاجعه‌باری در سیاست‌خارجی (و حالا داخلی) همان نتایج احمدی‌نژاد را برای کشور داشت. او می‌دانست که تابعیت بچه‌هایش (چه قهری، چه التماسی!) مانع قانونی پذیرش مسئولیت حساس است. اما شاید انتظار فراقانونی از رئیس‌جمهور داشته که با حکم حکومتی آن را حل کند! یا شاید مانند برخی دیگر از مسئولان نظام از یک جایی به بعد دیگر خود را اعم و اهم از قانون می‌داند! هرچند گفته شده جداشدن او از دولت موجبات خشنودی حلقه‌ای از اطرافیان رئیس‌جمهور را فراهم کرده است، اما تضعیف و تخریب دولت با رفتار او بر سر جای خود است، اما چرا باید منتش و طلبکاری‌اش بر سر و به حساب جناح مقابل گذاشته و نوشته شود! رسانه‌های اصلاح‌طلب بعضاً حلقه دوستان رئیس‌جمهور (دبیری، قائم‌پناه و حتی عارف) را عامل حذف ظریف می‌دانند؛ و برخی دیگر روایت‌های پشت‌صحنه دیگری دارند. اما همزمان این روایت‌های خود را فراموش می‌کنند و تضعیف دولت پزشکیان را به جریان فشار حکومتی ربط می‌دهند! در آغاز تبلیغات ریاست‌جمهوری مشفقانه به رئیس‌جمهور تذکر دادم که وقتی بیش از حد بر کارشناس‌نبودن خود تأکید می‌کنید، به‌زودی و در صورت پیروزی برای خود دردسر بزرگی درست خواهید کرد زیرا در آن زمان دیگر ما ده‌ها رئیس‌جمهور داریم که هرکدام خود را سرپرست مردم می‌داند. همین حس و حال ظریف و رنانی و برخی دیگر دقیقاً تعبیر آن پیش‌بینی بود.
بهتراست دکتر مسعود پزشکیان بی‌توجه به حواشی افرادی مثل ظریف که بیشتر در حاشیه‌ها سیر می‌کند تا در متن، و بی‌توجه به ادبیات رکیک رنانی که موقعیت حضور او در کمک به یک دولت، وجه پنهانی از او و برخی دیگر از روشنفکران ما را عیان کرد، با قدرت به کار خود ادامه دهد. قبلاً از رئیس‌جمهور تقاضا کردم که «کار را با قدرت در دست بگیر (خذ‌ها بقوه)» و حالا دلیل آشکارتری برای تکرار این تقاضا دارم. خود را وقف عموم مردم کن که «از بن دندان» باور دارند پیروزی و توفیق دولت تو پیروزی آحاد مردم و پیروزی کشور است، نه کسانی که بالا و پایین‌شدن نفر اول و دوم و سوم فهرست شورای تصویبی‌شان، آن‌قدر برای آن‌ها گران تمام می‌شود که تو را «رفوزه» می‌نامند!

 سردبیر

منبع: روزنامه جوان