به حق حرفای نشنفته، « ابهام استراتژی». جمهوری اسلامی که پس از ترور هنیه در گیجی به سر می برد و نمی داند بهترین عکس العمل چه می تواند باشد، با چرخاندن میز می خواهد به همین چند میلیون طرفدار خود دلداری بدهد که عدم گرفتن «انتقام سخت»، و امروز و فردا کردن ها بخشی از استراتژی است، و نه ورود قوای دریائی آمریکا به منطقه، نه درگیری و بحران داخلی، و نه عدم برخورداری از پایگاه اجتماعی برای حمایتش در میدان جنگی خانمان سوز، بلکه « ابهام استراتژی» است. رسانه های خودی می نویسند «ایران تا الان فقط با یک تهدید معتبر و بدون شلیک یک گلوله، اسرائیل را فلج کرده و به تمامیت آن ضربه زده است.» بقول اون لاته «ما گفتیم زدیم، شما هم بگین زده… خوبیت نداره». گویی دولت وفاق ملی با قرم قرم ها می خواهد اذهان عمومی را برای یک عقب نشینی قهرمانانه آماده کند، در عین حال به اسرائیل پیام می فرستد «تل آویو می داند ایران کشورهای عربی نیست که بخواهد با حمله پیش دستانه از وقوع جنگ جلوگیری کند»؛ یعنی پیش از عملیات مانند دفعه قبلی خبرتان می کند. اسرائیل از سوی دیگر به جنایات خود ادامه می دهد، و انبار های اصلی مهمات حزب الله را منهدم، و اعضای ارشد حزب الله را می کشد. در استراتژی اسرائیل اصلا «ابهامی» وجود ندارد – نسل کشی و کودک کشی می کند تا تشنه به خون بودنش ارضاء شود.