مقدمه
این گزارش با یاد جاوید نام آرمیتا گراوند که به دست مزدوران رژیم به شهادت رسید، آغاز می شود که در یکی از پُستهایش در اینستاگرام این جمله را نوشته بود: «حتی تاریک ترین شب نیز پایان خواهد یافت و خورشید خواهد درخشید…»
گزارش پیش رو، فرآورده بحث و گفتگو در دهها سمینار درونی، توجه و بهره مندی از مقاله ها و گزارشهای پوشش داده شده در بیست و چهار شماره ماهنامه نبرد خلق و دو ویژه نامه آن، ارزیابی از دستکم بیست هزار سند سیاسی، اقتصادی و اجتماعی (از رسانه های حکومتی، وبسایت جُنگ خَبر، انتشارات شورای ملی مقاومت ایران و برخی دیگر جریانهای مخالف رژیم و رسانه های خارج از کشور) است.
روش نگارش این گزارش مستند کردن بحرانهای موجود در کشور با توجه ویژه به بحران انقلابی، به طور عمده با استناد به سخنان و گفته های کارگزاران و رسانه های حکومتی است، هرچند از سایر رسانه ها نیز به میزانی بهره برده است.
پیش درآمد
اجلاس پیشین شورای عالی سچخفا در روز یکشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۱، برابر با ۵ فوریه ۲۰۲۳، در شرایطی برگزار شد که برخی از کارگزاران حکومت با صورت سرخ شده از سیلی جنبش انقلابی شهریور ۱۴۰۱، هلهله «تمام شد» سر می دادند. در راس هلهله کنندگان، ولی فقیه و نهادهای امنیتی نظامی قرار داشتند. افراد و جریانهای دیگری از نیروهای مخالف هم شرایط حاضر را با روزهای پس از شنیدن شدن «صدای انقلاب» به وسیله محمدرضا شاه که آغاز شکل گیری یک قدرت دوگانه در کشور بود مقایسه می کردند و فاتحه جنبش انقلابی را می خواندند.
در گزارش سیاسی شورای عالی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران که در نیمه دوم بهمن ۱۴۰۱ برگزار شد، به طور کامل به زمینه ها و علل جنبش انقلابی پرداخته شده که تنها یک فراز از این گزارش را تکرار می کنیم:
«مردم با خیزشهای اعتراضی شاکِله بی ریخت حکومتی که با تبهکاری و تنها با سرکوبهای بی محابا به حیات ننگین خود ادامه می دهد را به مبارزه سرنوشت ساز طلبیدند… جامعه ای که آبستن شورش، قیام و انقلاب بود، تولد دوران نوینی را با عزم و رزم خود اعلام کرد و با تایید این که “انقلاب جشن ستمدیدگان و استثمار شدگان است”، آتش برافروخت و پیرامون آن و دست در دست هم، آرزوی “رقصی چنین میانه میدان” را به واقعیت تبدیل کرد.
در برابر این پیکار سرنوشت ساز، ولی فقیهِ نظام همه شِگِردهای خود را به کارگرفته تا با کمک سرکوبگران، غارتگران، اَنگلها، آدمکُشان، تَجاوزکاران، لومپنها، جِن گیرها و همه آنهایی که فاقد حداقل شرافت هستند، انقلاب را سرکوب و خاموش کند.»
هنگامی که روزانه در سراسر کشور و در کف خیابان جامعه معترض فریاد حق خواهی سر می دهد، هنگامی که شاهد برگزاری پُرشور یادمان شهیدان جنبش انقلابی هستیم، وقتی که در هر فرصت شعار «مرگ بر دیکتاتور» از اسراتگاهها تا دانشگاهها شنیده می شود، وقتی بسیاری از زنان در مقابل حجاب اجباری مقاومت می کنند، هنگامی که چوبه های دار از ترس خیزش مردمی همچنان پابرجا است.
وقتی حکومت برای انتقام از دانش آموزان که در خیزشهای ۱۴۰۱ شرکت کرده بودند و برای ایجاد ترس به حمله شیمیایی به مدارس، به طور عمده مدارس دخترانه، دست زد و… هنگامی که طی بیست و چهار ماه شاهد بیش از یازده هزار کُنش اعتراضی از جانب نیروهای کار هستیم، هرگز نمی توانیم مدعی «تمام شد» شویم. (ماهنامه نبرد خلق از شماره 461 تا 485)
برای شفاف شدن هرچه بهتر شرایط، می توانیم نگاهی هم به آن چه در هِرَم قدرت و پیرامون آن می گذرد داشته باشیم. زیرا یکی از نشانه های «شرایط انقلابی» این است که حکومت نمی تواند به «شکل گذشته» ادامه حیات دهد. بسیاری با حذف واژه «گذشته»، از این امر که حاکمیت ادامه حیات می دهد، نتیجه می گیرند که حکومت هست و چون «هست» پس جنبش انقلابی «نیست».
روز چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۲، آخوند احمد خاتمی، عضو هیات رئیسه خبرگان، گفت: «حدود ۱۲۰ روز کشور را در التهاب نگه داشتند از بالاترین جنایتکاران بودند چون خروجی اینها به تصریح خودشان براندازی نظام بود.» (تلویزیون شبکه سهند تبریز)
سپهر سیاسی ایران با گامهای چابُکِ زنان و مردانِ حق طلب، ولی فقیه نظام را مجبور کرده تا برای «امنیت نظام» مردم را تحقیر کند. نظامی که در محاصره جامعه قرار گرفته و موریانه به جان هِرَم قدرت افتاده، تنها و تنها با خشن ترین و ضد انسانی ترین شکل سرکوب با مردم مقابله خواهد کرد. حمله شیمیایی به مدارس، به طور عمده مدارس دخترانه، نمونه ای از دَدمنشی حاکمیت است. اما این راهکار جبارانه در شرایط انقلابی تضادهای درون هِرَم قدرت را تشدید می کند.
طرح چند گفته از کارگزاران حکومت و پیرامون آن این وضعیت را روشن تر می کند.
محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت ولایت خامنه ای در این مورد می گوید: «از بیهنری ماست، وقتی اغتشاشات ساکت می شود، فکر می کنیم مساله حل شده؛ حل نشده! فوت «مهسا امینی» دلیل اصلی وقایع اخیر نبود؛ این تنها یک جرقه بود.» (خبرآنلاین، ۱۵ بهمن ۱۴۰۱)
پیش از سخنان این کارگزار حکومتی و در حالی که خیزش انقلابی اوج می گرفت، خبرگزاری حکومتی «مهر» وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، ابلهانه از «پایان خط آشوب اغتشاشگران در خیابانها» گزارش داده بود. (شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱)
روز شنبه ۵ فروردین، پاسدار حسن کرمی، سرکرده یگان ویژه فراجا، در رزمایش سراسری (ارتقای امنیت اجتماعی) در سال ۱۴۰۲ خطاب به مزدوران تحت امرش گفت: «چشم انداز ما برای پوشش حداقل ۴۰۰ شهر و منطقه در کشور، برای مقابله با ناآرامیها و احتمالاً تحرکاتی است که دشمن داشته باشد. ظرفیت خودمان را در سال ۱۴۰۲ باید به ۲ برابر وضع موجود افزایش بدهیم.» (آفتاب نیوز، ۵ فروردین ۱۴۰۲)
محمد مهاجری، فعال رسانه ای از باند اصولگرا با هشدار دادن و این که «سرکوب که نمی تواند همیشگی باشد» گفت: «من معتقد هستم جامعه ما روی گسل است. اینکه یک ماه دیگر، دو ماه دیگر یا شش ماه دیگر با چه وسعتی زلزله بیاید معلوم نیست. قابل پیش بینی نیست؛ اما همچنان می شود پیش بینی کرد که این گسل فعال است.» (اقتصاد نیوز، یکشنبه، ۶ فروردین ۱۴۰۲)
رسول منتجب نیا، عضو سابق مجلس ارتجاع از «شورش اصولگرایان علیه رئیسی» حرف زده و گفته است: «در حال حاضر همه گروههای حاضر در جناح اصولگرا که رئیسی نمایندگی آنها را در دولت برعهده دارد، پشت دولت نیستند. رئیسی نتوانست از جناح اصولگرا وحدت و اجماعی درست کند.» (فرارو، دوشنبه ۷ فروردین ۱۴۰۲)
روزنامه جمهوری اسلامی نیز نوشت: از «مجموع سخنان و مواضع ابراز شده توسط مسئولان در دو هفته اول سال جدید (۱۴۰۲) به روشنی فهمیده میشود حضرات قصد ندارند در سیاستهای شکست خورده خود در هیچ یک از زمینه ها کوتاه بیایند!» (روزنامه جمهوری اسلامی، دوشنبه ۱۴ فروردین، ۱۴۰۲)
حسن روحانی، رئیس جمهور پیشین گفت: «آنچه خواست مردم است شاید دهها سؤال باشد اما در یک همه پرسی می توان از مردم خواست به سه پرسش اساسی در زمینه سیاست خارجی، سیاست داخلی و اقتصاد پاسخ دهند.» (اعتماد، شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲)
مصطفی تاجزاده، زندانی سیاسی کنونی و معاون سیاسی وزیر کشور در دوران خاتمی، پیرامون بحران کنونی نوشت: «وضعیت اسفناک کنونی، اگر یک بانی داشته باشد، بی تردید شخص «رهبر» است که با اختیارات نامحدود و در حد مطلق، و سیاستهای اشتباه، جامعه را به اینجا رسانده است…. [خامنه ای] افزون بر مخالفت با انتخابات آزاد و بی اعتنایی به نظرسنجیهای معتبر، برگزاری همه پرسی و رجوع به آرای همین ملت آگاه برای تغییر قانون اساسی را توطئه بیگانگان مینامد… استراتژی غلط و عملکرد غیردموکراتیک رهبر، موجب انباشت مشکلات شده است و به نحو بی سابقه ای، نمایندگان بانفوذ گروههای مرجع، از هنرمندان و ورزشکاران تا اساتید دانشگاه و وکلا و پزشکان را به گروههای معترض و عاصی قبلی، ازجمله معلمان، کارگران، دانشجویان، فعالان محیط زیست، بازنشستگان، قربانیان سوءحکمرانیِ آب و .. افزوده است.» (سحام نیوز، یکشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۲)
بخش اول
سیر رویدادها
طی دوسال گذشته رویدادهای مهمی در میدان داخلی و منطقه ای جریان داشت که در تمامی موئلفه های اصلی جامعه تاثیر تعیین کننده داشت. فهرست این رویدادها به قرار زیر است:
*ادامه جنگ روسیه علیه اوکراین و اشغال بخشهایی از این کشور.
*تجدید مناسبات با عربستان و نرمش مصلحتی در رابطه با این کشور. عقب نشینی دستگاه حاکم بیشتر از آنکه ابتکار مستقل باشد، دستاورد جنبش سرنگونی بود.
*شروع و ادامه جنگ ویرانگر در غزه که با عملیات تروریستی حَماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، (شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲) شروع و با بی رحمانه ترین و جنایتکارانه ترین قتل عام مردم غزه توسط دولت نتانیاهو ادامه پیدا کرد.
*در شرایطی که یک قاتل بدنام در منصب ریاست جمهوری اسلامی بود، شعبده موسوم به انتخابات مجلس برای دوازدهمین دوره در روز آدینه ۱۱ اسفند سال ۱۴۰۲، برگزار و با تحریم گسترده و بی سابقه روبرو شد.
*روز دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳، ارتش اسرائیل به مرکزی که از آن به عُنوان «کُنسولگری» در دمشق یاد می شود، حمله هوایی کرد. در این حمله تعدادی از سرکردگان سپاه پاسداران و حزب الله از جمله سرتیپ محمدرضا زاهدی، از سرکردگان ارشد نیروی تروریستی قدس و محمد هادی حاجی رحیمی، معاون هماهنگ کننده این نیرو کشته شدند. در پاسخ به این رویداد، در نیمه شب ۲۵ فروردین ۱۴۰۳، سپاه پاسداران با هماهنگی حزبالله لبنان و حوثیها با صدها موشک کروز و بالستیک و پهباد سرزمین اسرائیل را مورد حمله قرار دادند که اکثر آنها مورد هدف سیستم دفاعی اسراییل قرار گرفت. نام این عملیات را «وعده صادق» گذاشتند. در جواب این حمله، اسرائیل در روز آدینه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳، پایگاه هوایی هشتم شکاری اصفهان را مورد حمله قرار داد و دفاع ضدهوایی رژیم را بطور کامل از کار انداخت.
*روز آدینه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، مرحله دوم شعبده موسوم به انتخابات دوازدهمین دور مجلس ارتجاع برگزار و این بار هم با تحریم گسترده روبرو شد.
*روز یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، ابراهیم رئیسی رئیس جمهوری رژیم و حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه در اثر سقوط هلیکوپتر به هلاکت رسیدند. روز بعد ولی فقیه نظام، محمد مخبر را در مقام مدیریت قوه مجریه منصوب و وی را موظف کرد که ظرف حداکثر ۵۰ روز رئیس جمهور جدید انتخاب شود.
*روز آدینه ۸ تیر ۱۴۰۳، شُعبده موسوم به انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد که در آن چهار کاندیدا رقابت کردند و در نتیجه مسعود پزشکیان و سعید جلیلی به دور دوم روانه شدند. این شعبده هم با تحریم گسترده روبرو شد به گونه ای که حتی ولی فقیه ناچار به اذعان به آن شد.
*روز آدینه ۱۵ تیر ۱۴۰۳، دور دوم نمایش انتخابات برگزار و پزشکیان به عنوان ریاست جمهوری اسلامی اعلام شد. بر اساس آمار حکومتی پزشکیان ۲۶ درصد از آرای صاحبان حق رای را به دست آورد.
*بامداد آدینه ۱۰ مرداد ۱۴۰۳، اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حَماس، در تهران توسط عملیات ویژه اسرائیل به قتل رسید.
*طی روزهای سه شنبه ۲۷ و چهارشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۳، در اثر انفجار هزاران پیجر که در اختیار فرماندهان و کادرهای حزبالله بود، تعدادی کشته و چند هزار تن مجروح شدند.
*روز آدینه ۶ مهر ۱۴۰۳، ارتش اسرائیل در یک عملیات ویژه هوایی به یکی از مراکز فرماندهی حزبالله حمله کرد که در اثر آن حسن نصرالله، سرکرده حزب سرسپرده خامنه ای، هاشم صفی الدین، فرد دوم این حزب، علی کرکی، فرمانده جبهه جنوبی حزبالله و عباس نیلفروشان، معاون عملیات سپاه پاسداران و تعدادی دیگر کشته شدند.
*روز سه شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۳، سپاه پاسداران و نیروهای نیابتی رژیم در عملیات «وعده صادق ۲»، اهدافی را در سرزمین اسرائیل مورد حمله قرار دادند که باعث خساراتی محدودی شد.
*شبانگاه شنبه ۵ آبان ۱۴۰۳، ارتش اسرائیل سه موج حمله هوایی به سرزمین ایران انجام داد. این حملات در طول شب تا سپیده دم در چند استان ایران ادامه یافت و موجب خسارتهایی کلانی به چند مرکز حساس نظامی شد.
*روز یکشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳، پس از یازده روز درگیری نظامی، ارتش سوریه فروریخت و رژیم بشار اسد سقوط کرد. سوریه مسیر اصلی کمک رسانی رژیم ایران به حزب الله بود.
*روز شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳، دو جلاد تحت امر خامنه ای، محمد مقیسه و علی رازینی به وسیله یکی از کارکنان مرکز قضائیه رژیم با شلیک گلوله به هلاکت رسیدند.
بخش دوم
بحران در سپهر سیاسی کشور، بایگانی شدن خالص سازی
حکومت قادر نیست به شکل پیش حکمرانی کند
در تحلیل تحولات سیاسی، رابطه بین قدرت حاکم و مردم مورد ارزیابی قرار می گیرد.
قدرت سیاسی در ایران تحت نظام ولایت فقیه، از ابتدا تاکنون، در تقابل رشد یابنده با خواسته ها و نیازهای جامعه و مردم قرار داشته است. رژیم حاکم برای بقا و حفظ امنیت خود از شیوه های سخت افزاری، به طور عمده و روشهای نرم افزاری استفاده کرده است. مردم حق طلب نیز برای کسب حقوق و نیازهای خود به شکلهای گوناگونِ مبارزه متوسل شده اند. تضاد بین مردم با استبداد دینی گرچه همواره در مسیر مستقیم تشدید شده، اما کُنش دوطرف تضاد راه همواری را طی نکرده و در این مسیر شاهد افت و خیزهای بوده ایم. از اولین کُنشهای جامعه، برای مثال تظاهرات چند ده هزار نفری زنان در اسفند ۱۳۵۷ با شعار «ما انقلاب نکردیم تا به عقب بر گردیم» تا جنبشهای انقلابی پس از آن و دهها هزار حرکت اعتراضی دیگر، تا امروز شاهد پیشروی سَنگر به سَنگر مردم بوده و این کنشهای کلان و سترگ، سیاه چاله مهلکی برای حکومت ایجاد کرده که راه گریزی از آن ندارد.
در نظام ولایت فقیه و استبداد دینی، ولی فقیه هم به خاطر قانون اساسی جمهوری اسلامی و هم به سبب اختیارات فراقانونی تحت عنوان «حکم حکومتی»، کلیدی ترین مسئولیتها را در اختیار دارد. او تیرکِ خیمه نظام و در راس آن قرار گرفته و بنابرین استبداد مذهبی از طریق اختیارات و قدرت حقیقی ولی فقیه می تواند به بقای خود ادامه دهد. از این جهت است که «احکام» او «فصل الخطاب» و در حقیقت تعیین کننده است. البته این بدین معنی نیست که بُرَندگی کارد او همیشه یکسان است، تیزی و کندی آن بستگی به موقعیت عمومی وی دارد. توده های مردم بر این جایگاه آگاهی یافته اند و به همین دلیل لبه تیز حمله متوجه اوست.
در این ستیز و کشاکِش مرگ و زندگی، قیامهای چند روزه دی ماه سال ۱۳۹۶، که از هفتم دی در مشهد شروع شد یک نقطه عطف است. این توفان کلان، بلوغ شرایط انقلابی را به روشنی نشان داد. در همین خیزش توفنده بود که شعار «اصلاح طلب اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا» به ثبت رسید.
شُعله های سوزنده خیزش دی با گسست از پیش و دو ویژگی، دگرگونی کلانی پیرامون مناسبات قدرت حاکم و مردم ایجاد کرد. این دو داده چنین است:
نخست نیروی اصلی خیزش توده ای، تهیدستان و فرودستان بودند و سپس گسست کامل از جناحها و باند های حکومت.
جنبشها، قیامها و اعتراضهای پس از آن چند روز درخشان، به این هر دو داده مهر تایید زد. به این ترتیب پروسه ای که با حرکتهای اعتراضی کارگران، مُعلمان، دانشجویان، پرستاران، کشاورزان، غارت شدگان، بازنشستگان و انبوه حرکتهای پراکنده دیگر در طول حیات جمهوری اسلامی جریان داشت، یک جهش کیفی دیگر به جلو را از حیث چندی و چگونگی تجربه کرد. مردم و در مرکز ثقل آن فرودستان چنان ضربهِ غیر قابل جبران بر بنیاد حکومت وارد کردند که خامنه ای خود وارد صحنه شد، افسار مزدورانش را رها کرد تا به جان مردم بیفتند و بی محابا کشتار کنند.
در این توفانِ خشم و نفرت، زنان ایران در ۲۹ استان و نزدیک به ۲۰۰ شهر در صحنه های رویارویی با مزدوران مسلح، تمامی حکومت و قوانین آن، به شمول تبعیض جنسیتی را به سُخره گرفتند. نقش برجسته زنان در صف اول، در هدایت و دادن شعار، در بسیج مردم و کمک رسانی به جوانان زخمی را در تمامی گزارشهایی که تاکنون منتشر شده (ویدیوها، تصاویر، گفتگوها) می توان دید. این نقش آنقدر برجسته بود که سرکوبگران و پایوران رژیم به آن اعتراف کردند.
این خیزش ژرف، صدای بی صدایان را به تمامی جهان رساند و فرودستانِ نادیده گرفته شده و به حاشیه رانده شده، جای خود را در خیابان پیدا کرده و مقابل چشم همگان سرود انقلاب سردادند. آنهایی که از دردها و رنجهای فروخفته شان کسی خبر نمی گفت، در صدر رسانه های جهان جای گرفتند. مارش پرشکوه فرودستان، عینی ترین حقیقت جامعه ایران را بدون هرگونه بَزَکِ حکومت ساخته در کف خیابان به نمایش گذاشت.
روزنامه لوموند که معمولاً در مورد شرایط داخلی ایران محافظه کارانه برخورد می کند، در شماره روز سه شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶ (۲ ژانویه ۲۰۱۸) نوشت: «آنچه در ایران امروز می گذرد یک انقلاب به معنای حقیقی کلمه است.»
جمعبندی سچفخا از قیام تهیدستان در دستکم ۱۵۰ شهر چنین است: «این خیزشها در بستر یک شرایط عینی به جریان افتاد که استبداد سیاسی و سرکوب اقتصادی آن را ایجاد کرده بود. این قیامها پروسه خیزشهای ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ را تداوم بخشید و آن را به اوج دیگری رساند که از نظر رادیکالیسم در شعارهای جاری و مرزبندی با حاکمیت از اعتلای توده ای در سالهای یاد شده جلوتر بود. حرکت دی ماه نشان داد که تدبیرهای وحشیانه حاکمیت در عرض هشت سال پیش از آن ناکام بوده است و نیروی تغییر و خواست اجتماعی آن بسا نیرومندتر از سرکوب پلیسی و امنیتی است. خامنه ای و پاسداران ولایت در طول این دوره در جنگی فرسایشی و مداوم با حرکتهای اعتراضی کارگران، زحمتکشان، معلمان، پرستاران، دهقانان، دانشجویان، بازنشستگان، ارتش بیکاران، غارت شدگان، زنان، مدافعان محیط زیست، دستفروشان، کولبران و … قرار داشتند که در دی ماه ۱۳۹۶ تجمیع یافت و جبهه گسترده تری را علیه حاکمیت گشود. سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بین سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۶ به تریبون نیرومندی برای انعکاس مبارزات بخشهای گوناگون مردم ایران بدل گردید و به طور روزانه، هفتگی و ماهانه در رسانه های خود صدای آنها را که در هزاران حرکت اعتراضی پژواک می یافت، بازتاب داد.
خیزشهای دی ماه فقط اعتراض به وضع موجود نبود، بلکه خواست گذار از آن را نیز همراه خود داشت. توده معترض با صف بندی علیه نظم حاکم و نمادهای آن، آگاهی خود از ریشه فلاکت و مشکلاتی که با آن دست بگریبان بود را فریاد زد. شعارهای «مرگ بر خامنه ای» و «مرگ بر اصل ولایت فقیه» در نوک حمله معترضان قرار داشت و در شعارهای دیگری همچون «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن» پایه های ثبات حکومت زیر ضرب قرار می گرفت. توده ها در عمل به افقی چشم دوخته بودند که در آن جمهوری اسلامی جایی نداشت.» ( گزارش سیاسی مصوب دهمین اجلاس شورای عالی سچفخا، ۴ فروردین ۱۳۹۸)
خامنه ای پس از خیزش دی، ابتدا «بیانیه گام دوم انقلاب» را منتشر و مدت کوتاهی پس از قیام هفته آخر آبان ۱۳۹۸ تعریف جدیدی از کلمه «مستضعف» ارایه داد.
بیانیه «گام دوم انقلاب [ارتجاع]» در ۲۲ بهمن سال ۱۳۹۷، به مناسبت چهلمین سالگرد سلطه «استبداد دینی» بر جامعه و کشور با امضای «دعاگوی شما، سیّدعلی خامنه ای» منتشر شد.*
این سند؛ برنامه بالادستی برای «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» در «دومین مرحلهِ خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی» و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» است. تاریخ انتشار این سند می تواند به فهمیدن «هدف، راهبردها و راهکارهای» ولی فقیه برای رسیدن به «ایران اسلامی بزرگ» کمک کند.
راهبرد محوری برای عملی کردن این بیانیه، یکدست سازی، یا آن گونه که علی لاریجانی گفت «خالص» سازی در «بالا» و در «پائین»، غارت جامعه و کشور همراه با سرکوب هر برآمد مردمی برای زندگی آزاد و شرافتمندانه و در عرصه جهانی صدور بنیادگرایی اسلامی است.
راهبرد محوری این بیانیه ایجاد «حکومت و تمدن اسلامی» و به بیان دیگر حل تضاد «قدرت حقیقی و قدرت حقوقی» به منظور گذار از «جمهوری اسلامی» به «تمدن اسلامی» است. در چنین تمدنی نظر حاکمِ بدونِ «باند» باید عملی شود.
هنگامی که خامنه ای برای عملی کردن راهکارهای بیانیه گام دوم برنامه ریزی می کرد، قیام پرتوان آبان ۱۳۹۸، راه خیزش دی را ادامه داد. شش شبانه روز خیزش و خروش سراسری زنان و مردان ایران زمین، بنیاد نظام بیدادگر ولایت فقیه با تمامی باندهای درونی آن را به لرزه درآورد. در بامداد روز یکشنبه ۲۶ آبان، خامنه ای که بیش و بهتر از گماشتگانش خطر اسقاط نظام را درک کرد، به منبر درس «خارج» رفت و ضمن صدور فرمان سرکوب بی محابا، «فتنه» سال ۱۳۸۸ را به «اشرار» سال ۱۳۹۸ ارتقا داد. عَمَله و اَکَره خامنه ای نیز پشت سر او صف کشیدند و سیمای تبهکار خود را عریان تر از گذشته نشان دادند.
جمعبندی ما از خیزشهای چند روز آبان چنین است:
«۱ـ بحران و شرایط انقلابی وارد مرحله جدیدی شده و رژیم حاکم بر ایران با همه دسته بندیها و باندهای درونی آن در مرکز مشکلات و دشواریهای مردم ایران قرار دارد و منبع تضاد منحطی است که کرامت، ارزشها و غرور آنها را لگدمال می کند. جامعه یک بار دیگر و این بار با توان بیشتر برای تغییر بنیادی این شرایط به پا خواسته است.
۲ـ قیامهای چند روز گذشته و صدها حرکت اعتراضی طی یک سال گذشته نشان داد که بر خلاف دیدگاه برخی از گروهها و شخصیتهای سیاسی، تحریم و فشار خارجی نه مردم را گوشه نشین و منفعل می کند و نه آنان را در کنار استبداد مذهبی حاکم قرار می دهد.
۳ـ قیام با وجود سرکوب بیرحمانه و ارتکاب جنایت جنگی علیه شهروندان غیرمسلح، با قدرت به پیش می رود. رژیم به تله افتاده است، گریبان او را نباید رها کرد و باید درهم کوبیدش. در میدان این مبارزه، نفس هر کس که بلندتر است، پیروزی از آن اوست و ایستادگی جانانه مردم دلیر ایران در برابر ماشین سرکوب، در حال از نفس انداختن رژیم فرتوت ولایت فقیه است … پس به پیش، به پیش!/سازمان چریکهای فدایی خلق ایران؛ چهارشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۸ ـ ۲۰ نوامبر ۲۰۱۹»
درست یک هفته پس از برآمد دگرگونساز آبان ۱۳۹۸، ولی فقیه در روز چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸، در نقش مرجع خودخوانده شیعیان جهان، در دیدار با بسیجیان، تعریف جدیدی از کلمه «مستضعف» ارائه داد و گفت: «مستضعفین را بد معنا می کنند، مستضعفین را به افراد فرودست معنا می کنند. نه! مستضعفین یعنی ائمه و پیشوایان بالقوهِ عالم بشریت.» تعریف خامنه ای از «مستضعف» با تعریفی که در ابتدای سلطه خمینی به عنوان «کوخ نشینان» تبلیغ و ترویج می شد به طور کامل در تضاد است. این که تعریف خمینی از این کلمه عربی چه بوده است هم چندان مهم نیست، زیرا آن گونه که خود گفت؛ آن جا که لازم بود «خُدعِه» می کرد.
خامنه ای انحلال «پابرهنه ها» را اعلام کرد و خود و اولیگارشی نطامی – امنیتی را به جای آن نشاند. او به این ترتیب ترم سیاسی – ایدیولوژیک «مستضعفان» را که یک فاکتور مهم در سرباز گیری اجتماعی حاکمیت در چهل سال گذشته بوده، به اجبار به سطل زباله ریخت و صورت حسابی را که جبهه بندی در میدان نبرد به دستش داده بود، تام و تمام پرداخت.
راست این است که «آقا» یک شبه خواب نما نشده و یا از عالم غیب به او الهام نشده که دست به چنین تجدید نظری بزند. بی تردید او بیش از هرکس از آن چه در کف خیابانهای سراسر کشور اتفاق افتاد و از میزان خشم و نفرت فرودستان از ولایت اش مطلع است.
قدم به قدم در مسیر عملی شدن بیانیه
تمام دگَردیسیها طی سالهای پس از انتشار بیانیه گام دوم در ساختار حکومت بر پایه همین راهبرد خالص سازی و در چند فاز رقم خورده است.
فاز اول: عملی شدن یکدست سازی، اشغال بهارستان در نمایشی سوت و کور بود. مجلس برآمده از این نمایش از ۷ خرداد ۱۳۹۹، کار خود را آغاز کرد. صلاحیت بسیاری از چهره های شناخته شده و موثر در جمهوری اسلامی برای ورود به بهارستان با تدبیر «مقام معظم» و با امضای آخوند کهن سال، جنتی، تایید نشد. این کانون فساد را ولی فقیه «مجلس انقلابی» نامید و در آن «جوان گرایی» و «حزب الهی» بودن که خواست خامنه ای است، به طور نسبی در نظر گرفته شده است. با آن چه در نزدیک به چهار سال در این «مجلس انقلابی» جریان پیدا کرد، می توانیم تمام پِلشتیهای انباشت شده در جامعه را مشاهده کنیم.
فاز دوم: پروژه یکدست سازی با مهندسی انتخابات برای بر کرسی نشاندن یک گماشته گوش به فرمان. ابراهیم رئیسی، یک قاتل بد نام و فرومایه عملی شد. موقعیت ابراهیم رئیسی برای ولی فقیه و در جهت راهبرد خالص سازی تعیین کننده بود. این موقعیت را باید به طور فونکسیونی ارزیابی کرد. ابراهیم رئیسی مناسب ترین کارگزار و به بیان دقیق تر گُماشته، برای سامان دادن پروژه «گام دوم» بود و وجود او برای هشت سال در منصب ریاست جمهوری اسلامی و کاندیدای اصلح برای «خلیفه سوم» به گفته خامنه ای «محترم و مغتنم» بود.
همراه با چالشهای روزانه در درون هرم قدرت، خامنه ای که در تدارک فاز سوم از گام دوم بود با خیزشی جدید روبرو شد. آدینه شب، ۲۵ شهریور سال ۱۴۰۱، جرقه ای بر خشم و نفرت انباشته شده جامعه زده شد که بسیاری از کارگزاران نظام پیرامون وقوع آن هشدار می دادند.
اعتراضهایی که پی قتل حکومتی زنده یاد مهسا (ژینا) امینی آغاز شد، شکوهمندترین جنبشها و خیزشها را در سراسر ایران شکل داد که برای چندین ماه پی درپی همچنان جریان داشت و ایران را دستخوش تحولات سرنوشت سازی گرداند.
پیش درآمد فاز سوم از نگاه مردم، کارگزاران حکومت، «خواص بی بصیرت»
جدالهای درون هرم قدرت در آن شرایط نه بین «اصلاح طلب و اصولگرا» و نه حتی بین باندهایی که خود را اصولگرا تعریف می کنند، بلکه بین بخشی از «ذوب شدگان در ولایت» با بخشی از «خواص بی بصیرت» بود و سرنوشت دو انتخابات مجلس و خبرگان را این جدال تعیین می کرد.
پیش از مهندسی فاز سوم، مصطفی فقیهی، روزنامهنگار، سردبیر و مدیر مسئول پیشین و صاحب امتیاز فعلی پایگاه خبری «انتخاب» در روز شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۲، در «سحام نیوز» نوشت: «خیلی باحال است که در دعوای درون گروهیِ «خودشان» با «خودشان:، «خودشان: بخشی قابل توجه از «خودشان» را حذف کنند تا «خودشان» بمانند و «حوض خودشان»! و بعد، آن «خودشانِ محذوف شده (حذف شده)، معترض می شود به «خودشانِ منتفذ» و شکایت میبرد به خدای مُنتقم. این خالص سازی و قدرت طلبیِ انحصارخوارانه، تا ریز ریز شدنِ «خودشانِ منتفذ» و تقسیم و تبدیلِ «محذوفینِ متأخر» (حذف شدگان جدید)، ادامه خواهد داشت، چون پیروزی در انتخابات بی رونق ۹۸ و ۱۴۰۰، بدجوری به دهان شان مزه کرده!»
صادق محصولی، دبیرکل جبهه پایداری، در دفاع از سیاست خالص سازی گفت: «نباید از برچسبهایی مثل خالص سازی بترسیم، چون افرادی که این حرف را می زنند، دچار تناقض هستند و امروز تکرار این واژه، اسم رمز حمله به شایسته سالاری شده است.» (انتخاب، جمعه ۲۶ آبان ۱۴۰۲)
در همان روز، حسام الدین آشنا، مشاور حسن روحانی، در توئیتی به این اظهارات واکنش نشان داد و نوشت: «خالص سازی یا شایسته سالاری؟ هیچکدام؛ صادق محصولی سالاری!» (انتخاب)
حرفهای آخوند مجتبی ذوالنوری، نائب رئیس بهارستان اشغال شده، پیرامون روغن سوزی موتور دولت جوان، بیان مشکل کنونی نظام است. او تأکید می کند که «تلاش دشمنان از دیرباز این بوده که بین ولی خدا و امت فاصله بیندازند» و اضافه می کند: «جامعه از سه لایه تشکیل شده که لایه نخست رهبر یا رهبران جامعه، لایه دوم خواص و لایه سوم، توده مردم اند؛ ما در جامعه امروزی خود در لایه نخست و لایه سوم مشکلی نداریم و همه مشکلات کشور در موضوع اجتهاد برخی خواص در برابر نص فرمایشات رهبری خلاصه می شود.» (فارس، یکشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۲)
این مهرهِ پرنفوذ در ولایت خامنه ای به طور معکوس به این واقعیت اعتراف می کند که قطب بندی اصلی در جامعه بین «حکومت» و «مردم» است.
پاسدار حاجی زاده سرکرده هوا فضای سپاه، مقام خواص بریده را شمارش می کند و می گوید: «ما در این چهل سال دیدیم که از مرجع تقلید چپ کرد تا وزیر و وکیل و فرمانده در همه اقشار داشتیم از همه اقشار… فکر نکنیم که ما مُبَرا هستیم! ما باید از بسیجی بودن خودمان، از انقلابی بودن خودمان، از مومن بودن خودمان ابتدا پاسداری کنیم. اول باید مراقب خودمان باشیم». (شبکه خبر، جمعه ۱۰ آذر ۱۴۰۲)
آش بریدگی خواص آن چنان شور شده که صدای مجری نماز جمعه مشهد هم درآمده. او کَف بر دهان فریاد می زند: «در نظام جمهوری اسلامی پای سُفره این نظام نشسته اند و بر علیه ارزشهای این نظام صحبت می کنند… سر منشا و اصلی ترین پایه نظام ما ولایت فقیه است… ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند مگر امت بمیرد علی تنها بماند. وای اگر خامنه ای اذن جهادم دهد.» (تلویزیون آستان رضوی، جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲)
دعواهایی که اکنون به درون ذوب شدگان در ولایت سرایت کرده را یکی از وزرای دولت خاتمی این گونه تعریف می کند: «چون فضا انتخاباتی هست در حال تکه پاره کردن همدیگر هستند.» و ادامه می دهد: «برخی از افرادی که عاشق رهبری هستند و رگ غیرت شان برای ایشان بیرون می زند، بعضاً در برخی از جلسات به صورت خصوصی به من می گفتند آقای صوفی مملکت روی هوا است و فقط هم شخص رهبری باید کاری انجام دهد». (سایت رویداد۲۴، جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲)
سعید حجاریان گفت: «کسر شأن خود می دانم که در این انتخابات رسوا شرکت کنم.» (اصلاحات نیوز، شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲)
روزنامه حکومتی هم میهن در روز یکشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۲، نوشت: «هیچ خبری مثل ردصلاحیت سید محمود علوی، وزیر سابق اطلاعات با حواشی و واکنش همراه نبود… چگونه می شود بالاترین مقام وزارت اطلاعات در یک دوره ای که از قضا دور نیست و خود در تائید یا عدم احراز صلاحیت نامزدهای انتخابات گذشته نقش داشته است، حال به دلیل عدم تایید صلاحیت او، از انتخابات مجلس کنار گذاشته میشود؟»
احمد علم الهدی گفت: «از همان اول این زمزمه را دشمن توی دهنها انداخته که مردم ناراضی هستند، مردم معیشت شان خراب است مردم سُفره شان خوب نیست و چون مردم معیشت شان خوب نیست و مساله مشکلات اقتصادی الان دارند، این مردم توی انتخابات شرکت نمی کنند، مشارکت این دفعه ضعیف است، به خاطر مشکلاتی که مردم دارند، در معیشت و اقتصاد. اصل این زمزمه رو دشمن انداخته یک عده عناصر و جریانهای مساله دار و زاویه دار با نظام هم همین را دارن بازنشر می کنند. متاسفانه همین کلمه هم توی دَهَنها خیلی خودیها داره می چَرخه که مردم به خاطر مشکلات شان توی انتخابات شرکت نمی کنند، خودیها هم دارند می گویند. یعنی از دشمن این زمزمه شروع شد و آمده توی دهن خودیها هم داره می چَرخه.» (تلویزیون شبکه خراسان، سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲)
پیش از او احمد خاتمی امام جمعه همیشه موقت تهران گفته بود: دشمنان برای انتخابات برنامه دارند و میخواهند در فضای سرد و بی رمق برگزار شود. توطئه آینده دشمنان این است که ۱۱ اسفند را به رفراندوم علیه نظامی اسلامی مبدل کنند.» (فارس، ۶ آذر ۱۴۰۲)
خامنه ای به عنوان کارگردان اصلی شعبده ۱۱ اسفند گفت: «بعضیها در مورد برگزاری انتخابات اشکال تراشی می کنند، دلسرد می کنند، توجه نمی کنند که اگر انتخابات در کشور نباشد، یا دیکتاتوری است، یا هرج و مرج و ناامنی است. انتخابات جلوی بروز دیکتاتوری، هرج و مرج و اغتشاش و ناامنی را می گیرد.» (ایرنا، شنبه ۲ دی ۱۴۰۲)
با این استدال می توان نتیجه گرفت که در دوران شاه نیز به خاطر وجود نمایشی انتخابات، همچون شرایط کنونی، دیکتاتوری حاکم نبوده است.
خامنه ای حرفهای پیشین برای مهار مخالفان درونی را کافی ندانسته و در دیدار مداحان با او شمشیر را از روبست و گفت: «انتخابات یک وظیفه است و هر کسی با انتخابات مخالفت کند با جمهوری اسلامی و اسلام مخالفت کرده است.» (ایسنا، چهارشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۲)
خامنه ای روز یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، از «اصلاح» حرف زد و مدعی شد که «انتخابات در کشور ما همواره سالم و متین انجام شده این بار هم انشاءالله همین طور خواهد بود.» در این جا این سوال مطرح می شود که این چه «انتخابات همواره سالم و متین» است که همه منتخبان آن به شمول بنی صدر، رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد، روحانی و برخی از برگزیدگان آن چون موسوی، کروبی، ناطق نوری، علی لاریجانی و… «فتنه گر، بی بصیرت» و… بوده و هستند؟ راست این است که خروجی مصلحت طلبی امروز ولی فقیه برای گَرم کردن تنور حقه بازی موسوم به انتخابات، طرح کلان حیله گرانه «سالم و متین» بودن رویدادی است که بازهم به نادرستی نام «انتخابات» بر آن گذاشته اند.
پس از اولین سخنان خامنه ای، مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی وزیر کشور سابق و زندانی سیاسی کنونی نوشت: «سیاست ورزان ایرانی، به ویژه اصلاح طلبان، نباید فریب وعده های توخالی رهبر را بخورند. وظیفه آنان مشارکت و معرفی نامزد در انتخابات آزاد و نه در نمایشی رسوا و کاملا مهندسی شده است.» (تلگرام فردای بهتر، شنبه ۲ دی ۱۴۰۲) و آذر منصوری، دبیر کل حزب حکومتی «اتحاد ملت»، در نهمین کنگره این حزب گفت: «مردم حق خود می دانند زینت بخش انتخاباتی صوری نباشند.» (انصاف نیوز، پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲)
واکنش جامعه به انتخابات قلابی روشن بود و از جمله در جریان اعتراضهای بازنشستگان بازتاب پیدا می کرد: بازنشستگان فولاد در اصفهان: «از بس دروغ شنیدیم به مجلس رای نمی دیم.» ( یکشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۲) بازنشستگان مخابرات در تهران: «ما دیگه رای نمی دیم، از بس دروغ شنیدیم.» (دوشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۲) بازنشستگان تأمین اجتماعی و کشوری در اهواز: «عدالتی ندیدیم، فقط دروغ شنیدیم، ما دیگه رای نمی دیم.» (سه شنبه ۱۲ دی ۱۴۰۲)
دوازدهمین دوره نمایش انتخابات مجلس و ششمین دوره انتخابات خبرگان ولی فقیه، روز آدینه ۱۱ اسفند ۱۴۰۲، برگزار شد. در این نمایش، بی سابقه ترین «قلع و قمع» در رژیم ولایت فقیه از خودیها صورت گرفت. معلوم شد که آش پخته شده با تدبیر «مقام معظم» و به وسیله وزارت کشور رئیسی آن چنان «خالص» است که بسیاری از «خودیها» از چشیدن آن محروم هستند و فقط رهروان گام دوم پای سفره دعوت دارند. تازه این «هنوز از نتایج سحرست» و جنتی تیغ به دست هنوز آماده خدمت به ولایت بود تا چیدمان جدید برای اشغال بهارستان را هرچه بیشتر با گام دوم هماهنگ کند.
شمار بسیاری از مفسران و تحلیگران حکومتی به وفور اعلام کردند که نمایشی بی رمق در روز آدینه ۱۱ اسفند ۱۴۰۲، به صحنه آورده شد. تحریم گسترده این شُعبَده از یک خیزش سیاسی کلان رونمایی کرد و برای خانواده شهیدان جنبش انقلابی و زندانیان سیاسی لحظه ای شادی آفرید. آمار سازی حکومت و تبلیغات مبلغان فرومایه رژیم نمی تواند در این واقعیت که تحریم به صورت گسترده عملی شده را تغییر دهد. به سبب تحریم گسترده، نمایش انتخابات به دور دوم کشیده شد که در روز آدینه ۲۱ اردیبهشت ماه برگزار شد و این بار هم با تحریم گسترده روبرو شد و اشغالگران بهارستان با کسب آرای کمتر از ده درصد از صاحبان حق رای وارد این نهاد حکومتی شده و بهارستان را اشغال کردند.
خامنه ای هزینه کنار گذاشتن «یاران پیشین» که «ارتشبد»های نظام بودند را پذیرفت تا برای مقابله با بحرانها از «شَر چالش» در درون هِرَم قدرت رها شود. اما خصلت و ماهیت نظام و از آن مهمتر وجود «بحران و شرایط انقلابی» در سپهر سیاسی ایران، این راهبرد را با چالشها و تنگناهای جدیدی روبرو کرده است و هنوز چند روز از «جهاد و حماسه» ولی فقیه نگذشته بود که دُمَل چرکین نظام سرباز کرد. خامنه ای این را به خوبی مشاهده کرد و گفت: «چیزی که می تواند شیرینی مجلسِ جدید را نابود کند و از کارایی بیاندازد، سخنان اختلاف انگیز و ستیزه گریهای دشمن پسند است.» (رسانه های حکومتی، پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۲) این «ستیزه گری» را آخوند حمید رسایی چند روز پیش از این سخنان شروع کرده بود.
به گزارش رسانه های حکومتی در سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲، حمید رسایی در سخنانی گفت: «از مردم تشکر ویژه دارم که فریب بازیهای جریانات سیاسی را نخوردند و فریب شعار وحدت و لیست واحد و این که لولویی هست و همه ما را می خورد، نخوردند و انتخاب آگاهانه داشتند. امیدوارم در دورههای بعد شاهد باشیم تا کسانی نتوانند با روابط فامیلی و نزدیک شدن به چهره ها و شخصیتها و کیف کشی بدون اینکه صلاحیت لازم را داشته باشند در عرصه سیاست رشد کنند.»
همه رسانه های حکومتی اعلام کردند که مخاطب رسایی کسی جز قالیباف نیست.
نکته جالب این که چند ساعت پس از سخنان ولی فقیه، تلویزیون تحت امر خامنه ای در یک برنامه زنده با حضور حمید رسایی این امکان را ایجاد کرد که وی قالیباف را به طور صریح به عنوان مخاطب سخنانش نام ببرد.
«روزنامه جوان» وابسته به سپاه پاسداران در پاسخ تندی به حرفهای رسایی بدون درنگ نوشت: «رسایی ـ ردصلاحیت شده در یکی از دوره های پیشین ـ این بار با تکرار واژه هایی که شبکه های صهیونیستی، اینترنشنال و منوتو در دهان معاندان انداختند، مثل «کیفکشی» و «روابط فامیلی» برخی افراد را «رشدیافته بدون صلاحیت در عرصه سیاست» نامیده است. این حرف، گزاره بسیار دقیق و درستی است، اما مصداق عینی و اول آن خود اوست و باید نشان دهد که مراحل رشد سیاسی خودش چه بوده و از کجا آغاز کرده تا به اینجا رسیده است که در نخستین سخنان پس از انتخاب، همه دغدغه های دلسوزان نظام و رهبری معظم برای وحدت و انجام وظایف نمایندگی، بدون ورود به حاشیه ها را به کنار زده و با یک فرمان تفرقه افکن و توهم قدرت و ریاست مجلس به جلو آمده است».
در میان چهار نفر اول از حوزه تهران که کارت سبز برای ورود به بهارستان اشغال شده گرفته اند، حمید رسایی نفر دوم است. نفر اول محمود نبویان، نفر سوم امیر حسین ثابتی و نفر چهارم محمد باقر قالیباف. سه نفر اول از جبهه پایداری و نفر چهارم کاندیدای اصلی «شورای ائتلاف نیروهای انقلاب [بخوانید ارتجاع]» (شانا) بود. این ائتلاف با مدیریت حداد عادل هدایت می شد.
مقام رای باطله
پیرامون شُعبده ای که در روز یازده اسفند سال ۱۴۰۲، با نام «انتخابات» رونمایی شد، حرف و حدیث زیادی در رسانه های حکومتی گفته و نوشته شده است، اگرچه آمار حکومتی قابل اعتماد نبوده با وجود این خروجی این معرکه گیری برای نظام یک فاجعه بی سابقه و برای مردم یک کُنش مبارزاتی قدرتمند را به ثبت رساند. مقام معظم بیهوده در تلاش بود تا صورت سرخ شده از سیلی مردم را به حساب پیروزی در «جهاد» واریز کند. حرفهای نایب خلیفه اش در خراسان «پَتِه رونق» نمایش انتخابات را روی آب آورد.
آخوند تبهکار علم الهدی، عضو مجلس خبرگان ولی فقیه و گماشته خامنه ای در خراسان، در مورد این که اکثریت مردم، به اعتراف کارگزاران نظام در انتخابات شرکت نکردند، گفت: «در اسلام اکثریت به خودی خود مورد پذیرش قرار ندارد و فقط در جایی که رجحان ثبوتی در خصوص موضوعی مشخص نبوده یا مردد باشد از باب تشخیص رجحان اثباتی به اکثریت مراجعه می شود، در این میان مراد از اکثریت، اکثریت متدین و متعبد است نه اکثریت عاصی و متمرد، بنابراین برای اکثریتی که به دستور و فرمان رهبری در خصوص شرکت در انتخابات عمل نکردند، در مقابلِ رجحان اثباتی اقلیت جایگاهی وجود ندارد.» (تسنیم، سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲)
این توجیه که برای «انتخاب شوندگان» در یک نهاد عرفی، برای مثال «مجلس قانونگذاری»، نیاز به «رجحان ثبوتی» ندارد، بیان این واقعیت است که در نظام ولایت فقیه اصل «انتخاب مردم» به رسمیت شناخته نمی شود.
محمد مهاجری، روزنامه نگار اصولگرا یک روز پس از نمایش انتخابات در شبکه ایکس (توییتر سابق) نوشت: «نتیجه انتخابات مجلس در اکثر شهرها حتی کلانشهرها و از جمله تهران عجیب و جالب است. یعنی نفر اول یا دوم، آرای باطله است. جا دارد به اعضای محترم شورای نگهبان به خاطر این کاردستی هنرمندانه تبریک بگوییم.»
در همین روز، رسانه حکومتی «نگین نیوز» نوشت: «در حالی که حوزه انتخابیه شهریار، قدس و ملارد نزدیک به یک و نیم میلیون جمعیت دارد، نماینده اصولگرا این شهر با ۵۶ هزار و ۵۲۹ رای وارد مجلس شد. این در حالیست که در این حوزه ۵۴ هزار و ۱۹۵ رای باطله به ثبت رسیده است.»
به گزارش روز یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲، رسانه حکومتی «چند ثانیه»، آرای باطله در شهر تهران بیش از ۵۰۰ هزار رای (معادل ۲۷درصد آرای ماخوذه) است.
رسانه حکومتی «هممیهن» در شماره روز چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۲، نوشت: «متاسفانه بیش از ۹۰ درصد تایید صلاحیتها در پشت آراء باطله قرار گرفتند؛ یعنی رای آنها کمتر از آراء باطله بود.
رسانه حکومتی «فرهیختگان» وابسته به علی اکبر ولایتی، مشاور ولی فقیه، در شماره روز دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۲، از «پایینترین مشارکت انتخاباتی تاریخ جمهوری اسلامی» خبر داد و افزود: «جامعه در ناراضی ترین شرایط ممکن سیاسی، اقتصادی و فرهنگی» است و مهمتر از همه این که :«پرونده حوادث ۹۸ و ۴۰۱ که در خیابان باز شده بود در میدان سیاست هیچگاه بسته» نشده است، گزارش داد.
بالگرد به کوه خورد، خالص سازی روانه بایگانی شد
نقشهِ راه خالص سازی گرچه به برخی از چالشهای مسیر گام دوم غلبه می کرد، اما نقش ویرانگری داشت که مثل موریانه بدنه نظام را می خورد و آن را برخلاف نظر ولی فقیه پیر و فرسوده می کرد و در این میان ابر و باد دست در دست هم برای چرخ گردون، بازیچه جدیدی آفریدند که سرنوشت «خالص سازی» را با سرنوشت «خادم الرضا» و «عزیز دُردانه» ولی فقیه پیوند زد و روز یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر سقوط بالگرد رئیسی در نزدیکی روستای اوزی ورزقان در شمال استان آذربایجان شرقی پوشش رسانه ای پیدا کرد.
این که کارگزاران اصلی نظام طی حدود بیست و چهار ساعت پس از این رویداد، انبوهی از دروغ و ابهام را روانه بازار رسانه ها کردند، ناشی از بی اطلاعی یا حماقت آنان نبود. همه دست اندرکاران اصلی، به ویژه وزیر کشور و اعضای شورای امنیت ولایت می دانستند که به گفته ولی فقیه دیگر سید «محترم و مُغتَنم» وجود ندارد. سیاست آنان پخش ابهام و دروغ برای آمادگی برابر بروز خشم و نفرت جامعه بود که در همان ساعت اول پخش خبر نمونه های آن بروز علنی پیدا کرد. اگر تمرکز به ظرفیت رئیسی، قائم به ذات (خود علت و دلیل وجود خود) باشد، نتیجه ای جز این گرفته نمی شود که تنها زیان این رویداد برای ولی فقیه از دست دادن یک نورچشم اش است که تنها هنر او «قاتل» بودن بود.
ولی فقیه بی درنگ پس از هلاکت رئیسی گفت: «ملت ایران [بخوانید دلواپسان و کارگزاران ولایت] نگران و دلواپس نباشند، هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمی آید.»
اما اکنون که مرحله سوم پروژه «گام دوم» با نمایش بی رمق، رسوا و ننگین موسوم به انتخابات به سرانجام رسیده و «گدایی، عجز و التماس» محمد خاتمی برای داشتن چند نفر در مجلس بی نتیجه مانده و با وجود هزینه های کلان ولی فقیه طی چند سال گذشته برای یکدست سازی و در تکامل آن خالص سازی، در جهت پیاده کردن پروژه «گام دوم» که هدف آن «حکومت، جامعه و تمدن اسلامی» است، تحلیل این که «هیچ اختلالی» در نظام به وجود نمی آید ساده اندیشانه است.
پُروژه گام دوم در قد و قواره «اصلاح طلبان حکومتی» و «اعتدالیون» که خواستار «مشروط» کردن ولایت و به بیان دقیق تر «تقسیم» ولایت هستند، باوجود همه مشارکت آنان در سرکوب جامعه، نیست. این پروژه در مسئولیت سرکوب به جنایتکارانی از جِنس پاسدار احمدرضا رادان نیاز دارد که اعلام کند: «بی حجابی، دلها را به سقوط می کشاند.»
تا آن جا که به خامنه ای مربوط می شود، «سه سه بار به نُه بار» قسم خورده و تاکید کرده که تصمیمی برای «نرمش» در برابر جامعه ندارد و جامعه نیز از قیام دی ماه ۹۶ تاکنون و طی چندین هزار حرکت میدانی، نشان داده که کَف خواسته اش سرنگونی نظام در کلیت آن است.
برخی از واکنشها پس از این رویداد به نقل از شبکه های اجتماعی:
با هلاکت رئیسی موجی از شادی جامعه را فرا گرفت. «داغدارانِ زیباترین فرزندانِ آفتاب و باد»
که پیش از این به «مویه» می نشتند، فریاد شادی سر دادند و برای همین پلیس فتا از تشکیل پرونده قضائی برای منتشرکنندگان «مصادیق توهین آمیز» درباره سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی خبر داد.
ـ استوری مادر دادخواه شهید راه آزادی محمد طاهری: «تک تک جنایتکاران تاوان پس خواهند داد».
ـ استوری مادر شهید بهنام محجوبی: «از هر کرانه تیر دعا کرده ام رها/ باشد که زان میانه یکی کارگر شود».
ـ استوری مادر شهید غزاله چلابی (کوهنورد آملی): «قدردانی کوه از تو و مهربونیت مثال زدنیه… فقط ذره ای از انتقام خونت رو گرفت…»
ـ فواد چوبین، دایی جاوید نام آرتین رحمانی از شهیدان جنبش انقلابی با انتشار مطلبی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: اطلاعات، امروز خواهرم هنگامه چوبین و روجا چوبین رو تهدید کردند. گفتن: این آخرین اخطار است اگر استوری بذارین،شادی کنید به خاطر حادثه رئیس جمهور به اون بچههاتونم هم رحم نمی کنیم همشون رو می کشیم!
خواستم بهتون بگم با تهدید فقط ما رو خشمگین تر می کنید. سکوت نمی کنیم! شادی هم می کنیم واسه مرگ تک تکتون… پابرجا ایستاده ایم. راهمون ادامه می دیم تا نابودی جمهوری اسلامی.
ـ برادر جاوید نام نوید افکاری در واکنش به مرگ رئیسی نوشت: وحید تعریف میکرد چند روز بعد از قتل نوید، چند نفر از سمت ابراهیم رئیسی نماینده شده بودند و به ملاقات وحید در زیرزمین زندان عادل آباد شیراز رفتند. نماینده هایش به وحید گفتند حاجی (رئیسی) گفته که قضیه را جمعش کنیم. یا در تلویزیون بگو من مجرم هستم؛ یا همین جا اول حبیب و بعد خودت را اعدام می کنیم. امیدوارم حداقل برای چند لحظه هم که شده ذرهای از دردی که ما کشیدیم را در این ساعتها تجربه کرده باشی.
ـ شماری از مادران شهیدان بوکان، یک روز پس از هلاکت ابراهیم رئیسی با حضور بر مزار فرزندان شان، علامت پیروزی نشان دادند.
ـ امجد حسین پناهی، برادر جاوید نام رامین حسین پناهی، زندانی سیاسی کُرد که سال ۹۷ اعدام شد، در شبکه اجتماعی ایکس پیامی از مادر دادخواه، دایه شریفه را منتشر کرد. در این پیام که با هشتگ «سقوط جلاد» منتشر شده به نقل از این مادر دادخواه آمده: «خوشحالم جلاد دیگری کم شد، خوشحالم چون امروز هزاران مادر داغدیده مثل من خوشحالند و خوشحالم چون پسرم رامین با امضای همین جلادان، بیگناه اعدام شد.»
ـ جوانا طمیسی، همسر جاوید نام محسن مظلوم، یکی از چهار زندانی سیاسی شهید کُرد که در بهمن ماه ۱۴۰۲، اعدام شد، با هشتگ «سقوط جلاد» در شبکه ایکس نوشت: «برای محسن، پژمان، وفا، محمد و همه اعدامی ها».
زهرا مالکینیا، مادر زنده یاد امیررضا همت آزاد، از شهیدان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، در اینستاگرامش نوشت: «روز شادی ماست. در عزایمان خندیدند و رقصیدند. باشد که در عزای شان بخندیم و برقصیم».
خامنه ای در برابر انتخاب «اصلح» یا «صالح»
به دنبال انتشار خبر هلاکت ابراهیم رئیسی، ولی فقیه معاون رئیسی را مامور ادامه کار دولت تا انتخاب رئیس جمهور جدید نمود.
روز آدینه ۸ تیر ۱۴۰۳، شُعبده انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد. از قوطی معرکه گیری جنتی شش تن از کارگزاران نظام که جملگی خود را «ذوب در ولایت فقیه» اعلام کردند تایید صلاحیت شدند. از نظر شورای نگهبان به نیابت از خامنه ای، هر کاندیدا که صلاحیت اش تایید شود، «صالح» است. اما ولی فقیه بارها گفته باید کاندیدای «اصلح» را انتخاب کرد. رسانه های حکومتی دو نفر از این شش خودی را «نخودی» می دانستند که سرانجام میدان رقابت را ترک کردند.
تا پایان ماه خرداد دو پیش نمایش تحت عنوان «مناظره» صورت گرفت که هیچ ربطی به مناظره واقعی و رایج ندارد. از «بیت آقا» فرمانهایی به بازیگران ابلاغ شده که در مورد برخی از مسایل از جمله نقد دوران رئیسی و کنکاش در مورد نهادهای تحت امر ولی، حرفی مطرح نشود. اما باوجود این محدودیتها و نصیحتِ ولی فقیه برای «لَجن پراکنی» نکردن، جدال بین کاندیداها و بین جلیلی و قالیباف با شدت ادامه داشت.
آخوند حمید رسایی از باند پایداری و از اشغالگران بهارستان در شَبَکه ایکس نوشت: «آقایانی که ۲۰ سال است می خواهید یک نفر [بخوانید قالیباف] را رئیس جمهور کنید ، اگر با بستن دهانها قرار بود کسی رئیس جمهور شود، ناطق نوری در سال ۷۶ ، هاشمی رفسنجانی در سال ۸۴ ریس جمهور می شدند. ۲۰ سال است نتوانستید، باز هم نمی توانید. انتخابات ۱۱ اسفند نشان داد که صحن علنی جامعه غیر از صحن علنی مجلس است.»
در پاسخ به این طَعنِه نیشدارِ رسایی به قالیباف، رسانه حکومتی جوان، وابسته به سپاه پاسداران با حمله به رسایی نوشت: «آنچه امروز جبهه انقلاب گرفتار آن است فاصله گرفتن از کار تشکیلاتی از مرحله ثبت نام و اجازه «آتش به اختیار» برای ثبت نامها و به هم ریختگی در فضای تبلیغاتی و زدن نامزدهای خودی در فضای مجازی ـ هرچند معتقدم تخریب رقیب در جبهه مقابل هم رفتاری زشت و تقبیح شده است ـ می باشد.» (سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳)
از میان خبرها و تفسیرهای رسانه های حکومتی حدس زده می شد که قالیباف، «اصلح» و کاندیدای مورد نظر خامنه ای است.
شُعبده موسوم به انتخابات در روز آدینه ۸ تیر ۱۴۰۳، به سرانجام رسید و به دور دوم کشیده شد. از میان چهار کاندیدا که در رقابت شرکت کردند، مسعود پزشکیان و سعید جلیلی روانه دور دوم شدند و این رقابت در شرایطی بود که نمایش در دور اول با تحریم گسترده روبرو شد.
کُنش پرشکوه تحریم آن چنان برجسته و واضح بود که خامنه ای طی سخنانی بی سابقه به آن اعتراف کرد و پنج روز پس از برگزاری دور اول شعبده انتخابات گفت: «در مرحله نخست مشارکت آن گونه که توقع داشتیم و حدس می زدیم نبود.» او در یک فرار به جلو گفت: «این که تصور شود کسانی که در دور اول رأی ندادند مخالف نظام هستند، برداشت کاملا اشتباهی است.» با استناد به گفته ها و استدلالهای پیشین خامنه ای می توان نتیجه گرفت که این عدم شرکت به طور دقیق به خاطر مخالفت با نظام است و باید اضافه کرد که این تنها مخالفت نیست بلکه انزجار است. ۲۳ سال پیش خامنه ای در نماز جمعه تهران در روز ۲۸ اردیبهشت سال ۱۳۸۰، گفت: «برای یک ملت ـ مثل بعضی از ملتهایی که شما می بینید، با همه باد و بروتی که دارند ـ ننگ است که در انتخابات ریاست جمهوری اش، سی و پنج درصد یا چهل درصد حائزان شرایط شرکت کنند. پیداست که مردم به نظام سیاسیِ خود نه اعتماد دارند، نه اعتنا میکنند و نه امید دارند.»
شُعبده هشتم تیر با گسترده ترین تحریم روبرو شد و براساس آمار سه برابر شده، میزان شرکت چهل درصد و کاندیدای «اصلح» خامنه ای حذف، پزشکیان و جلیلی روانه دور دوم شدند.
دلیل مستند و علمی سه برابر کردن آمار شرکت کنندگان پوشش خبری گسترده ای پیدا کرد.
تعداد رای کاندیداها حتی تعداد کل و تعداد رای باطله هم بر سه بخش پذیر است! احتمال این که تعداد آرا برای هر چهار کاندیدا و آرای باطله، همگی مضربی از ۳ باشد، برابر با ۱ در ۲۴۳ است، یعنی ۴ هزارم. این احتمال بسیار کم است و وقوع چنین حالتی به صورت تصادفی تقریباً غیرممکن است. هوش مصنوعی احتمال چنین رویدادی را تقریباً ۰.۰۰۵۳۵ درصد اعلام کرد.
یکی از نمونه های بی اعتنایی به نظام را عماد الدین باقی پوشش داده است. او در حساب کاربری خود در شبکه ایکس نوشت: «کاسب محل می خواست رای دهد که پیامک وزارت کشور آمد «رای شما به نظام است» او هم منصرف شد.»
دور دوم شُعبَده
پیش از به صحنه آوردن دور دوم نمایش، خامنه ای روز چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳، گفت: «اگر مردم در مرحله دوم مشارکت واضح تر و بهتر و روشن تری داشته باشند، نظام جمهوری اسلامی این توانایی را پیدا خواهد کرد که حرف خودش و نیّات و مقاصد خودش را چه در داخل کشور و چه در مجموعه امتداد راهبردی کشور تحقّق ببخشد.»
بنابرین از نظر ولی فقیه، مشارکت در رای گیری به معنی پیشبرد «حرف، نیت و مقصد» نظام است. در همان ساعتهای اولیه رای گیری دور دوم در روز ۱۵ تیر هم خامنه ای گفت: «شنیدم که شوق و علاقه مردم بیشتر از قبل هست خدا کند این جور باشد.» وزارت کشور هم پیام را دریافت کرد و این بار «ضریب» را بالاتر برد. اما شُعبده سوت و کور موسوم به انتخابات به پایان رسید و اکنون با رئیس جمهوری روبرو هستیم که بر طبق آمار چند برابر شدن حکومتی، تنها از حمایت «۲۶ درصد صاحبان حق رای» برخوردار است. این وضعیت را بسیاری از کارشناسان حکومتی و مستقل، «قهر» مردم با نظام توصیف کرده و برخی دیگر گفته اند که این دیگر «قهر» نیست و «طلاق» است.
نکته مهم در این رابطه، نه در رابطه با رئیس جمهور حداقلی، بلکه پیرامون دو شکست کلان ولی فقیه در این شُعبده است. خامنه ای که ضربه تحریم بی سابقه نمایش انتخابات مجلس بر پیکر ولایتش را با پوست و گوشت و استخوان حس کرده بود، به شورای نگهبان دستور داد تا برای رونق بخشیدن به نمایش موسوم به انتخابات، فقط صلاحیت یکی از کاندیداها که در قَد و قواره خالص سازی نیست را تایید کند. در ارزیابی ولی فقیه مسعود پزشکیان خطر جدی برای مهندسی انتخابات نبود و بنابرین او می توانست کاندیدای مورد نظر خود که کُپی نه چندان روشن رئیسی بود را در مسند ریاست جمهوری منصوب کند، که چنین نشد و خامنه ای از کاندیدای «اصلح»، تحت اجبار صرف نظر کرد و به «صالح» تن داد.
تحریم انتخابات یک گام بزرگ دیگر جنبش انقلابی است که آن را به ویژه از نظر همبستگی درونی تقویت کرد. مردُم مُعترض در یک حرکت سراسری و مُتحدانه، نبردی سیاسی با رژیم ولایت فقیه را پیروزمندانه به فرجام رساندند. این تجربه ارزشمند بی تردید نقطه اتکایی است که جامعه در دیگر میدانها و اشکال مبارزاتی بدان تکیه خواهد زد. از سوی دیگر، تحریم بساط حاکمیت، بسا فراتر از حرکتی با درونمایه سیاسی ناب است؛ تحریم به ویژه از آن رو که «نظام» با پرچم دین و اسلام وارد میدان شده بود، موجب تقویت فرآیند سکولاریسم از یک سو و آماجهای دموکراتیک همراه آن از سوی دیگر خواهد شد.
از پایان شُعبده تا تایید رسمی خروجی نمایش
روند کار در رژیم ولایت فقیه چنین است که در ابتدا شورای نگهبان «صحت» شُعبده را تایید می کند و پس از آن «تنفیذ» از جانب ولی فقیه و «تحلیف» از جانب مجلس، صورت می گیرد. تاکید می شود که در ماده ۱۱۰ و در دیگر ماده های قانون اساسی جمهوری اسلامی پدیده ای با عنوان «تنفیذ» به عنوان یکی از اختیارات ولی فقیه وجود ندارد. در ماده ۱۱۰ «امضای حكم رياست جمهوری پس از انتخاب مردم» از اختیارات ولی فقیه است. اما خامنه ای به پیروی از خمینی این مورد را باب کرده و در حُکم خود از واژه «منصوب می کنم» استفاده می کند.
مسعود پزشکیان، روز یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳، از جانب ولی فقیه، تنفیذ شد. سخنگوی شورای نگهبان در مورد تنفیذ گفت: «ما در مبانی دینی داریم که مسئولیت حکمرانی کشور در زمان غیبت برعهده یک فقیه جامع الشرایط است. در کنار آن اصل ۵۶ را داریم که قوای حاکم بر جمهوری اسلامی ایران را ذکر می کند که ذیل نظر امامت، امت مسئولیتهای خود را ادامه میدهند. تلاقی رای مردم و اعتبار بخشی به آن در اینجا کاملا روشن است. امضای حکم رئیس جمهور به دست ولی فقیه یعنی اقدامات رئیسجمهور اعتبار شرعی و قانونی می یابد. تنفیذ به معنای مشروعیت بخشی و نظارت بر اقداماتی است که تاکنون انجام شده است.»(صراط نیوز، ۷ مرداد ۱۴۰۳)
با این سخنان روشن می شود که «انتخابات» در نظام جمهوری اسلامی پدیده ای پوچ و فاقد معنی واقعی است.
بعد از مراسم تنفیذ، مراسم تحلیف در روز سه شنبه (۹ مرداد ۱۴۰۳) برگزار شد و پزشکیان به قرآن سوگند خورد و سوگندنامه را امضا کرد.
پزشکیان محصول سترونی نظام
اگر برای نزدیک شدن رژیم ولایت فقیه به پایان راه خود تابلوی علامتی وجود می داشت، بی تردید نمایش انتخابات ریاست جمهوری می توانست به خوبی این وظیفه را عهده دار شود. «نظام»، شکست خورده در راههای آزموده و ناتوان در گُشودن راه جدید، سرگردان در دایره ای بسته به گِرد خویش می چرخد و خود را تکرار می کند. قدرت حاکم هم به لحاظ سیاسی و هم ایدیولوژیک عقیم است و از نهاد آن پاسخی برای چالشهای بزرگ پیش رویش زاده نمی شود. پزشکیان محصول این سترونی است. دست «نظام» او را از گذشته به حال آورد تا دو قطبی منسوخ شده «اصلاح طلب ـ اُصولگرا» را نه احیاء، بلکه شبیه سازی کند. ریخته شدن فکاهی اعتدال ـ اصلاحات در قالب سیاسی پزشکیان با همان بازیگران دوگانه و با همان لفاظیها، تهی بودن این رونما از خط و برنامه عمل واقعی و نیابتی بودن موجودیت سیاسی اش را بازگو می کند.
کارل مارکس در کتاب ارزشمند «هجدهم برومر لوئی بناپارت» نوشت: «هگل در جایی اظهار میکند که تمام وقایع بزرگ و شخصیتهای تاریخی دو بار ظاهر می شوند. او فراموش می کند اضافه کند که: بار اول به صورت تراژدی، بار دوم به صورت کمدی.»
حرفهای مسعود پزشکیان در روز چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۳، در مجلس ارتجاع به شکلی یادآور به توپ بستن مجلس اول مشروطه به دستور محمد علی شاه بود و با این گفته ها «از پرده برون افتاد راز.»
در روز سه شنبه ۲ تیر ۱۲۸۷ خورشیدی (۲۳ ژوئن ۱۹۰۸ میلادی)، ولادیمیر لیاخوف فرمانده بریگاد قزاق روسی به دستور محمدعلی شاه قاجار ساختمان مجلس شورای ملی را به توپ بست و بدین ترتیب مجلس اول مشروطه تعطیل و دوران دیگری از استبداد بر کشور حاکم شد.
تفاوتهای مجلس اول مشروطه در ماهیت و فُرم پوشیده نیست. اعضای مجلس اول بخش قابل توجهی از جامعه را نمایندگی می کردند. در انتخاباتی به طور نسبی دمکراتیک و آزاد انتخاب شده بودند و برای همین در مقابل محمد علی شاه مقاومت کردند و تنی چند از آنان اعدام شدند. در حالی که اعضای مجلس دوازدهم ولایت خامنه ای در انتخابات فرمایشی، غیر آزاد و غیر دمکراتیک و با کسب چهار، پنج درصدی صاحب حق رای، کرسیهای بهارستان را اشغال کرده اند.
جنبه مشترک این دو رویداد در وجود محمد علی شاه و سید علی خامنه ای نشان داده می شود و گرچه این بار درگیری مسلحانه در کار نبود، اما سایه مخوف اطلاعات سپاه و دیگر نهادهای امنیتی تحت امر ولی فقیه یادآور بریگاد قزاق روسی به فرماندهی لیاخوف است.
خامنه ای مجلس ارتجاع را به توپ بست
مسعود پزشکیان در آخرین دفاع از وزیران پیشنهادی گفت: «من نمی خواهم جزئیات را بگویم، من می خواهم بگویم هماهنگ شده ایم و به اینجا آمده ایم، شما از ما بپذیرید، خانم صادق را خود آقا گفتند که باشد، چرا مرا وادار می کنید چیزهایی که نباید را بگویم، همه این عزیزان با هماهنگی و تفاهم به اینجا آمده اند، خیلی از آدمهایی که یک ذره در آنها شک بود، بدون اینکه بگوییم، در لیستها نیاوردیم… دکتر عراقچی، اولین کسی بود که آقا تایید کردند حتی قبل از اینکه اسامی وزرا را اعلام کنیم… این طور نیست که اگر جهت گیری کسی در مقابل ولایت باشد بنده با او کنار بیایم… وزیر ارشاد که نمی آمد، آقا به او دستور داده و آمده، من نمی خواهم این حرفها را بزنم، چرا مرا وادار می کنید این حرفها را بگویم… برای انتخاب آقایان عراقچی، خطیب، مومنی، کاظمی، سرتیپ نصیرزاده، سیمایی صراف بدون هماهنگی این کار را نکرده ایم؛ چه با کمیتهها و چه با بالا و کسانی که باید هماهنگ می کردیم.»
تردیدی نیست که این سخنان که بیان واقعیت انکارناپذیر است، مطلوب ولی فقیه که همواره مسئولیت کردار خود را نمی پذیرد، نیست. اما پزشکیان نه در شکاف با ولی فقیه که در موضع دفاع از حمله های اعضای باندی است که در شاکله دولت به بازی گرفته نشده اند.
پیش از بیان این حرفها، امیرحسین ثابتی از باند سعید جلیلی در مخالفت با عراقچی گفت: «بازی خطرناکی به راه افتاده است. فردی گفته یک نفری [بخوانید ولی فقیه] گفته عباس عراقچی حتما باید وزیر شود. دیروز پیش عزیزی رفتیم می گویند به کل وزرا رای بدهید. این چه استدلالی است. اگر این طور است مجلس را تعطیل کنید.»
حرف ثابتی که در عمل با تایید کابینه رئیس جمهور حداقلی در مجلس پوشالی به اثبات رسید، نه از «حب علی» که از «بغض معاویه» است. ثابتی که تاکنون مرید سعید جلیلی بوده در تبعیت از مرادش به دنبال «حکومت و تمدن اسلامی» است که نقشه راه خامنه ای و در «بیانیه گام دوم انقلاب [بخوانید ارتجاع]» بیان شده است. بنابرین حرف ثابتی نه به خاطر دفاع از «حق مجلس» بلکه برای «سهم خواهی» است که در کابینه پزشکیان از آنان استفاده نشده است.
اما از آن اصلاح طلبان حکومتی که مدعی «توسعه سیاسی» هستند و در برابر «تعطیل» کردن مجلس به وسیله ولی فقیه به خاطر رای به کابینه پزشکیان، خوشحالی می کنند و تبریک می گویند، نباید گذشت. این فرصت طلبی را حمید ابوطالبی، یکی از دیپلماتهای سابق وابسته به باند «اعتدال» (حسن روحانی) در صفحه شخصی خود در «ایکس» این گونه تحلیل می کند: «جناب آقای پزشکیان، در زبان انگلیسی اصطلاحی هست که میگوید: “Winning a battle, losing the war”، به این معنا که “یک نبرد را بردید، اما جنگ را باختید”. به شما تبریک میگویم. شما در نبرد با مجلس برنده شدید؛ ولی جنگ یک صد ساله برای مشروطیت و جمهوریت را واگذار کردید.»
«وفاق ملی» مرغ پخته را هم به خنده می اندازد. کابینه «وفاق ملی» یک شوخی بی مزه و بی معنی است. البته به ابتذال کشیدن واژه ها امری رایج در نظام خمینی ساخته است. واقعیت این است که این کابینه به گفته پزشکیان برای مهار «بحرانها» [بخوانید بحران انقلابی] است. پزشکیان می گوید در غير اين کابینه «بعید می دانم بتوانیم از این بحرانها بیاییم بیرون… و مردم امروز از ما ناراضی اند؛ مقصر ما هستیم، مقصر آمریکا و بیگانگان نیستند.»
این گفته آخر را کشاورزان اصفهان برای اولین بار در شعار «دشمن ما همین جاست، دروغ میگن آمریکاست» مطرح کردند و سرکوب شدند.
پزشکیان کوچک تر از آن است که بتواند برای بحرانهای ولایت خامنه ای، به ویژه پس از هلاکت رئیسی که پروژه یکدست سازی و در تکامل آن خالص سازی را بر باد داد، آبی گرم کند.
واقعیت این است که کابینه مسعود پزشکیان نه بویی از «وفاق» دارد و نه خصلت «ملی» و تنها یک حقه بازی نَخ نما شده است. این کابینه بیان واقعی درماندگی نظام و در راس آن خامنه ای در شرایط پس از جنبش انقلابی سال ۱۴۰۱است. پس از هلاکت رئیسی و پس از تحریم بی نظیر پنج شُعبده انتخاباتی است. آش این «نفاق» موسوم به «وفاق» چنان رژیم سوز شد که مهدی فضائلی عضو «دفتر حفظ و نشر آثار» خامنه ای با هشدار به میدان آمد و در حساب خود در شبکه ایکس نوشت: «مراقب باشیم بحث بر سر دوقطبی خودش موجب قطب بندی نشود.» (خبر آنلاین، شنبه ۱۷ شهریور۱۴۰۳)
سعید جلیلی، سرکرده دولت در سایه، وفاق پزشکیان را «کَج فهمی»، «نمایشی و کاریکاتوری» معنی می کند و می گوید: «نمیشود صحبت از وفاق و وحدت کرد امّا کسانی را که بیشترین تفرقه افکنیها و کینه توزیها را در سابقهِ خود داشته اند را وارد میدان کرد… سخن از وحدت نباید به صورت یک حرکت نمایشی و کاریکاتوری یا یک بازی سیاسی مطرح شود.» (فرهیختگان، چهارشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۳)
تردید نیست که «وفاق» شامل تعامل با مردم نیست و تنها شامل بُرِشی از هِرَم قدرت می شود. اما همین وفاق هم بی ریخت تر از آن است که بتوان حتی مارک «خدعه» بر آن زد. در صحنه سیاسی کشور اکنون شاهد چند کارگزار به طور نسبی در قَد و قواره پزشکیان، از جمله «دولت سایه» به سرکردگی جلیلی، از باند «جبهه پایداری»، هستیم.
پزشکیان با سرسپردگیِ بدون شکاف از ولی فقیه، مدعی شده که با «وفاق» می تواند بر بحرانها غلبه کند. با گذشت نزدیک به شش ماه از ریاست او، ساده ترین وعده های پزشکیان عملی نشده است که برخی از ابعاد شرایط فاجعه بار جامعه در بخشهای دیگر به آن پرداخته خواهد شد.
ولایت فقیه هدف اصلی ستیز مردم با نظام
شعار «خامنه ای ضَحاک، می کِشیمت زیر خاک» که از افسانه «ضَحاک مار دوش»، از سروده های ابوالقاسم فردوسی، الهام گرفته، بیان واقعی از شناخت ماهیت رژیم ولایت فقیه و هم بیان جهت اصلی ضربه جنبشهای انقلابی است. این را حاکمان و در راس آن خامنه ای به خوبی می دانند و برای این به باندهای درونی هشدار می دهند که به این «مظهر نظام» رنگ سیاه نپاشند.
آخوند ابوالقاسم دولابی، نماینده ویژه رئیسی در امور روحانیت پیرامون موقعیت مسجدها گفت: «امروزه از بین حدود ۷۵ هزار مسجد در کشور، درب تعداد ۵۰ هزار مسجد بسته است که این فاجعه ای است که باید بر آن خون گریست.» (انتخاب، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۲)
آخوند علی حسینی، روضه خوان نماز جمعه شهر بروجرد در مورد رابطه مردم و مسجد ها گفت: «گروه زیادی از مردم در مساجد حضور پیدا نمی کنند و در نماز جمعه نیز شرکت نمی کنند. حتی در راهپیمایی نیز شرکت نمیکنند و اخبار داخلی را نیز گوش نمی دهند.» (انتخاب، پنجشنبه ۹ شهريور ۱۴۰۲)
خمینی برای رفتن به مسجدها تاکید بسیار می کرد. او گفت: «شما دانشگاهیها، شما دانشجوها، همه تان مساجد را بروید پر کنید. سنگر است اینجا. سنگرها را باید پر کرد.» (صحیفه امام، ج ۱۲ ص ۳۹۳)
ـ آخوند میردامادی در نماز جمعه روز ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، در اصفهان گفت: «اهل نماز، اهل روزه است، حج می رود، کربلا هم می رود، اما حاضر نیست نام رهبر [خامنه ای] خودش را بالای منبر در ملأعام ببرد، اگر کسی هم نام رهبر را با عظمت یاد بکند روی خودش را برمی گرداند».
ـ آخوند محمدرضا مدرسی، امام جمعه یزد گفت: «عده ای گویا یک تعهد بدون هیچ استثنا دادن که هر روز صبح که پا می شوند علیه جمهوری اسلامی، نظام اسلامی، نظام ولایت فقیه قلم بزنند». (تلویزیون حکومتی یزد، شنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۳)
ـ آخوند حسن خمینی پیرامون ابعاد قدرت ولی فقیه در یک مصاحبه گفت: «ولایت مطلقه فقیه بند اکثریت را در قانون اساسی نمی تواند تعطیل کند. چون اگر آن را حذف کند خودش غیرمشروع می شود… مطلقه بودن ولایت فقیه نسبت به احکام اولیه شرع است نه قانون اساسی… مشروعیت حاکم برگرفته از رأی مردم است.» (انتخاب، شنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۳)
ـ آخوند پناهیان در یک برنامه تلویزیونی گفت: «بعضیها از زمان امام خمینی (ره) و همچنین بعد از ایشان دوست دارند شان ولایت را پایین بیاورند و عادی سازی کنند. مقاله ها نوشتند که آقا قداست ندهید! بحث قداست دادن نیست…. رهبری تعبیری شبیه به این داشتند که چه وجهی دارد کسی که با یک اشاره او در لحظه های حساس باید نیروها بسیج شوند، مدام او [خامنه ای] را در جامعه تخطئه کنند؟ و شان او را پایین بیاورند؟» (خبرآنلاین، یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۳)
برخی از سخنان طرفداران دو آتشه ولی فقیه دوم به گونه ای است که کمتر از مقام خدایی نمی توان برای او تصور کرد. خود خامنه ای هم در جایی گفته است «در واقع زبان من بود، حرف خدا بود». آخوند غلامرضا فیاضی از ذوب شدگان در ولایت خامنه ای، عضو مجلس خبرگان ولی فقیه، مدرس حوزه آخوندی در قم، عضو هیأت مدیره موسسه آموزشی خمینی وابسته به آخوند مصباح در مورد کسانی که با خامنه ای به میزانی زاویه یا مخالفت داشتند می گوید: «دکتر علی شریعتی لعنت الله علیه یقیناً کافر بود! خاتمی شیعه نیست و رفسنجانی هم ملعون است، اگر او ملعون نباشد کس دیگری ملعون نیست.» (خبر فوری، چهارشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳)
بخش سوم
جنگ طلبی و آشوبگری سیاست راهبردی نطام ولایت فقیه
پیش از ورود به جنگ ویرانگر غزه و ادامه آن، نگاهی به دیدگاه جنگ طلبانه خمینی که اکنون خامنه ای از آن پیروی می کنند مفید است. آخوند محمد مهدی میرباقری، عضو مجلس خبرگان و رئیس «فرهنگستان علوم اسلامی قم» روز دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳، در مصاحبه با برنامه تلویزیونی «جریان» در شبکه یک سیمای رژیم از «اجتناب ناپذیر» بودن جنگ با «کافران» که «در آینده افزایش پیدا خواهد کرد» سخن گفت و پیرامون خسرانهای آن تاکید کرد که: «برای رسیدن به مقصد قرب الهی حتی اگر نصف مردم جهان کشته شوند، می ارزد؛ لذا کشته شدن ۴۲ هزار نفر از مردم غزه در قبال آن مقصد بزرگ اهمیت ندارد، البته کشته شدن شکست نیست؛ بلکه احدی الحسنیین است و در هر حال، پیروزی است. به ویژه آنکه کسانی که کشته شوند، نمی میرند؛ بلکه زندهاند.»
این سخنان جنجال زیادی در درون حکومت ایجاد کرد و حرفهای این آخوند طرفدار دولت سایه را «خلاف عرف و خلاف اسلام» اعلام کردند. گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم در بیانیه ای این سخنان را «مخالف صریح آموزه های اسلامی در زمینه صلح، همزیستی انسانی و همبستگی بشری» اعلام کرد.
اما همه مخالفان میرباقری به این نکته که این سخنان ویرایش جدیدی از سخنان خمینی است ورود نمی کنند. خمینی روز سه شنبه ۶ مرداد ۱۳۶۶، در پیامی با عنوان «برائت از مشرکان و تبیین وظایف مسلمین و مشکلات جهان اسلام» اعلام کرد: «ملت شریف ایران توجه داشته باشید که کاری که شما مردان و زنان انجام دادهاید آنقدر گرانبها و پرقیمت است که اگر صدها بار ایران با خاک یکسان شود و دوباره با فکر و تلاش فرزندان عزیز شما ساخته گردد، نه تنها ضرری نکرده اید، که سود زیستن در کنار اولیاء الله را برده اید و در جهان ابدی شده اید و دنیا بر شما رشک خواهد برد، خوشا به حالتان!» (صحیفه خمینی، جلد ۲۰/ صفحه ۳۲۵)
سخنان خمینی و میرباقری بیش از آن، جنگ طلبانه، ضد انسانی، ویرانگر و ارتجاعی است که طرفداران خمینی بتوانند آن را انکار کنند. اما این سخنان در شرایط کنونی نشان از آن دارد که مخالفت با جنگ طلبی و ماجراجویی خامنه ای مخالفان بیشماری در درون حکومت دارد.
یکی از کارهایی که خسرانهای بی شماری به «امنیت و منافع ملی» وارد کرده، اشغال سفارت آمریکا در آبان سال ۱۳۵۸ بود. این اقدام که خمینی آن را «انقلاب دوم» نامید فقط و فقط در جهت منافع نظام بود و ربطی به مبارزه برای استقلال نداشت و آغاز تحریمهایی شد که مردم ایران هزینه آن را می پردازند. اکنون و پس از چهل و پنج سال خامنه ای پیرامون این اقدام ماجراجویانه می گوید: «یک نقطه عطف در تاریخ ما. گیرم اون کسانی که این کار را کردن امروز خودشون هم مردد شده باشند کما اینکه بعضی شان هم ممکنه مردد شده باشند، اما واقع قضیه این است که این کار، کار بزرگی بود کار لازمی بود برای همین هم امام بزرگوار با اون دید نافذ خود این کار را تایید کرد، دانشجوها را تایید کرد، حرکت شان را تایید کرد. این کار، کار لازمی بود.» (ایرنا، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳)
با همین نگرش است که هر مخالفتی با سیاستهای ماجراجویانه ولایت خامنه ای، حتی از جانب نیروهای وفادار به نظام، ضد «امنیت ملی» نامگذاری می شود. برای نمونه «مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم» طی بیانیه ای که روز یکشنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۳، امسال پیرامون جنگ ویرانگر در غزه منتشر کرد و بدون اشاره بر قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت، «تنها راه حل صلح پایدار، تشکیل دو دولت مستقل و بازگشت اسرائیل به مرزهای قانونی [۱۹۶۷]» اعلام کرد. (جماران، چهارشنبه ۲ آبان ۱۴۰۳)
باتلاق جنگهای نیابتی، فروریختن برج و باروی «محور مقاومت [شرارت]»
روند فروریختن اقتدار جبهه موسوم به مقاومت با جنگ ویرانگر در غزه کلید خورد. روز هفتم اکتبر ۲۰۲۳، زمانی که بنیادگرایان اسلامی حَماس حصارهای مرزی با اسراییل را کنار زدند و به خاک این کشور شبیخون زدند، در حقیقت درهای جهنم مرگ و ویرانی را به روی تمامی کشورهایی که مستقیم در بحران دیرینه خاورمیانه درگیر هستند، گشودند. از این هنگام به بعد، روند رویدادها و آرایش جنگی در حوزه بحران همانگونه جریان می یابد و پیش می رود که دولت راست افراطی اسراییل طراحی می کند و با خطوط استراتژی اش سازگاری دارد.
شبیخون حَماس و کشتار بیش از هزار شهروند اسراییلی فرصت بی همتایی برای دولت نتانیاهو پدید آورد. این یورش همانگونه که ناگهان روی داد، به ناگاه نیز شرایط سیاسی در و پیرامون این کشور را نیز تغییر داد. اسراییل که به دلیل ادامه شهرک سازی و سیاستهای تجاوزکارانه اش در کرانه باختری و بیت المقدس/اورشلیم، محاصره غیرانسانی غزه و بیش از دو میلیون جمعیت آن و مشارکت یافتن نژادپرستان و فاشیستهای رسمی در دولت زیر فشار بین المللی و مُتحدان غربی قرار داشت، بی درنگ در جایگاه قربانی نشانده شده و موجی از حمایت بین المللی به سوی آن سرازیر شد. از سوی دیگر، هفتم اُکتبر به دولت ائتلافی نتانیاهو نیز که در چشم اکثریت جامعه اسراییل از جمله به دلیل تلاشهای بنیادگرایانه برای تغییر ماهیت سکولار حاکمیت، بی اعتبار شده و در آستانه سقوط بود، جان تازه ای بخشید و آن را در جامه کین خواهی و میل ثبات در شرایط جنگی، در مسند قدرت تقویت کرد.
وجه مادی تغییر سیاست اسراییل ابتدا در حمله های همه جانبه زمینی و هوایی به غزه نمایان گردید. یک سال پس از «فتح بزرگ» حَماس در ۷ اکتبر، غزه با خاک یکسان شده و دهها هزار زن و مرد و کودک کشته شده اند. موجودیت فلسطین در غزه در معرض نابودی قرار گرفته، نه فقط به خاطر کشتار جمعیت آن، بلکه نیز از آن رو که اسراییل آگاهانه پایه های زندگی مدنی همچون تاسیسات شهری، مدرسه ها، دانشگاهها، فروشگاهها، خیابانها و جُز آن را ویران ساخته است.
حملات ویرانگر و جنایتکارانه اسراییل در غزه با کارت سبز و مجوز آمریکا و اروپا و نادیده گرفتن قواعد جنگ، قوانین بین المللی و کنوانسیونهای حقوق بشری صورت گرفت. آمریکا با پشتیبانی مالی و تسلیحاتیاز اسراییل، همدست این کشور در نسل کشی در غزه بود.
دو ضربه راهبردی به ولایت خامنه ای
۱-هلاکت سرکرده حزب الله
جمهوری اسلامی با حمله موشکی به اسراییل برای گرفتن «انتقام» آخوند حسن نصرالله، ایران را اندکی بیشتر در باتلاق جنگ فرو برد. خامنه ای و شرکا در لحظه خطرناکی که برای کشور و مردم آفریدند، هیچ راه خروجی برای نشان دادن در دست نداشتند. آنها در تله توهمات و محاسبات ناشیانه شان افتادند و گول خودستایی و لافزنی خودشان را خوردند. اینک آنها در موقعیتی قرار گرفته اند که اسراییل آنان را به هر سو که مایل باشد می کشاند و به واکنشهایی وادار می کند که هزینه اش از موضوع درگیری چندین بار بیشتر است. سرنوشت مهمترین گروه نیابتی آنها، حزب الله لبنان، در حقیقت آینه ای است که رژیم ولایت فقیه در آن خود را می بیند. حزب الله همان راهی را رفت که استراتژی و تاکتیک جمهوری اسلامی برای پیشبرد نزاع با طرفهای خارجی اش در آن متبلور شده است. حاکمان ایران با افت و خیز و تردید و اجبارهای سیاسی ـ نظامی شرایط پس از ۷ اکتبر، به دنبال حزب الله همین مسیر را می روند. نگاهی گذرا به راه پیموده این گروه نیابتی از مقطع یورش حَماس به اسراییل تا در هم کوبیده شدن توسط اسراییل می تواند شاهدی بر جهت و روند رویدادهای آینده در رابطه با جمهوری اسلامی باشد.
اسراییل خط قرمزهایی را که حزب الله و جمهوری اسلامی ترسیم کرده بودند، یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و جنگ را به کانون درگیری و تهدیدات کشاند. تنها در عرض ده روز، اسراییل در چند عملیات نظامی و اطلاعاتی فشرده موفق شد با ترور تقریبا تمام رهبری سیاسی ـ نظامی و تاریخی حزب الله، سر این جریان را ببرد. آتش اسراییل کادرهای میانی آن را نیز دربرگرفت. نزدیک به پنج هزار نفر از نیروهای حزب الله در اثر خرابکاری و انفجار پیجر از صحنه خارج شده اند، بخش بزرگی از زرادخانه موشکی و تسلیحاتی اش نابود شده، مراکز و تاسیسات آن در سراسر لبنان زیر بمباران شدید قرار دارد و جز آن.
۲– سرنگونی رژیم بشار اسد
در سحرگاه روز یکشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳، (۸ دسامبر ۲۰۲۴) ارتش بشار اسد فروپاشید و حکومت پنجاه و چهار ساله خاندان ستمگر اسد، پس از کشتار نیم میلیون تن از مردم این کشور و آواره شدن دسته کم دو میلیون از مردم سوریه سرنگون و بشار اسد، مشهور به «قصاب دمشق» فراری شد.
سقوط رژیم بشار اسد و پیامدهای آن، به ویژه ضربه کمرشکنی که به ولایت خامنه ای و «محور مقاومت [شرارت]» او وارد کرد، آن چنان کلان است که ولی فقیه برای مهار برآمد خشم و نفرت مردم، شمشیر از رو بست و با نشستن در کرسی قضاوت، هر سخنی پیرامون شکست پرهزینهِ دخالت در سوریه را «جرم» اعلام کرد.
محسنی اژه ای، سرکرده جنایتکار قوه قضاییه در جلسه شورای عالی این نهاد به مسئولان تحت امرش «ماموریت» داد تا با افرادی که در این روزها به دنبال «برهم زدن امنیت جامعه [بخوانید ولایت فقیه] هستند» برخورد کنند.
روز چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳، خامنه ای برای تعداد دستچین شده از عَمَله و اَکَرِه اش سخنرانی کرد و امر کرده بود که پخش مستقیم نشود. به نظر می رسد که ولی فقیه نظام هنوز از ضربه سرنگونی رژیم اسد رها نشده و در همین میزان از سخنانش که رسانه ای شده گفت «نباید تردید کرد آن چه در سوریه اتفاق افتاد محصول یک نقشه مشترک آمریکایی و اسرائیلی است.» او همین تحلیل را در دومین سخنرانی اش در روز سه شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۳، مطرح کرد. این که ولی فقیه دینامیسم و نیروی محرکه درونی این تغییر را لاپوشانی می کند، پدیده عجیبی نیست. او عمیق ترین و توده ای ترین جنبشها و قیامهای مردم طی سالهای گذشته را کار «آمریکا و اسرائیل» اعلام می کرد. خامنه ای نمی خواهد از نفرت مردم سوریه از خاندان فاسد و قاتل اسد سخنی بگوید و مهمتر از آن به واکنش جامعه ایران به این رویداد نمی پردازد. اما طی سه روزِ پیش از «جُرم» انگاری ولی فقیه، رسانه های حکومتی در این باره تا میزانی افشاگری کردند. برای نمونه:
ستاره صبح، یکشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳: «بادها طوفان می شوند… آن چه در سوریه رخ می دهد یک شبه رخ نداده است؛ درهم کوبیدن اعتراضات مسالمت آمیز مردمی کشتار و آوارگی؛ … طوفان شده اند؛ ما می توانیم باز هم شعار دهیم ولی واقعیت منتظر شعارهای ما نمی ماند. نظامیان سوریه در مقابله با شورشیان بی انگیزه شده اند.»
«انتخاب»، دوشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۳: «محمدمنان رئیسی از اشغالگران بهارستان گفت: بعد از تقدیم حدود ۶ هزار مدافع حرم و صرف میلیاردها هزینه، طی فقط یک هفته سوریه را دو دستی تقدیم تکفیریها کردیم… این اگر غضب الهی نیست پس چیست؟»
«هممیهن»، دوشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۳: «اول از همه خیلی صریح و روشن پاسخ داده شود که اشتباه کجا بود و چقدر هزینه دادیم؟»
«توسعه ایرانی»، سه شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳: «ما در سوریه متضرر ترین و شکست خورده ترین کشور بوده ایم.»
باوجود این اعترافهای تکاندهنده برای نظام حاکم، ولی فقیه بازهم در سخنرانی روز چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳، خود باد در گلو انداخت و در شیپور دخالتگری و آشوبگری دمید و گفت: «به توفیق الهی، مناطق تصرف شده سوریه به وسیله جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد. شک نکنید این اتفاق خواهد افتاد.»
به مناسبت سرنگونی حکومت اسد، سچخفا اعلام کرد: «سیزده سال پیش در “بهار عربی” هنگامی که مردم سوریه با جنبش مسالمت آمیز خود برای آزادی قیام کردند، رژیم بشار اسد با همکاری نیروهای سپاه سرکوبگر قدس، مزدوران غیر ایرانی سپاه و حزب الله و در جهت راهبرد موسوم به «محور مقاومت» خامنه ای دست به بی رحمانه ترین سرکوب علیه خلق بپاخاسته سوریه زدند. بدین ترتیب با بمبارانهای وحشیانه هواپیماهای روسیه، بمباران شیمیایی، کشتارهای بی امان نیروهای مشترک بشار اسد، سپاه قدس و حزب الله به سرکردگی قاسم سلیمانی جنایتکار، انقلاب مردم سوریه با وجود مقاومتهای قهرمانانه، با جانباختن دستکم نیم میلیون تن از زنان و مردان و رونق گرفتن زندانهای اسد، مجبور به عقب نشینی و به حاشیه رانده شد.
اکنون پس از آن سرکوبهای وحشیانه، حکومت بشار اسد، که یکی از سرکوبگرترین و بیرحم ترین دیکتاتورهای خاورمیانه بود، طی یازده روز سرنگون شد و مردم رها شده از استبداد که برای اولین بار طعم آزادی را چشیدند، با شادی به استقبال اولین گام برای رهایی رفتند. زندانیان سیاسی آزاد شدند و در همین مدت کوتاه اسناد و شواهد تکاندهنده ای از شکنجه گاههای خاندان اسد در معرض افکار عمومی قرار گرفته است. پاره کردن عکسهای بشار اسد، خامنه ای، قاسم سلیمانی و حسن نصرالله توسط مردم این کشور، نشاندهنده فوران شعله های خشم و نفرت آنها و همزمان شناخت دشمنان شان در دوران حکومت خاندان اسد است.
گرچه نخستین گام مردم سوریه یک پیروزی برای آنان و موجب شادی برای همه آزادیخواهان است، گرچه این پیروزی ضربه کمرشکن و فلج کننده به «محور ارتجاع» خامنه ای وارد کرده، اما پیشرفت انقلاب تضمین شده نیست و به عوامل مختلفی بستگی دارد که در صدر آنها به جریان افتادن پروسه های دموکراتیک و سکولار (نظام غیر دینی) در ساختارهای سیاسی، قضایی، انتخابی و در تنظیم مناسبات بین گروههای اجتماعی و ملی در سوریه قرار دارد.
آینده سوریه با شرکت موثر مردم در سرنوشت خود، ایستادگی در برابر مطامع مداخله گران خارجی همچون ترکیه، قطر، رژیم ایران، روسیه و اسراییل و خنثی کردن توطئه های مزدوران آنها تضمین می شود.» (بیانیه سچفخا، سه شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳ – ۱۰ دسامبر ۲۰۲۴)
برآمد
برای رژیم ولایت فقیه، با توجه به ضرباتی که به نیابتیهایش در لبنان، عراق و یمن وارد شده، دیگر «عقبه استراتژیکی» وجود ندارد و به همراه آن طرح گران و کمرشکن «بازدارندگی» به کارنامه ناکامیهای آن افزوده شده است. اسراییل تردیدهای غرب در باره پیامدهای نامعلوم جنگ تمام عیار در غزه، وارد آوردن ضربات سنگین و تعیین کننده به نیروی محوری جنگ نیابتی جمهوری اسلامی یعنی حزب الله لُبنان و همینگونه حمله بی واسطه به اربابان آن را زُدوده است. پیام این تحول روشن است: «نظام» خامنه ای در دسترس است. دستگاه حاکم در همان حال که به گونه محتاطانه و پاورچین تهدید بُمب اتم را پچ پچ می کند، در برابر شرایط تازه ای که در آن قرار گرفته، نه استراتژی و نه گُزینه ای دارد و موج تحولات با آثار سنگین و جبران ناپذیرش آن را با خود می برد. «محور ارتجاع و شرارت» ضربه کَمَرشکن خورده و زنان و مردان ایران زمین حکم خود را اجرا خواهند کرد.
صدای جامعه بسیار قوی تر و رساتر از آنانی است که بتوان کانون تغییر را در درون نظام ارزیابی کرد. این تعادل قوای جدید به سود جامعه که نقطه عطف آن هفت سال پیش در قیامهای انقلابی دی ماه رقم خورد، تاثیر خود را بر کارگزاران نظام و پیرامون آن گذاشته و فاصله آنان را با ولایت خامنه ای بیشتر کرده است. بیانیه میرحسین موسوی، پانزده راهکار خاتمی برای عبور از بحران و آخرین مواضع تاجزاده از جمله نمونه های این فاصله گیری است. کسانی هم هستند که فاصله آنان با موسوی، خاتمی، تاجزاده بسیار بیشتر از فاصله با ولی فقیه است که دو نمونه آن قابل توجه است که اینان هم به بن بست، هرچند نه به طور شفاف، اعتراف می کنند.
علی ربیعی در «شرق» نوشت: «نسل جدید نوعی عصیان را تجربه میکند… آنهایی که امروز بر سر قانون عفاف و حجاب و مسائلی مثل فیلترینگ و FATF کماکان بر عقاید نادرست خود پافشاری می کنند، مفهوم فرسودگی اجتماعی را نمی دانند و حتی اگر هم ناگزیر از فهم آن شوند باز هم احاله به دشمن فرضی می کنند و همه را به جز خود و سیاستهای خود مقصر می دانند.» (شنبه ۸ دی ۱۴۰۳)
عباس عبدی در اعتماد نوشت: «در حقيقت برای دولت و حكومت ما هيچ فرصتی باقی نمانده است… مشكلات و ناترازیهای بر زمين مانده، ديگر قابل تحمل نيست… هر گونه برنامه ريزی در ايران با وجود شكافهای عميق درون ساختاری غيرممكن است. خودرو برنامه ريزی ايران راننده ندارد يا اگر هم راننده ای باشد، مهار اجزای آن در دست او نيست. مهم تر از همه اينكه مقصد سفر نيز معلوم نيست، يا اتفاق نظر نسبت به آن وجود ندارد. تعداد مسافران آن اضافه بر ظرفيت هستند. سوخت كافی هم ندارد. خلاصه با اين خودرو نمی توان رانندگی كرد و سالم به جايی رفت.» (دوشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۳)
راست این است که جامعه نیز خواستار تغییر و این ضرورت اجتناب ناپذیر است. جامعه نقشه مسیر برای رهایی را در براندازی حکومت با همهِ دسته بندیها و باندهای درونی آن و استقرار یک جمهوری دمکراتیک با همه مشخصات و مختصات شکلی و محتوایی آن می داند. شعار «اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمام ماجرا» که بر پرچم قیامهای سترگ ماه دی سال ۱۳۹۶ با خون صدها تن از زنان و مردان ایران زمین نوشته شد، این گونه تغییر را رقم زد.
بخش چهارم
بحران اقتصادی؛ فراتر از فاجعه و فلاکت
در حالی که ایران مساحتی کمتر از یک درصد مساحت جهان را دارد و جمعیت آن هم حدود یک درصد جمعیت جهان است؛ اما ٧ درصد کل منابع جهان را دارد، این یعنی رفاه و ثروت ایرانیان می بایست ٧ برابر بیشتر از مردم جهان باشد! اما هر روز شاهد افزایش فقر و بی خانمانی و عوارض ناشی از تسلط حاکمان ستمگر هستیم. رسانه های حکومتی به ناچار از این وضعیت بحرانی خبر و گزارش منتشر می کنند.
بررسی وضعیت فلاکتبار مردم نشان می دهد که رژیم حاکم در کلیت آن با همه دسته بندیها و باندهای درونی اش مقابل جامعه قرار گرفته است. عملکرد کارگزاران نظام و در راس آن ولی فقیه، در چند کلمه خلاصه می شود؛ دزدی از جیب و سفره مردم، چپاول ثروت و سرمایه های جامعه، استثمار بی حد و مرز نیروهای کار، تخریب محیط زیست کشور و انباشت سرمایه و ثروت در دست دو درصد. جامعه در برابر حاکمان قرار گرفته و هِرَم قدرت در جدال درونی مداوم که همواره افزایش می یابد به حیات خود ادامه می دهد.
طی دو سال گذشته، زندگی و معیشت کارگران، معلمان، دانشجویان، پرستاران، کشاورزان، بازنشستگان، بیکاران، غارت شدگان، دستفروشان، کولبران و … در ابعاد بی سابقه به فلاکت کشیده شد. سقوط دستمزد و قدرت خرید، بیکاری، نداشتن غذا و مسکن، فقدان ایمنی بهداشتی، سلامتی و امید به زندگی و دهها شاخص دیگر، سیمای زندگی نیروهای کار را ترسیم می کند. نظام حاکم مردم را به فلاکت و جامعه را به قهقرا سوق داده است.
تشدید استثمار و سیاست فقیرسازی نیروی کار، در بندبند «برنامه هفتم توسعه» که توسط مجلس ارتجاع تصویب شده، به طور آشکار نشان داده می شود. سرنوشت «برنامه هفتم توسعه» هم مانند برنامه های توسعه یک تا شش، ضد توسعه ای پایدار و به نفع چپاولگران خواهد بود. «سند چشم انداز جمهوری اسلامی در افق ۱۴۰۴» که قرار بود طی ۲۰ سال ایران را به قدرت اول منطقه و… تبدیل کند، اقتصاد را به بحران و معیشت مردم را به قعر فقر و نیستی کشانده است.
لاف و گزافهای خامنه ای در مورد اقتصاد مقاومتی فقط می تواند عقب افتاده ترین اقشار بسیج و پاسدار را فریب دهد. فقدان سرمایه گذاری موثر در تولید، رشد سرسام آور نقدینگی، افزایش نرخ بیکاری (حدود ۵۰ درصد از جمعیت در سن ۲۴ تا ۵۰ سال ایران کار نمی کنند)، وجود نرخ تورم چند رقمی، فساد گسترده و نهادینه شده و … سبب آن شده که وضعیت «رکود همراه با تورم» همچنان ادامه داشته باشد. در حالی که بخش اعظم درآمدهای داخلی و ارزی کشور صرف تامین امنیت رژیم، گسترش سرکوب داخلی و صدور بنیادگرایی اسلامی و جنگ و تروریسم در خارج و به خصوص در خاورمیانه می شود، زندگی توده های مردم روز به روز به سمت تباهی و ویرانی سوق داده می شود.
کارگزاران حکومتی در زمینه انتشار واقعیتهای زندگی مردم همواره به دروغگویی متوسل و پنهانکاری می کنند. فریدون عباسی، یکی از مجلس نشینان از «عدم انتشار آمارها و شاخصهای اقتصادی» حمایت کرد و گفت در حال حاضر «هر داده ای» حتی در مورد گندم و کالاهای اساسی و میزان آب رودخانهها و سدها میتواند سبب «خطرات امنیتی» شود. (رادیو فردا، سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲)
علی آقا محمدی، یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، شوره زار رژیم جمهوری اسلامی را این گونه بیان می کند: «دو هزار و ۲۰ محله و ۱۹ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در سراسر ایران از امکانات اولیه زندگی مانند مسکن، اشتغال، تحصیلات تا ۱۲ سال، سلامت، خوراک و پوشاک محروم هستند.» (مهر، پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲)
فرشاد مومنی، از کارشناسان اقتصادی در ایران، از عریانی فقر و بودن ۷۰ درصد مردم زیر فقر گفته است. بر اساس آمار او «تولید ناخالص داخلی سرانه ایران در سال ۱۳۵۷ نزدیک به دو برابر کل کره جنوبی بوده … الان تولید ناخالص داخلی سرانه کره بیش از ۵ برابر ایران شده است.» (خبر آنلاین، یکشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۲)
رسانه حکومتی «ثروت» در شماره روز شنبه ۱۱ آذر همین سال نوشت: «۶۰ میلیون ایرانی حول خط فقر زندگی می کنند.» رسانه «خبر جنوب» هم در شماره روز چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲، نوشت «قشر ضعیف در یک ماه کمتر از نیم کیلو گوشت می خورند، بساط فقر این چنین پهن است.»
رسانه «ابتکار» در شماره روز ۸ دی ۱۴۰۳ نوشت: «بعید است کسی در کشور باشد و به وخامت اوضاع اذعان نداشته باشد. در یک کلام، کشور کلنگی و ورشکسته شده است.»
خامنه ای در پیام نوروزی خود، سال ۱۴۰۲ را سال «مهار تورم، رشد تولید» نامید و در سخنرانی اش در روز سهشنبه یک فروردین سال ۱۴۰۲، در مشهد از سیاست غارت اموال مردم حمایت کرد. «مهار تورم، رشد تولید» که ولی فقیه از آن دم می زند، نه یک «افسانه و توهم» که یک حقه بازی رذیلانه است. در حالی که بیش از ۱۷۰ کشور جهان تورمهای تک رقمی و بیش از ۱۵۰ کشور جهان تورمهای زیر ۵ درصد دارند، ایران با نرخ تورم دستکم ۵۰ درصدی نقطه به نقطه، ششمین تورم بالا در بین همه کشورهای جهان را دارا است.
ولی فقیه نظام در پیامی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۳، سال جدید را سال «جهش تولید با مشارکت مردم» نامگذاری کرد. این نامگذاری در شرایطی بود که هنوز گماشته گوش به فرمانش به هلاکت نرسیده بود.
روز شنبه ۸ بهمن ۱۴۰۱، رسانه های حکومتی خبر مصوبه شورای هماهنگی سران قوا (رئیسی، قالیباف، اژه ای) را با عنوان «مولد سازی داراییهای دولت» را پوشش دادند. طرح فراتر غارتگری «مولد سازی داراییهای دولت» که در واقعیت طرح چپاول سرمایه های مردم و کشور است، با تصمیم سران قوا و تایید ولی فقیه کلید خورد و مخبر، یک دزد قهار را در راس کمیته ای با اختیارات کامل و بدون هرگونه نظارت و حسابرسی قرار داد. احمد توکلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در نامه ای به سران قوا مصوبه «مولدسازی داراییهای دولت» را «فروش بیت المالِ متعلق به آحاد ملت قلمداد کرد و آن را نوعی «کاپیتولاسیون» دانست که برای مدیران سیاسی دارای امضای طلایی مصونیتی ایجاد می کند که حتی برای رهبری و مسئولان رده بالای دیگر نظام نیز چنین مصونیتی پیش بینی نشده است.» (دنیای اقتصاد، یکشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۱)
فروپاشی اقتصادی، سقوط زندگی و معیشت مردم، تَحمیل بی آبی، بی برقی، بیکاری، گرسنگی، بی خانمانی و… دستاورد حکومتی است که سیاست ورزی اش نه در خدمت منافع مردم ایران، بلکه در خدمت «امنیت نظام» با ابزار سرکوب و ماجراجوئیهای تروریستی است. راست این است که «مهار تورم، رشد تولید» و «جهش تولید با مشارکت مردم» از آن جا که پوششی برای غارت و چپاول جامعه است، خروجی فاجعه باری داشته که رسانه های حکومتی به وفور پیرامون آن خبر، گزارش و مقاله پوشش داده اند.
در ایران، ۱۷ صندوق بازنشستگی با پوشش حدود ۲۶ میلیون نفر مستمری بگیر وجود دارد. رسانه های حکومتی فاش کرده اند که غارت صندوقهای بازنشستگی موجب ورشکسته شدن ۱۵ صندوق از این تعداد شده است. رسانه «اعتماد» در شماره روز یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۲، نوشت: «شاخص نسبت پشتیبانی در صندوقهای بازنشستگی نشان می دهد که ۱۵ صندوق به سطح ورشکستگی رسیده اند و فقط ۲ صندوق بازنشستگی در وضعیت بهتری هستند.»
در مورد تامین کسری بودجه، بنا به داده های آماری دولت رئیسی رکورددار چاپ پول بدون پشتوانه و دست درازی به منابع صندوق ملی شده است. میانگین برداشت از منابع صندوق توسعه در همین دو ساله «یک میلیارد و ۱۲ میلیون دلار در ماه» بوده است. (رسانه حکومتی اعتماد، ۲۶ مرداد ۱۴۰۲) در حالی که استفاده از صندوق ملی برای تامین کسری بودجه و ولخرجیهای تروریستی خلاف اساسنامه این صندوق است.
رسانه حکومتی «ثروت» روز دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲، نوشت: «یک اتفاق خطرناک؛ چاپ ۲۶۶ هزار میلیارد تومان پول ظرف یک سال در دولت رئیسی.»
حسین راغفر کارشناس اقتصادی رژیم در یک گفتگوی تلویزیونی گفت: «باید کاری کرد برای کاهش این نابرابریها و این گسلهای عمیق و بسیار بزرگ اجتماعی و اقتصادی که در کشور بهوجود آمده و به نظر میرسد که به هر صورت جامعه ما مستعد اعتراضهای بسیار گسترده حتی گسترده تر از آنچه که در ۱۴۰۱ شاهد بودیم هست علت آن هم همین نابرابریهایی است که به هر صورت نسل جوان ما به حق مطالبه میکند» (سایت حکومتی دیدار، ۱۷خرداد ۱۴۰۳).»
رسانه حکومتی جمهوری اسلامی در شماره روز دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳، پیرامون «انقلاب لشکر گرسنگان» هشدار داد و نوشت: «تا زمانی که اقتصاد کشور در این چارچوب قرار دارد، هر روز بحران اقتصادی شدیدتر می شود، فقرا فقیرتر می شوند، پولدارها پولدارتر می شوند و لجن اشرافیت کم نظیری که جامعه ما را در خود غرق کرده فراگیرتر می شود… طبقه اشراف، در چند نقطه خوش آب و هوای کشور هم کاخهای مجللی دارند که حتی فرصت سرکشی به آنها را هم ندارند و فقط هزینه نگهداری آنها چندین برابر هزینه زندگی شهروندان فقیر است. از توصیف خودروها، امکانات تفریحی، لباس، خوراک و برجهای این قشر اشرافی می گذریم که فهرست کردن آنها هفتاد من کاغذ می شود. آنچه آزاردهنده و البته دارای عوارض است این است که این زندگیهای پرتجمل در برابر چشمان فقرائی قرار دارند که برای تامین معیشت روزانه خود درمانده اند… درآمد مردم عادی حتی کفاف مخارج ۱۰ روز اول ماه زندگی شان را نمی دهد؟ آیا این جسارت را در خودمان سراغ داریم که بگوئیم در جامعه اسلامی ما اختلاس، فساد اقتصادی، رانتخواری، ویژهخواری و پارتیبازی به یک رویّه تبدیل شده است؟… کوچکترین عارضه چنین جامعه مالامال از تبعیض و فاصله طبقاتی، نارضایتی عامه است. نتیجه این نارضایتیها جمع شدن بغضهای فرو خورده در سینه های قشر فقیر خواهد بود. این بغضهای فروخورده روزی به آتشفشان تبدیل خواهند شد و لشکر محرومان و گرسنگان را علیه مسببان این بی عدالتی به راه خواهند انداخت که نامی غیر از انقلاب لشکر گرسنگان نخواهد داشت. از چنین انقلابی نمیترسید؟»
روز شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، مراسم روز دانشجو با حضور مسعود پزشکیان در دانشگاه شریف برگزار شد. او در این مراسم گفت: «جایگاه امروز ما به خاطر این است که بدون مستندات علمی و شواهد مستند حرف زده ایم و عمل کرده ایم، ما باید براساس منطق و شواهد با هم گفت و گو کنیم و حرف مفت نزنیم… از تجار و بازرگانان بپرسید که فقدان FATF چه بلایی سِر آنها آورده است؟ واقعیت تلخ است اما باید پذیرفت و برای آن راه حل پیدا کرد.» (شبکه شرق) پزشکیان در بخشی از حرفهایش به دانشجویان توصیه کرد که کتاب «انقلابهای ۱۹۸۹» را بخوانند. بیژن اشتری، مترجم این کتاب پیرامون این پیشنهاد در حساب تلگرام خود نوشت: «من جای آقای پزشکیان بودم یک نسخه از کتاب را به آقای خامنه ای می دادم که مطالعه کند. البته الان یک کمی دیر شده برای کتاب خواندن و درس گرفتن… به جناب پزشکیان عرض می کنم که آقای خامنه ای این مملکت را چنان ریلگذاری کرده که هیچ اصلاح یا تغییر مسیری امکان پذیر نیست. این قطار تا ایستگاه آخر خواهد رفت و همه ما را هم با خود خواهد برد.»
روز سه شنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۳، حسین شریعتمداری سخنگوی خامنه ای در کیهان، دستاورد دوره سه ساله رئیسی را «اسب زین شده زیر پای دولت چهاردهم [پزشکیان]» اعلام کرد و این دستاوردها را بر پایه «آوار» اقتصادی دولت روحانی تعیین کرد.
مدافعان پزشکیان «اسب زین شده» رئیسی را «اسب لنگان» نامیدند. رسانه حکومتی «سازندگی» روز شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۳، آن را «زمین سوخته» نامید و از «بدهی دولت رئیسی به مبلع ۷۷۵ هزار میلیارد تومان» پرده برداری کرد. جدال بر سر توزیع ثروت و رانت میان باندها، نه مشاجره بر سر «اسب زین شده»، «اسب لنگان»، «زمین سوخته» و… بلکه برای غارت کشور و خالی کردن ته مانده جیب مردم است.
خامنه ای روز یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳، در جلسه پایوران دولت پزشکیان، «الگوی مدیریتی» از نوع رئیسی را صریح و روشن برای جانشین او گوشزد کرد. میراث شوم رئیسی، استثمار نیروهای کار توسط شرکتهای پیمانکار زیر مجموعه سپاه پاسداران و قرارگاه خاتم الانبیا، فربه کردن امپراطوری مالی خامنه ای، پیشبرد اقتصاد مقاومتی با تحمیل ریاضت کشی بر نیروهای کار، اجرایی کردن بودجه بر اساس تقسیم ثروت و رانت بین خودیهای حکومتی و… که خروجی تمامی اینها کوچک کردن سفره معیشت بازنشستگان، کارگران، فرهنگیان و پرستاران و… است.
عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد دولت پزشکیان، پیش بینی کرده که کسری بودجه سال جاری ۸۵۰ هزار میلیارد تومان خواهد بود. حاکم ممکان، یک عضو کمیسیون اقتصادی مجلس ارتجاع، گفته است: «دولت ۸۷۵ هزار میلیارد تومان کسری بودجه دارد، لذا درآمدهایش، شاید نه تنها کفاف هزینه هایش را ندهد، حتی نمی تواند کسری سال بعد را جبران کند، لذا به نظر من احتمال دارد، کسری بودجه دولت برای سال بعد افزایش یابد.» (شفقنا، دوشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۳)
غلامرضا سلامی، اقتصاددان حکومتی، گفته است: «بدهی ای که صرفا دولت به بانکها دارد، در حدود ۱۱۰۰ همت است که ۵۰ درصد آن تقریبا در همین دوره سه سال گذشته ایجاد شده است. بدهی ای که دولت به سازمان تامین اجتماعی دارد، ۷۰۰ همت است. چند بدهی دیگر هم داریم و یکی از آنها، اوراق (سررسید سه ساله) است که در حدود ۸۵۰ همت است.» (خبرآنلاین، آدینه ۲۲ تیر ۱۴۰۳)
روز آدینه روز ۲ آذر ۱۴۰۳، پزشکیان در گردهمایی سراسری مسئولان بسیج دانشجویی و طلاب با هشدار درباره وضعیت جامعه گفت: «ما در کشور با انواع مشکلات مواجه هستیم. منابعی که داریم معلوم [و محدود] است. ناترازیهایی هم که در آب، برق، گاز، محیط زیست و پول ایجاد شده، معلوم است. بعضی ناترازیها در لب پرتگاه هستند و رفع آن با روند دولتی و اداری امکان پذیر نیست… قابل قبول نیست بعد از ۴۵ سال ما فضای آموزش برای فرزندانمان نداشته باشیم. پول هم نداریم. روز به روز شكاف و فاصله بین دارا و فقیر عمیقتر و عمیقتر می شود.» (تلویزیون حکومتی شبکه خبر)
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در یازدهمین اجلاس شورای عالی خود اعلام کرد: «عملکرد کارگزاران نظام و در راس آن ولی فقیه، در چند کلمه خلاصه می شود؛ دزدی از جیب و سفره مردم، چپاول ثروت و سرمایه های جامعه، استثمار بی حد و مرز نیروهای کار، تخریب محیط زیست کشور و انباشت سرمایه و ثروت در دست دو درصد. جامعه در برابر حاکمان قرار گرفته و هِرَم قدرت در جدال درونی مداوم که همواره افزایش می باید، به حیات خود ادامه می دهد.» (نبرد خلق شماره ۴۶۰، چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱)
FATF مسیر هر دوسر باخت
وضعیت فاجعه بار زندگی در ایران رابطه تنگاتگ با راهکارهای ولایت خامنه ای با مجموعه ای از جهان خارج از ایران است. یکی از مهمترین نمونه ها، موضوع FATF است که این روزها به جدال در درون قدرت تبدیل شده است. رژیم ایران اگر FATF را بپذیرد، برای هزینه نیروهای نیابتی ضربه خورده اش دچار مشکل جدی می شود و اگر نپذیرد در مراودات پولی با جهان، برای مثال دریافت پول فروش نفت، با تنگنا روبرو می شود. دولت رئیسی با عدم پذیرش FATF، داد و ستد پایاپای که شیوه مبادله در قرنهای میانی است را انجام می داد. این شیوه مبادله مشکل کمبود ارز ایجاد کرده و دولت را مجبور به چاپ پول بدون پشتوانه می کند که این هم افزایش مداوم تورم و کاهش قدرت خرید مردم را به دنبال دارد.
رسانه های حکومتی در مورد مساله FATF خبرها و گزارشهای گوناگون منتشر کرده اند. «ابرار اقتصادی» در شماره روز چهار شنبه ۶ تیر ۱۴۰۳، در مورد «وضعیت قرمز سرمایه گذاری خارجی به دلیل عدم حل FATF» نوشت: «باید نسبت به FATF واکنش مثبت داشته باشیم؛ واکنش منفی نسبت به این مساله کاری عبث» است.
«آسیا» در همین روز نوشت: «وقتی تحریمها با عدم امکانات مبادلات مالی همراه باشد؛ دست فعالان اقتصادی بسته و دست دلالان و رانت خواران باز می شود. تا وقتی روی FATF توافق نکنیم جذب سرمایه خارجی هم نداریم.»
«ابرار» در روز پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳، از مخالفت با تصویب FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام خبر داد و از قول یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشت: «می خواستیم FATF را تصویب کنیم؛ برخی می گفتند احتیاجی به ارتباط با بانکهای خارجی نداریم؛ باید پرسید که آیا کشور می تواند پول را با شیوه عهد صفویه با خورجین جا به جا کند؟» و سرانجام «عصر میهن» در همین روز اعلام کرد که به خاطر FATF «تارک الدنیا» شده ایم.
نوشته های رسانه حکومتی نشان می دهد که جمهوری اسلامی به چه چالش بزرگی پیرامون این مساله روبرو شده است. چالش دوسر باخت!
روزنامه «مردم سالاری» روز یکشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۳، نوشت: «گزارش تازه بانک جهانی از وضعیت اقتصادی ایران نشان می دهد که بدون FATF ، بریکس و شانگهای فایده ای ندارد.»
یادآوری می شود که فقط ایران، کره شمالی و میانمار عضو FATF نیستند.
نقدینگی، تورم، فلاکت عمومی، اختلاف کلان طبقاتی و شکاف جنسیتی
به گزارش بانک مرکزی حجم نقدینگی تا پایان آبان ماه سال ۱۴۰۳ از ۹ هزار و ۳۹۲ هزار میلیارد تومان عبور کرده است. این حجم کلان نقدینگی که ناشی از چاپ بدون پشتوانه پول و برخی عوامل دیگر از جمله تغذیه اژدهای فساد حکومتی است، سبب افزایش مداوم تورم شده و می شود. رابطه بی واسطه میزان تورم با رشد نقدینگی را می توان در آمارهای آرایش شده حکومت هم دید. براساس این آمار، در حالی که در ابتدای روی کار آمدن دولت رئیسی نقدینگی ۹۲۱.۳ میلیون میلیارد تومان بوده، این رقم در آذر سال ۱۴۰۲ به ۷۸۰.۷ میلیون میلیارد تومان رسیده است.
از نگاه یک اقتصاددان «فقر و مصیبتهای مردم بسیار پیچیده تر و عمیق تر از آن است که کسی بتواند این مصیبتها را درک کند. اوضاع به مراتب بدتر و وخیم تر از آمار و ارقامی است که ارایه می شود. به نظر نمی رسد تعداد افرادی که امروز زیر خط فقر مطلق قرار گرفته اند کمتر از ۵۰ درصد جمعیت کشور باشد. به این معنی که این افراد از حداقلهای زندگی انسانی هم برخوردار نیستند. قطعا میتوان سهم رفاه در کشور را بدون درآمدهای نفتی هم افزایش داد؛ اما مساله اصلی این است که این سیستم قادر به افزایش رفاه برای مردم کشور نیست». (حسین راغفر اقتصاددان، آفتاب نیوز، شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲)
ایران هشتمین کشور دنیا با بیشترین فاصله طبقاتی و در ردیف کشورهایی نظیر اکوادور، مکزیک، آرژانتین، ترکیه و بولیوی قرار گرفته که در مقایسه با میانگین جهانی، کشورهای ذکر شده در ردیف کشورهایی با بیشترین نابرابری درآمدی قرار دارند.
در حالی که بیکاری بیداد می کند، حکومت در سریالی از رفتارهای ارتجاعی، مراکز تجاری و خدماتی را به خاطر مقاومت در برابر حجاب اجباری تعطیل می کند. رسانه «اعتماد» در شماره روز یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۲، خبر داد که «۵۲ درصد از واحدهای گردشگری به دلیل رعایت نکردن حجاب پلمب شدند.»
رنج و مشقت فرودستان و زندگی اشرافی فرادستان به شکل عریان تری خود را نشان می دهد. تعرض به سطح زندگی و معیشت اکثریت شهروندان ایران زمین که محصول غارت و وحشیگری سرمایه داری انگلی و رانتی و نظام پشتیبان آنان است، ابربحران اختلاف طبقاتی را روز به روز تشدید کرده است.
«دنیای اقتصاد» در شماره روز سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳، نوشت «حدود ۳۳ سال طول خواهد کشید تا درآمد سرانه ایران به سطح کنونی درآمد سرانه قطر برسد.» یک روز بعد «مواجهه اقتصادی» در باره بودجه ۱۴۰۴، این خبر را منتشر کرد که؛ اعتبار برای واردات کالاهای اساسی و دارو کاهش یافته است. همزمان «کار و کارگر» خبر داد که «سال بعد نرخ بیکاری و تورم افزایش خواهد داشت.»
«روزگار» در شماره روز چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از «جنگ مردم با غول گرانی در سال آینده» خبر داد. «عصر قانون» در روز شنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۳، نوشت: «قیمت ۶۰ هزار تومانی گوجه فرنگی چه ربطی به دلار دارد؟ گوجه فرنگی مگر تولید داخل نیست؟»
به گزارش «نود اقتصادی»، فرشاد مومنی، اقتصاددان در روز دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳، گفت: «شکننده ترین وجه نابرابری ها در توزیع نقدینگی است که نابرابری وحشتناکی در آن وجود دارد… و ۸۲ درصد نقدینگی کشور در اختیار ۲.۵ درصد سپرده گذارهاست.»
مدیرمسئول وبسایت حکومتی «رویداد ۲۴» در نشست محمدباقر قالیباف، سرکرده مجلس ارتجاع با مدیران رسانه ها، به پیامدهای خطرناک «خَشم جامعه» هشدار داد و با طرح برخی از آمارها گفت: «حکمرانی غلط و ناکارآمد در طی چند دهه گذشته شرایط جامعه را به سمت یک فروپاشی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برده است. مقصرین شرایط کنونی کسانی نیستند جز تصمیم سازان، تصمیم گیران، مجریان و ذینفعان که منجر به رشد فقر، تورم، بیکاری، مهاجرت و غیره شده اند… رشد فقر صرفاً در طی دو سال ۹۶ تا ۹۸ از ۲۲ درصد به ۳۲ درصد افزایش پیدا کرده و از ۹۸ تا ۹۹، ۳۸ درصد رشد کرده است. فهم این موضوع یعنی بیش از ۳۰ میلیون نفر از جمعیت کشور زیر خط فقر هستند. در واقع نه تنها کل افراد جامعه فقیرتر شده اند بلکه شکاف فقیر و غنی هم بیشتر شده است. بهعلاوه این روندها منجر به کوچک ترشدن لایه های میانی درآمدی و سقوط صاحبان درآمدهای متوسط به سطوح پائین شده است.» (چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳)
تورم و نقدینگی در رسانه های حکومتی
رسانه های حکومتی به وفور از افزایش نقدینگی، تورم و به دنبال آن فقر گزارش می دهند.
آمار بانک جهانی وضعیت اسفبار رشد قیمتها در ایران را نشان می دهد. بر اساس این آمار، طی ۳۴ سال گذشته، رشد متوسط قیمتها، در عربستان سعودی ۵۵ درصد، جمهوری آذربایجان ۳۱۲ درصد، در مصر ۸۹۷ درصد و در ایران بالغ بر ۱۲ هزار درصد بوده است. در این رابطه فرشاد مومنی می گوید: «وقتی به تولید پشت می کنید و از طریق شوک درمانی و دست بردن پی در پی می خواهید برای دولت کسب درآمد کنید، تولید ضربه می بیند و فقر، نابرابری و وابستگی ذلت آور به دنیای خارج افزایش می یابد و ناپایداری ذاتی سیستمی هم گریبان کشور را می گیرد.» (تجارت نیوز به نقل از جماران، شنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۳)
زندگی و معیشت اکثریت قاطع مردم در کشوری که حاکمان آن نه به دنبال توسعه مردمی و پایدار بلکه به دنبال غارت، چپاول و رانت هستند، فلاکت مردم و ویرانی کشور است.
طبق اعلام مرکز آمار، «نرخ تورم سالانه کالاها و خدمات مصرفی خانوارهای کل کشور بر اساس سال پایه ۱۴۰۰ در اسفند ماه سال ۱۴۰۱ به عدد ۴۵.۸ درصد رسید.» (تسنیم، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲)
رسانه «ابرار اقتصادی» در شماره روز شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۲، به واقعیتی مهمی اعتراف می کند و آن این که «جامعه ایران دو قطبی شده است، برخی سوار بر موج تورم و اکثریت زیر فشار آن… طبقه متوسط هم فقیر شد… ثروتمندان در حاشیه امن… فرودستان زیر بار بحران تورم.»
مرکز آمار جمهوری اسلامی نرخ تورم سالانه خوراکیها در تیر ۱۴۰۲، را ۶۶ درصد اعلام کرد که در میان اقلام خوراکی، روغنها و چربیها با ۱۴۵ درصد رشد قیمت، صدرنشین است و رسانه «اترک» در شماره روز سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۲، از این که نیمی از جمعیت کشور زیر خط فقر مطلق هستند خبر داد.
«دویچه وله فارسی» در روز سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۲، به نقل از «دنیای اقتصاد» اعلام کرد: «میزان تورم سالانه استانهای مختلف ایران که توسط مرکز آمار منتشر شده نشان می دهد استانهای لرستان (۶۷.۲ درصد)، کرمانشاه (۶۴.۴ درصد) و کردستان (۶۳.۷ درصد) بیشترین نرخ فلاکت را داشته اند. نرخ فلاکت از جمع نرخ بیکاری و نرخ تورم به دست می آید.
رسانه حکومتی «کار و کارگر» در شماره روز دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، نوشت: «اکنون شاهد بی سابقه ترین نابرابریها در جامعه هستیم؛ آنچه در دولت و مجلس مطرح می شود تقاضای طبقه مرفه جامعه است. طبقه متوسط به پائین صدایی ندارند.» همین رسانه در شماره روز پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲، نوشت: «نرخ سبد معیشت کارگران در دی ماه ؛ بالای ۲۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بود.»
«اقتصاد ملی» در شماره روز چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲، از «جای خالی رشد اقتصادی در سفره مردم» گزارش داد و رسانه «امروز» در همین روز گزارش داد که «دولت قادر به حفظ کالاهای اساسی در سفره مردم» نبوده است. «مردم سالاری» در شماره روز سه شنبه ۷ آذر ۱۴۰۲، نوشت: «تورم سالانه خوراکی همچنان بالاتر از ۵۰ درصد» است و «سازندگی» روز چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۲، از «رکورد تورم ۸۰ ساله در سه ماه نخست دولت سیزدهم» خبر داد و نوشت «میانگین تورم در دو سال ابتدایی این دولت ۴۶ درصد بود.»
رسانه «اسرار» در شماره روز دوشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۲، نوشت: «چهل درصد از جمعیت ایران زیر خط فقر مطلق هستند.» در همین روز رسانه «امروز» نیز به طعنه نوشت: «درسته که گوشت و برنج نداریم، عوضش ظرف کمتر می شوییم.»
«عصر اقتصاد» در شماره روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، به طعنه نوشت: «قطار پیشرفت به عصر معامله پایاپای رسید… با همین سرعت بهزودی میتوانیم عصر دایناسورها را هم ببینیم و یک سفر هیجان انگیز به زمان ماقبل تاریخ داشته باشیم!… ما در زمان معامله پایاپای هستیم و فقط کمی با دنیا اختلاف زمان پیدا کرده ایم.»
«همدلی» در شماره روز شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، نوشت: «۲۰ میلیون نفر حاشیه نشین» در کشور وجود دارد. در همین روز «هم میهن» در باره سیلهای ویرانگر نوشت: «وقتی بستر کوه را آسفالت و بتن ریزی کردند؛ دیگر فرصتی برای نفوذ آب در این منطقه نبود…. کوه خواری، ساخت و سازهای غیر مجاز، بی توجهی به حریم مسیلها» دلیل این عوارض ویرانگر است.
«آسیا» در شماره روز پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، نوشت: «حقوق کارگران تامین اجتماعی یک سوم زیر خط فقر… کف حقوق تمام بازنشستگان را به ۱۰ میلیون هم نرسانده اند.» در همین روز «کار و کارگر» نوشت: «۳۰ سال کار و فقط ۴ سال سابقه بیمه!…کارگران پیمانکار تنها در رویا بازنشسته می شوند.»
«کار و کارگر» در روز شنبه ۵ خرداد ۱۴۰۳، نوشت؛ قدرت خرید کارگران در ۲۰ سال گذشته به یک ششم سال ۱۳۸۲ رسیده است. «ابرار اقتصادی» در روز یکشنبه ۶ خرداد همین سال نوشت؛ افق روشن از کنترل تورم دیده نمی شود. «اقتصاد ملی» در روز سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ نوشت؛ ۴۳ درصد خانوارهای شهر تهران زیر خط فقر مسکن هستند. «کار و کارگر» روز چهارشنبه ۹ خرداد همین سال به پیامدهای تورم زای بدهی بانک ها به بانک مرکزی هشدار داد و اعلام کرد که مالکیت شبه دولتی ذی نفوذ در بانکها قابل نظارت نیست. روز شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، «همدلی» سخنان وقیحانه رئیس سازمان برنامه و بودجه مبنی بر آنکه «کشاورزان عجول نباشند، بخشی از مطالبات شان را می دهیم» را پوشش داد. رسانه «ثروت» روز شنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۳، پیرامون ادعاهای واهی کاهش تورم نوشت؛ سفره مردم در سالهای اخیر کوچک و کوچک تر شده ؛ به طوری که خوراکیهای مختلف از سفره های شان ناپدید شده است. حتی سفره ها کم رونق تر از زمان جنگ ایران و عراق شده است. امروز مردم ادعای کاهش تورم را نمی پذیرند چون با غذا و خوراکیهای سفره خود می سنجند. «کار و کارگر» روز یکشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۳، گزارش داد که حدود ۳۰ درصد از مردم از اساس زیر خط فقر هستند و چهل درصد از جمعیت در آستانه فرو افتادگی به زیر خط فقر قرار دارند. «کار و کارگر» روز چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۳، گزارش داد که واقعیتهای کشور چیزی جز بی عدالتی به تصویر نمی کشند. تصمیم گیران درکی از زندگی سخت با درآمد ماهی ده میلیون تومان ندارند. و «ثروت» روز سه شنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۳، به طعنه نوشت؛ مبادلات تجاری کشور شبیه دوران پارینه سنگی است. در همین روز «ابرار اقتصادی» نوشت؛ طناب تورم، تولید را به خفگی رسانده است.
رسانه «اعتماد» روز سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳، در یک گزارش تکاندهنده اعلام کرد که «سه میلیون کودک کار در کشور وجود دارد… زنگ خطر برای کار کودکان در ایران.»
رسانه ها همچنین از فشار مالیاتی بر فرودستان خبر، تفسیر و تحلیل منتشر کرده اند. رسانه حکومتی «خبر فوری» در شماره روز چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۳، در گزارشی با عنوان «سقوط دستمزد و صعود مالیات در سال ۱۴۰۳؛ نمودارها به نفع ثروتمندان قد میکشند!» از قول یک فعال کارگری نوشت: «فشار مالیاتی مضاعف بر طبقات فرودست در حالیکه قرار است ۷۲.۵ درصد از هزینههای دولت را درآمدهای مالیاتی تامین کند، ظلم به این گروه دانسته و در این رابطه میگوید: کارگر یا کارمندی که بیش از ۱۲ میلیون حقوق میگیرد باید مالیات پلکانی بپردازد؛ آیا نمیدانند ۱۲ میلیون تومان نصف خط فقر هم نیست؟
علاوه بر این مالیات که به مزدبگیران شاغل اختصاص دارد، همه مزدبگیران شامل شاغلان و بازنشستگان، مکلف به پرداخت مالیات بر ارزش افزوده هستند که نرخ آن با یک درصد افزایش به ۱۰ درصد رسیده است و به همه کالاها و خدمات تعلق میگیرد.»
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران نرخ تورم ۱۲ ماهه در سال ۱۴۰۳در گروه خوراکیها بین ۶۱ درصد برای دهک دهم است؛ کسانی که درآمد کافی برای مصرف انواع مختلف مواد غذایی ندارند قطعا از خوردن بسیاری از ریز مغذی ها ؛ ویتامین ها و مواد معدنی محرومند. (هدف اقتصاد، دوشنبه ۵ سهریور ۱۴۰۳)
به نوشته «کار و کارگر»؛ پنج میلیون ایرانی قادر به تامین غذای خود هم نیستند. ۳۰ درصد جمعیت کشور زیر خط فقر بسر می برند. (دو شنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۳)
بر اساس گفته رئیس انجمن صنفی کارگران ساختمانی، بیمه حدود ۵۰۰ هزار کارگر ساختمانی قطع شده است. به گفته فرشاد مومنی، اقتصاددان، «میانگین دریافتی بازنشسته ها، زیر ۵۰ درصد خط فقر رسما اعلام شده است.» (عصر ایران، ۱۹ شهریور ۱۴۰۳)
«کار و کارگر» در شماره روز شنبه ۲۱ مهر۱۴۰۳، اعلام کرد که هزینه ماهانه خوراکی بیش از مزد است و سبد معیست شهریور به بیش از ۳۶ میلیون تومان رسیده است. این رسانه حکومتی نوشت که «اقتصاد غارتی جوانان کشور را قربانی فقر فرهنگی و معیشتی کرده است.»
همین رسانه در شماره روز شنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۳، نوشت «تورم عامل فروپاشی خانواده ها» است
رسانه «روزگار» در شماره روز دوشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۳، به «قوانین تبعیض آمیز» در مورد زنان ورود کرده و «ریشه دوری زنان از بازار کار، در حالی که ورودی دختران بیشتر از پسران است» را یادآوری کرده است. همین رسانه در مورد تبعیض جنسیتی نوشت: «قوانین حمایتی از زنان در محیط کار در بسیاری از موارد تنها به شکل نوشته ای روی کاغذ باقی مانده است.»
رسانه «کار و کارگر» در روز شنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۳، میزان اصلی تامین کسری بودجه دولت را از «سفره های کارگران، پرستاران و بارنشستگان» اعلام کرد و همین رسانه در روز بعد نوشت: «سیاستهای کلی بودجه ۱۴۰۴، خطرناک و نگران کننده است. فلاکت به مفهوم افزایش فقر و بیکاری در کشور بیشتر خواهد شد.»
رسانه حکومتی «کار و کارگر» در شماره روز سه شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳، خبر داد که «سالانه ۳۰ درصد از قدرت خرید نیروی کار کاهش می یابد. و «یادگار امروز» در روز چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۳، نوشت «سیاهی شب یلدا برای مردم. قیمتها از یلدای پارسال دو برابر شده است.»
«جهان صنعت» در شماره روز چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳، نوشت: «با تداوم موج گرانیها سفره خانوار بیش از پیش خالی می شود و این دولت هم مانند اسلاف خود در شعارهای انتخاباتی از مردم گفت و سنگ آنها را به سینه کوفت اما در عمل در همان مسیر تکراری دولت های پیشین گام بر می دارد.»
«توسعه ایرانی» در شماره روز یکشنبه ۱۱ آذر همین سال نوشت: «منافع الیگارشی ثروت و قدرت در افزایش قیمت بنزین است، نه رشد دستمزد نیروی کار.»
«ستاره صبح» روز دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، نوشت: «در شرایطی که مردم با مشکل تامین نان، آب و هوا، برق و گاز و … مواجهه هستند، به میان کشیدن قانونی [قانون حجاب اجباری] که از هم اکنون می توان پیش بینی کرد که با شکست مواجه خواهد شد چه معنا و مفهومی دارد.»
«چارسوق» در شماره روز شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، در پاسخ به همتی که گفت: «نگران افزایش قیمت کالاهای اساسی نیستیم» نوشت: «افزایش قیمتها در ۱۰۰ روز نخست دولت پزشکیان: نان ۵۰ درصد، لبنیات ۳۰ درصد، برنج خارجی ۱۴ درصد، مرغ ۱۴ درصد، سیب زمینی ۱۳ درصد، انواع حبوبات ۹ درصد، گوجه فرنگی ۵۹ درصد، پیاز ۷ درصد، برق ۳۸ درصد.»
«آرمان امروز» در شماره روز سه شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳، تیتر زد: «۴۴ برابر شدن قیمت خوراکیها طی یک دهه.»
«ابرار اقتصادی» روز چهار شنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۳، در باره تعطیل شدن واحدهای تولیدی «رسیدن واحدهای صنعتی به خط پایان» را مطرح کرد و نوشت: «۶۰ درصد واحدهای تولیدی غیر فعال شده اند.»
«آرمان ملی» در شماره روز سه شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۳، نوشت: «ریال ایران به عنوان کم ارزش ترین واحد پول رسمی در جهان شناخته شده است.» «همدلی» در همین روز نوشت: «افسار قطار اقتصاد گسیخته است.»
حداقل دستمزد یک چهارم خط فقر
«توسعه ایرانی»، روز یکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳، نوشت: «اعتراض کارگران و کارمندان به تصمیم مجلس؛ برای تعیین مزد حداقلی ۱۳ میلیون تومان. مزد بگیران را هر سال فقیر تر می کنند.»
«کار و کارگر» در همین روز نوشت: «دولت و مجلس مزد بگیران را هر سال فقیرتر می کنند.»
«نقش اقتصاد»، روز دوشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۳، اعلام کرد: «رقم سبد معیشت نبابد کمتر از ۲۶ میلیون تومان باشد.» و در همین رابطه «کار و کارگر» در روز شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳، نوشت: «سبد معیشت حداقلی خانوارهای کارگری در مهر ماه ۲۷ میلیون و ۶۴۰ هزار تومان بود.» و این در حالی است که دستمزد کارگران حداکثر ۱۳ میلیون تومان است.
محمد بحرینیان، پژوهشگر مسایل نیروی انسانی می گوید: «جمعیت فقیر ما که در سال ۱۳۸۹، ده میلیون نفر بوده، در سال ۱۳۹۵ به سیزده میلیون نفر رسیده و در سال ۱۴۰۰ بیست و پنج میلیون و ششصد هزار نفر رسیده» (دیدار نیوز ۱۱ دی ۱۴۰۳)
احسان سلطانی اقتصاددان حکومتی از سقوط خانواده های ایرانی زیر خط فقر می گوید: «بر اساس خط فقر تعیین شده (بانک جهانی) برای اقتصادهای هم سطح ایران، یک خانوار سه نفره (با درآمد ریالی) در (اقتصاد دلاری) ایران به درآمد ماهانه ۴۰ تا ۵۰ میلیون تومان نیاز دارد تا فقیر محسوب نشود.». (اقتصاد ۲۴ ، ۳۰ آذر ۱۴۰۳)
آخوند محسنی اژه ای، رئیس قوه سرکوبگر قضائیه، روز دوشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۳، «برجسته کردن مسائل معیشتی و اقتصادی» را کار دشمن دانسته و کسانی که این «بزرگنمایی» را انجام دهند، تهدید به «برخورد» کرد. او بیشرمانه مدعی شد: «دشمن درصدد است با برجسته کردن مشکلات و معضلاتی که برخی از اقشار مردم با آنها مواجه هستند، سلسله مسائلی را در کشور ایجاد کند.»
«مردم سالاری»، در شماره روز چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳ تیتر زد:« هزینه زندگی کارگران زیر فشار. سقوط ۴۰۰ درصدی ارزش دستمزد در یک دهه.»
طی ۱۰ سال گذشته، ارزش حداقل دستمزد کارگران از حدود ۲۳۵ دلار به ۹۴ دلار کاهش یافته است. این کاهش قدرت خرید به شکلی شتابان ادامه دارد؛ به طوری که در سال ۱۴۰۳، دستمزد از ۱۳۳ دلار به ۹۴ دلار رسیده که نشاندهنده کاهش ۳۰ درصدی در قدرت خرید در یک سال است.
لازم به یادآوری است که آمار و ارقام ارایه شده از سوی منابع و رسانه های حکومتی قابل اعتماد نیست و بر اساس پیشینه، آرایش و دستکاری می شود. در فقدان منابع و نهادهای مستقلی که آمار اقتصادی را گردآوری کنند، آمار منابع حکومتی فقط می تواند شمایی از شرایط واقعی اقتصاد ایران و آثار عینی آن را ارایه کند.
بخش پنجم
قتل عام طبیعت، ابربحران آب و فرونشست زمین
پیشینیان ما بر این باور بودند که هستی بشر از آب، خاک، آتش و هوا تشکیل شده است. گرچه اهمیت علمی این دیدگاه سالهاست که مردود اعلام شده، اما بدون تردید این چهار عنصر نقش مهمی در زیست بشری به عهده دارند. در تمامی کشورها در برسی شرایط محیط زیست چهار عنصر آب، خاک، آتش (انرژی) و هوا مورد ارزیابی قرار می گیرد.
در ایران تحت حاکمیت ملاها، شرایط مربوط به این چهار عنصر، فاجعه بار است که طی هزاران سال قدمت تاریخ ایران، حتی در دوران جنگها، قحطیها و بیماریهای مُهلِک بی سابقه است.
بحران آب و گرانی نان، آتش سوزی در جنگلها، فاجعه ریزگردها، آلودگی هوا و… در کنار فقر و بی خانمانی زندگی مردم و به ویژه نیروهای کار را به فلاکت کشانده است.
در بیانیه سازمان سچقخا پیرامون اول ماه مه سال ۱۴۰۳، تاکید کردیم: «حکومت هم به سفره مردم دستبرد می زند و هم به محیط زیست آنان. این ننگی بزرگ برای حاکمان جمهوری اسلامی است که خوزستان که سرزمین ثروت و منابع سرشار آب است را به تباهی کشانده است و یا زمین شهر تاریخی اصفهان را با برنامه های ضد انسانی اقتصادی چنان تهی از آب کرده که این شهر تاریخی در حال فروپاشی است. در تهران به دلیل افت سطح آبهای زیرزمینی، بستر جغرافیایی این شهر ۳۶ سانتی متر در سال فرو می نشیند و این میزان نشست در هیج جای جهان تاکنون گزارش نشده است و تهران رکورددار فرونشست زمین در دنیا به شمار می آید.»
داریوش مختاری، کارشناس حوزه آب با هشدار نسبت به نابودی آبخوانها و منابع آبی گفت: «در حال حاضر به طور خوشبینانه ۴۰ درصد آسیبی که به جغرافیای ایران وارد شده قابل بازگشت نیست. ما برای اهدافی کوتاه و گذرا هم رودخانهها را خشکاندیم و ناچار شدیم چاهها را عمیقتر حفر کنیم. در نتیجه انبوهی از سیاست های نادرست کاری با آبخوان ها کردیم که امروز شاهد فرونشست در اکثر دشت های کشور از جمله اصفهان و مرودشت هستیم.» (هرانا آدینه ۲۹ دی ۱۴۰۲)
به گزارش برخی از منابع رسمی، «در حال حاضر دستکم ۱۳ سد مهم کشور درصد پرشدگی زیر ۲۰ درصد دارند؛ در واقع بیش از ۸۰ درصد ظرفیت مخازن این سدها خالی است.» (هرانا آدینه ۲۹ دی ۱۴۰۲)
از میان بحرانهای زیست محیطی، در این گزارش به طور عمده به فرونشست زمین ناشی از ابربحران آب پرداخته می شود. پیرامون فرونشست زمین رضا اسلامی، کارشناس تکتونیک در مورد این رویداد مخرب نوشت: «فرونشست یک پدیده تدریجی است و مانند زلزله به یکباره اتفاق نمی افتد. مثلاً وقتی می گوییم که نرخ فرونشست اصفهان سال ۹۸ نزدیک ۱۸۴ میلیمتر بوده است، این عدد در طول یک سال رخ داده است. ممکن است برخی ماهها این نرخ بیشتر و یا کمتر بوده باشد. در دنیا ۴ میلیمتر فرونشست به معنای بحران است…. مهم ترین دلیل فرونشست در ایران برداشت از آبخوان است و در صورت تداوم این وضعیت اصفهان بین سالهای ۱۴۰۹ تا ۱۴۱۵ به بیابان تبدیل می شود.» (عصر ایران، ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴)
در تمام دوران تاریخ ایران این سرزمین از کمبود آب رنج برده است. اما شواهد گواهی می دهد که هیچگاه مشکل آب تا میزان کنونی بحرانی نبوده است. بدین خاطر است که از بحران آب به عنوان یک ابربحران نام می بریم. بحران آب سبب فرونشست زمین شده و یک فاجعه زیستی را رقم می زند. استان اصفهان بعد از استان سیستان و بلوچستان و استان یزد سومین استان خشک ایران با آورد آبی نزولات آسمانی سالانه حدود ۹۵ میلیمتر است.
ابر بحران آب که پیامدهای بیشمار در ایران داشته با غارتگری حکومت و در کانون آن سپاه پاسداران، زندگی میلیونها ایرانی را به نابودی کشانده است. غارت آب و سیاستهای خانمان برانداز جمهوری اسلامی موجب فرونشست زمین در گوشه و کنار کشور شده که از جمله می توان به شهر تاریخی و پر جمعیت اصفهان و شهر تهران اشاره کرد. در شرایط کنونی ۹۴۸۰ شهر و روستا در معرض فرونشست زمین قرار دارند.
پیرامون بحران شدید فرونشست زمین و خشکسالی در استان اصفهان، مدیرکل مدیریت بحران اصفهان گفته است که: «سالانه بین ۴ تا ۱۸ سانتی متر فرونشست در این استان رخ میدهد و ۱۰۰ درصد مساحت آن تحت تأثیر خشکسالی قرار دارد… اصفهان تنها استانی است که اثرات فرونشست زمین در آن تا بدنه های شهر هم آمده و به ساختمان های مسکونی رسیده است… رودخانه زاینده رود خشک شده و ۳۶۰ روستا با تانکر آبرسانی می شوند. از ۳۵ دشت استان، ۲۹ دشت با افت آبهای زیرزمینی و ۱۵ دشت با فرونشست زمین مواجه هستند. ۲۰۰ مدرسه در مناطق اصفهان، فلاورجان و بُرخوار تحت تأثیر فرونشست قرار گرفته اند.» (ایرنا، آدینه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳)
در نامه ای که روسای چهار دانشگاه بزرگ اصفهان به رئیس سازمان محیط زیست نوشته اند، پیرامون خشکی «تالاب گاوخونی» هشدار داده اند. در این نامه آمده است: « نزدیک سه دهه از بروز خشکی در تالاب گاوخونی گذشت و در این مدت با تخصیصهای غیرقانونی از زایندهرود هر سال خشکی زایندهرود پیشروی کرده و اکنون به خشکی کامل رسیده است….و بیش از هفتاد درصد رودخانه زاینده رود به عنوان تأمین کننده اصلی آب تالاب خشک شد.» (اقتصاد آنلاین، ۱۴بهمن ۱۴۰۳)…در این نامه آمده است: «فرونشست زمین تا حد نابودی سرزمین در حال سُرعَتگیری است به گونه ای که از دشتها به شهرها رسیده و می رود تا خدای ناکرده آثار تاریخی شهری با شهره جهانی را به چالشی جدی بکشد.» (همانجا)
یکی از علتهای بحران آب در استان اصفهان وجود کارخانه های آب بر است که بار سنگینی را به رودخانه زاینده رود تحمیل می کند. یکی از بزرگترین صنایع و کارخانجات نظامی خاورمیانه در این استان قرار دارد. شماری از صنایع موجود در اصفهان چنین است:
صنایع فولاد
۱ ـ فولاد مبارکه :
بزرگترین مجتمع فولاد سازی در ایران (سال ۷۲)
۲ـ فولاد کوه پایه (۱۳۷۹)
۳ـ فولاد ماهان سپاهان(۱۳۸۳)
۴ـ فولاد سازان جم (۱۳۸۹)
۵ـ فولاد اشترجان اصفهان(۱۳۷۴)
۶ ـ فولاد اصفهان دُر(۱۳۸۵)
۷ ـ تولیدی فولاد اصفهان(۱۳۷۴)
۸ ـ شرکت آهن و فولاد اصفهان(۱۳۷۱)
۹ ـ بزرگترین مجتمع فولادی سازنده ریل قطار در ایران
۱۰ ـ فولاد ماهان طوبی (۱۳۹۵)
۱۱ ـ شرکت فولاد آراد
۱۲ ـ شرکت توکا فولاد
۱۳ ـ شرکت لوله و قوطی اصفهان
۱۴ ـ شرکت فولاد آلیاژی اصفهان
۱۵ ـ شرکت ایران ذوب اصفهان
پتروشیمی
۱ ـ مجتمع بزگ پترشیمی اصفهان(۱۳۷۱)
۲ ـ شرکت پالایش نفت(۱۳۶۸)
۳ـ نفت سپاهان
۴ ـ شرکت سهامی پترشیمی اصفهان
نیروگاه های سیکل ترکیبی
۱ ـ نیروگاه سیکل ترکیبی اردستان(۱۳۸۷)
۲ ـ نیروگاه سیکل ترکیبی زواره(۱۳۹۰)
۳ ـ سیکل ترکیبی محمد منتظری
۴ ـ سیکل ترکیبی اصفهان ۲
رسانه «ابرار» در شماره روز «سه شنبه ۱۲ دی ۱۴۰۲، خبر داد که «نرخ فرونشست زمین در ایران ۵ برابر میانگین جهانی است.» رسانه «نقش اقتصاد» در شماره روز شنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۲، نوشت: «۴۰۰ دشت ایران در محدوده فرو نشست قرمز» قرار دارد.
فرونشست زمین در اصفهان از سال ۱۳۹۷ به این طرف که جریان دائمی زاینده رود قطع شده، تشدید شده است. به گفته کارشناسان، ️بسیاری از آثار تاریخی اصفهان از جمله میدان نقش جهان، ۳۸۵ مرکز آموزشی و ۲۸۰ مسجد در پهنهِ فرونشست قرار دارند. کارشناسان حوزه آب گفته اند که؛ فاتحه تالابهای کشور خوانده شده و ۱۲ استان از ٣١ استان ایران تا ۵۰ سال آینده تمام سفرههای زیرزمینی آبشان را از دست میدهند.
رسانه «اطلاعات» در شماره روز پنجشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۳، در مورد بحران آب نوشت: «۷۰ درصد تالابهای کشور دچار خشکیدگی فصلی یا دائمی شده اند» و رسانه «امتیاز» در شماره روز چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۳، نوشت: «ده هزار شهر و روستا درگیر فرونشست» زمین هستند.
بحرانی ترین فرونشستها در خراسان رضوی، اصفهان، تهران و فارس وجود دارد. تلگرام «اصلاحات نیوز» به نقل از یک کارشناس محیط زیست نوشت: «ممکن است بیش از ۲۵ درصد از کل آبخوانهای ایران تا ۱۰ سال آینده برای همیشه از بین برود. دشت مشهد ـ چناران بدترین وضعیت را دارد؛ در آن جا منطقه مسکونی وجود دارد و حتی فرونشست به داخل شهر چناران هم رسیده است. همچنین در حوزه نیشابور یک شکاف ۳۲ کیلومتری تا خط راه آهن ایجاد و برخی از روستاهای این منطقه خالی از جمعیت شده است.»
رسانه «مردم سالاری» روز دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳، نوشت: «خشکسالی زاینده رود یقه ۶ استان کشور را می گیرد… و ریزگرد گاوخونی در ریه ایران است.» رسانه «ستاره صبح» روز سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳، نوشت: «ریزگردها اراک و قم را به تعطیلی کشاند. شهروندان در محاصره ریز گردها و اشعه فرابنفش.» رسانه «صنعت؛ معدن؛ تجارت» روز چهار شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۳، نوشت: «احتمال جیره بندی آب در تهران افزایش یافت.»
بخش ششم
برآشوبیدن فرودستان
پایینیها نمی خواهند به شکل پیش زندگی کنند!
زندگی و معیشت کارورزان، پیشه وران و جوانان هر روز بیش از روز پیش به تباهی کشیده می شود و در حالی که حاکمان برای غارت دسترنج نیروهای کار و زحمت روزانه تدبیر اندیشیده و برنامه ریزی می کنند و شمشیرهای شان را جلا می دهند، کارگران، معلمان، دانشجویان، پرستاران، کشاورزان، بازنشستگان، غارت شدگان، حاشیه نشینان، کودکان کار، بی خانمانها، پیشه وران، دستفروشان، رانندگان و کامیونداران، کولبران و گُردانهای جوانان جویای کار روزانه برای زُدُدَنِ پلیدی فقر و فلاکت و تحقق زندگی انسانی در میدان نبرد صَف می بندند. همزمان با سیاستهای عمیقاً ضد مردمی حاکمیت، شاهد شتاب گیری حرکتهای اعتراضی توده ای هستیم.
پیش از این گفته ایم و تکرار می کنیم که، جنبش اجتماعی و قیامهای توده ای برخلاف دیدگاه سازشکاران و فرصت طلبان که با کلی گوییهای فضل فروشانه، کانون هر تغییر و تحولی را در درون نظام ولایت فقیه جستجو می کردند و ظرفیت انفجاری جامعه را با عوامفریبی و یا خودفریبی به هیچ می گرفتند، نشان داد که نه جمهوری اسلامی ظرفیت تحول پذیری از درون خود را دارد و نه مردم ایران به لاف و گزافهای کسانی که از سرحقارت و یا به علت نادانی به درونمایه اساسی جامعه توجه ندارند، اهمیت می دهند.
نظریه پردازان مزدبگیر دستگاه سرکوب با مشتی اراجیف پوچ و اشاعه خرافه های ترسناک مثل «سوریه ای شدن»، «به هم خوردن امنیت»، «خطر حمله نظامی» و… تلاش می کنند تا مردم را به تسلیم وادارند.
نلسون ماندلا به درستی می گفت: «امنیت تنها به معنی نبود جنگ در کشور نیست، امنیت حقیقی یعنی تمام افراد جامعه بدون توجه به نژاد، دین، طبقه، جنسیت و پایگاه اجتماعی از حقوق یکسان برای رشد برخوردار باشند.»
در فاصله دو اجلاس شورای عالی سچخفا، استبداد مذهبی تمامی ابزارهای سرکوب خود برای درهم کوبیدن جنبش و محصور کردن آن در پیله اعدام، زندان، ترور و آزار و شکنجه را به کار بست، در سطحی گُسترده از روشهای غیرانسانی و بربر نشان علیه کوشندگان آن استفاده کرد، هزینه هنگُفتی را برای سانسور، جاسوسی و پایش صرف کرد، از میان طیف لمپنها، پلیدترین و رذل ترین رسته آنها را به خدمت خود درآورد و سطح شهرها را از نیروهایش انباشته کرد. به بیان دیگر، حاکمیت در عرض بیست و چهار ماه گذشته با تمام توان مالی، انسانی، نظامی و امنیتی، جنگی تمام عیار را علیه جامعه پیش برده که تنها یک هدف داشته و آن خنثی کردن تهدید سرنگونی، قلع و قمع نیروهای آن و احیای قدرت خویش بوده است. اما کنشهای متحدانه نیروهای کار که از هنگام برآمدن خیزش انقلابی ژینا به کابوس حاکمیت تبدیل شده، رژیم فاسد را در خواب و بیداری تعقیب می کند.
اعتصاب متحدانه هزاران کارگر پیمانی و پروژه ای نفت، گاز و پتروشیمی در مراکز و کارگاههای گوناگون، یکی از بزرگترین کنشهای طبقه کارگر در دوره کنونی را رقم زد. دستکم در بیش از ۱۱۰ مرکز تولیدی، کارگران دست از کار کشیدند، وارد میدان یک مبارزه به نسبت طولانی شدند و در برابر نظم غارتگر و بهره کش صف بستند. جنبش سراسری بازنشستگان و کنشهای گسترده و پرشور معلمان، اعتصاب قدرتمند کارگران صنایع فولاد … از جمله حرکتهای اعتراضی در بیست و چهار ماه گذشته بوده که در برخی از این حرکتها، مزدوران تبهکار رژیم اقدام به دستگیری شهروندان معترض کردند که شماری از زنان و مردان آن اکنون در زندان و یا تحت پیگرد هستند.
روز یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲، رسانه حکومتی تسنیم از قول معاون سیاسی امنیتی استاندار بوشهر خبر از «بازداشت ۸ تن» از فعالان کارگری شاغل در واحدهای پتروشیمی، نفت و گاز پارس جنوبی تحت عنوان اتهامی «لیدری اصلی اعتصابات در پارس جنوبی» خبر داد.
به گزارش روزنامه حکومتی شرق؛ معاون سیاسی و امنیتی استاندار بوشهر اعلام کرد: «اعتصابات کارگران پارس جنوبی شکسته شده است.» این کارگزار امنیتی حکومت مدعی شد که: «این اعتصابات با حمایت شبکه های خارجی بوده است.» (۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲)
راست این است که جامعه برخاسته تا شرایط خود را تغییر دهد و با این روحیه و نگاه به این افق، زندگی روزمره اش را سامان می دهد و به رویدادهای پیرامون اش، به مناسبتهای گوناگونی که فرا می رسد و به راه حلهایی که در برابرش قرار دارد، واکنش نشان می دهد.
استبداد مذهبی به یک بن بست مرگبار کشانده شده؛ نه اراده برآوردن حتی بخشی از خواسته های جامعه را دارد و نه می تواند آن را به خاموشی وادار سازد. از این رو چاره ای جز مشاهده ژرفش صف بندی موجود بین خود و توده معترض و گداخته شدن تضادی که رابطه اش با آن را تنظیم می کند، ندارد. سوخت آتش خیابان از اینجاست.
کُنشهای اعتراضی جُنبش بیشُماران نیروهای کار روزانه در وب سایت «جنگ خبر» و فِشرده آن هر ماه در ماهنامه «نبرد خلق» و هر سال در ترازنامه این جنبش توسط دبیرخانه سچخفا پوشش رسانه ای داشته است. بر اساس این گزارشها؛ کارگران (در برخی حرکتها همراه با خانواده های شان)، معلمان، دانش آموزان (در برخی حرکتها همراه با خانواده های شان) ، پرستاران، کشاورزان، بازنشستگان، طرفداران محیط زیست، بیکاران، غارت شدگان، دستفروشان… از یک بهمن سال ١٤٠١ تا یک بهمن ١٤٠۳ دستکم ۱۱۱۶۵ روز در محل کار و یا خیابان دست به اعتصاب، تجمع و تحصن زده اند.
سچخفا همچنین به مناسبت روز دانشجو، ترازنامه دستکم ٤۷۳ اعتصاب، تحصن، تجمع دانشجویی و برخی از بیانیه های صادر شده از طرف دانشجویان و اساتید دلیر کشور، از اول آذر ١٤٠١ تا اول آذر ١٤٠۳، را منتشر کرده است.
شماری از کنشهای جامعه
به جز آنچه پیرامون حرکتهای اعتراضی نیروهای کار و زحمت شمارش شد، جامعه طی بیست و چهار ماه گذشته به گونه های بیشمار، خشم و نفرت خود را از ولایت تبهکار خامنه ای نشان داد. قیامهای درخشان روزهای آدینه در شهرهای بلوچستان مثل خاش، راسک، زاهدان، مراسم یادمان شهیدان انقلاب، سردادن شعارهای شبانه، خیزش سراسری روز پنجشنبه ۲۷ بهمن ١٤٠١، خیزش سراسری در شب چهارشنبه سوری سال ١٤٠١و آخرین پنجشنبه همین سال بر مزار شهیدان، حرکتهای اعتراضی به مسمومیت دانش آموزان، خروش جوانان در شب تولد جاوید نام حمید رضا روحی، گردهمآیی در پنجمین سالگرد جانباختن فعالان محیط زیست در مریوان، خروش پرتوان در اولین سال سالگرد شروع جنبش انقلابی، اعتصاب گسترده پیشه وران کردستان در اعتراض به اجرای حکم اعدام زندانیان سیاسی، مراسم چهارشنبه سوری و جشن آتش در سه شنبه شب ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ و …
در این گزارش فقط به برخی از صدها نمونه این کُنشها اشاره می شود.
شنبه اول بهمن ١٤٠١: مراسم چهلم جاوید نام آیدا رستمی در گرگان برگزار شد.
یکشنبه ۲ بهمن ١٤٠١: مراسم خاکسپاری زنده یاد و جاوید نام رضا قادری، ۱۹ ساله در اصفهان برگزار شد. در همین روز شمار زیادی از شهروندان مهاباد بر مزار شهیدان راه آزادی تجمع کرده و شعار دادند.
پنجشنبه ۶ بهمن١٤٠١: مراسم چهلم زنده یاد محمود احمدی در آرامستان روستای سرراک سفلی در اطراف ایذه برگزار شد. همزمان مراسم تولد شهید راه آزادی سید جواد موسوی در امامزاده کلثوم خوراسگان در حومه اصفهان بر سر مزارش برگزار شد. در همین روز مزار جاوید نام حدیث نجفی به وسیله مردم گلریزان شد و مراسم چهلم جاوید نام سروش پوراحمدی، جوان ۳۲ ساله بر سر مزار وی در زیباکنار گیلان برگزار شد.
آدینه ۷ بهمن ١٤٠١: مراسم یادبود برای زنده یاد حسین سعیدی، با فریاد «مرگ بر خامنه ای» در ایذه برگزار شد. در همین روز گلباران مزار حمید رضا روحی، سیاوش محمودی و یلدا آقا فضلی توسط زنان و جوانان انقلابی صورت گرفت. همزمان مراسم چهلم زنده یاد محمد حاجی رسول پور که در جریان جنبش انقلابی بازداشت و بر اثر شکنجه مزدوران به شهادت رسید در فضای امنیتی که مزدوران خامنه ای در بوکان ایجاد کرده بودند، برگزار شد و مزار شهید مهر شاد شهیدی در اراک توسط مردم آزادیخواه این شهر و مزار شهید راه آزادی محسن شکاری به وسیله جمع کثیری از شهروندان گلباران شد.
شنبه ۸ بهمن١٤٠١: جمعی از نوجوانان بر سر مزار جاوید نام نیکا، براش آهنگی که دوست داشت را پخش کردند و پیام دادند که راهش رو ادامه می دهند. در همین روز خانواده زنده یاد محمد مهدی کرمی از مزار شهیدان راه آزادی، محمد مهدی کرمی و سید محمد حسینی دیدار کردند.
دوشنبه ۱۷ بهمن ١٤٠١: مراسم خاکسپاری جاوید نام کوروش گوجانی، ۱۹ ساله در یزدانشهر اصفهان باشرکت جمعیت کثیری از مردم برگزار شد.
چهارشنبه ۱۹ بهمن ١٤٠١: به مناسبت چهلمین روز شهادت زنده یاد برهان الیاسی در جوانرود بازار و کسبه دست به اعتصاب زدند.
دوشنبه ۲۴ بهمن ١٤٠١: زادروز جاوید نام زانیار ابوبکری از شهیدان خیزش انقلابی مهاباد برسر مزارش برگزار شد.
پنجشنبه ۲۷ بهمن ١٤٠١: مراسم خاکسپاری جاوید نام داریا میکائیلی که در ۱۲بهمن توسط نیروهای سرکوبگر با شلیک مستقیم ۲ گلوله به گلویش زخمی شد و در ۱۹ بهمن به شهادت رسید جان، برگزار شد.
پنجشنبه ۲۷ بهمن ١٤٠١: در حالی که نیروهای سرکوبگر با حضور در آرامستان بهشت علی شهر اشتهارد، مانع برگزاری چهلمین روز اعدام زنده یادان محمد مهدی کرمی و سید محمد (کیان) حسینی شدند، شهروندان در نقاط مختلف ایران، یاد این قهرمانان انقلاب را گرامی داشتند که برخی از این چنین است:
در تهرانپارس با شعارهایی چون «امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه» «قسم به سربه داران، ایستاده ایم تا پایان» «این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت»/ مقابل ایستگاه متروی شریعتی شعار «مرگ بر دیکتاتور» و «امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه» /خیابان ستارخان با فریاد «مرگ بر دیکتاتور» «حکومت اسلامی نمی خواهیم نمی خواهیم!» «می جنگیم می میریم ایران رو پس می گیریم!» «قسم به خون یاران ایستادهایم تا پایان!»/ بلوار فردوس «قسم به خون یاران ایستادهایم تا پایان!» «تا آخوند کفن نشود، این وطن؛ وطن نشود.»/ چهار راه سرسبز / نارمک با شعارهایی از جمله «زن زندگی آزادی»/ صادقیه با شعارهایی از جمله «مرگ بر دیکتاتور»، «هیز تویی هرزه تویی زن آزاده منم»/ هفت حوض با شعار «حکومت بچه کش نمیخوایم نمی خوایم» شلیک تیرهوایی و درگیری با مردم/ شهرک نفت با شعار «مرگ بر خامنه ای»/ میدان انقلاب مردم بعد از شنیده شدن صدای تک تیراندازی «فریاد بیشرف، بیشرف» سر دادند./ اکباتان «سیدعلی بی ریشه، خیزش تموم نمی شه»، «سلام به سربداران، مهدی، کیان و یاران»
سنندج در خیابان آتش روشن کرده و فریاد «مرگ بر خامنه ای» سر دادند./ کرج در منطقه گلشهر شعار «مرگ بر دیکتاتور» گوهردشت کرج «کرد و بلوچ و آذری، آزادی و برابری» «مرگ بر جمهوری اعدامی»، «جمهوری اسلامی نمی خوایم نمی خوایم» و «مرگ بر سپاهی»/ اصفهان با شعارهایی چون «مرگ بر دیکتاتور» «فقر فساد گرونی، میریم تا سرنگونی»، «خامنهای قاتله، ولایتش باطله»، خیابان حکیم نظامی شعارهایی از جمله «امسال سال خونه سیدعلی سرنگونه»/ مشهد وکیل آباد با شعار «برادر شهیدم، خونت رو پس می گیرم»، احمدآباد مشهد / شیراز کمربندی/ قزوین در خیابان خیام شعار آزادی آزادی / ایذه جنگ در سطح شهر/ رشت خیابان معلم و شلیک گلوله توسط مزدوران خامنه ای به سمت مردم/ اراک با شعار «عمامه رهبری٬ وقتشه که بپری»/ اهواز با شعارهای «مرگ بر خامنهای» و «فقر، فساد، گرونی، میریم تا سرنگونی» سردادند و با روشن کردن آتش راه را بستند با آتشزدن لاستیک خودرو، پل «سفید» را بستند / قروه از استان کردستان فریاد «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند./ خیزش مردم رویدر در استان هرمزگان با شرکت گسترده زنان./ همچنین خیزش گسترده در شهرهای بروجرد، جوانرود، سرابله (استان ایلام)، کرمانشاه، نجف آباد، قزوین، خرمآباد، یزد، اردکان، آمل، نیشابور، ملایر، مهاباد، تبریز و…
آدینه ۲۸ بهمن ١٤٠١: اعضای خانواده شهیدان راه آزادی؛ میلاد سعیدیان جو، دنیا فرهادی، حامد سلحشور، آرتین رحمانی و کیان پیرفلک، بر سر مزار زنده یاد علی مولایی رفتند.
سیاسی ترین چهارشنبه سوری (جشن آتش) تاریخ ایران
مناسبت چهارشنبه سوری (جشن آتش) این واقعیت که رژیم ستمگر جمهوری اسلامی نمی تواند گریبان خود را از دست جامعه رها کند را یکبار دیگر یادآوری کرد.
از دوشنبه شب ۲۲ اسفند ١٤٠١، زنان و مردان ایران زمین در گوشه و کنار کشور به استقبال جَشن آتش رفتند و با آتش سرخ شعارهای شان به جنگ استبداد زرد آلوده مذهبی رفتند.
شهروندان در نقاط مختلف تهران و شهرهای قزوین، گوهر دشت كرج، همدان، كرمان، آمل، بابل، سنندج، مشهد، کامیاران، بلوار وکیل آباد مشهد و ملایر تظاهرات شبانه همراه با برافروختن آتش برگزار کردند.
شامگاه سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۱، زنان و مردان در تهران در مناطق مختلف از جمله در اکباتان، قیطریه، میدان انقلاب، سلطنت آباد، میرداماد، وحیدیه، گیشا، سعادت آباد، شهرک شریعتی، نازی آباد، جوادیه، نظام آباد، سبلان، افسریه، هفت حوض نارمک، خیابان طیب، شهرک نفت و منطقه ۱۷ فلاح، شهریار، اسلامشهر، پردیس، گلستان، نسیم شهر، رباط کریم شهرک باقری، تهرانسر، پردیس و… تجمع کردند و شعار سردادند.
در سایر شهرها از جمله کرج، رشت، اصفهان (در چندین منطقه)، گرگان، تبریز، اردبیل، مشگین شهر، ارومیه، زنجان، نیشابور، سبزوار، قم، اراک، تاکستان، محلات، آبدانان، سنندج، شاهین دژ، دهگُلان، مهاباد، سقز، دیواندره، پیرانشهر، ملایر، سردشت، کرمانشاه، کرند غرب، جوانرود، دالاهو، سنقر، مریوان، بانه، اشنویه، کامیاران، بروجرد، مشهد، بوکان، سرپل ذهاب، نقده، خرمآباد، دورود، تفت یزد، ایذه، اهواز، لالی خوزستان، بوشهر، کرمان، رفسنجان و زاهدان مردم بصورت گسترده در مناطق مختلف شهر تجمع کرده و با روشن کردن آتش و پرتاب نارنجکهای صوتی و سردادن شعارهای ضد حکومتی کارزار چهارشنبه سوری را برگزار کردند.
در برخی از نقاط، جوانان شورشگر پایگاههای سرکوبگر و مراکز ارتجاع را به آتش کشیدند و در
کرمانشاه شعار «شیخ جنایت پیشه پاسخ تو آتیشه» سر دادند.
شعارهایی از جمله: «مرگ بر خامنه ای»، «مرگ بر بسیجی»، «مرگ بر سپاهی»، «آزادی آزادی آزادی»، «مرگ بر دیکتاتور»، «این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت»، «فقر فساد گرونی، میریم تا سرنگونی»، «مرگ بر خامنه ای/ لعنت بر خمینی»، «مرگ بر حکومت بچه کُش»، «مرگ بر جمهوری اسلامی»، «مرگ بر مسئول بی لیاقت»، «ژن، ژیان ئازادی»، «کوردستان گۆرستانی فاشیستان»، «شه هید نامرن» سرداده شدند.
ویدیویی از اعتراضات در سنندج در شبکههای اجتماعی منتشر شده که در آن معترضان شعارهای «ژن، ژیان، آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور» می دادند. هه نگاو زمان این ویدیو را دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱، عنوان کرده است.
سه شنبه شب در شهر پیان (پیون از توابع شهرستان ایذه) در خوزستان مردم گرد آتش شعار می دادند: «ما زن و مرد جنگیم، بجنگ تا بجنگیم»، «توماج صالحی آزاد باید گردد».
در همین شب تعدادی از زنان در تهران مقابل زندان اوین تجمع کرده و ضمن رقص شعارهایی چون «زن، زندگی، آزادی»، «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنهای قاتل» را فریاد کردند.
شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و «امسال سال خونه، سید علی سرنگونه» از شعارهای است که در چهارشنبه سوری هزاران نفر آن را در محله نظام آباد تهران فریاد کردند.
در شهر زیبا، واقع در غرب تهران، نیز همزمان با چهارشنبه سوری جمعیت گسترده ای مقابل منزل حمید رضا روحی، دانشجوی شهید، تجمع کرده و ضمن سردادن شعار «حمیدرضا روحت شاد»، شعارهایی چون «مرگ بر خامنه ای» و «مرگ بر دیکتاتور» را فریاد زدند.
مردم وحیدیه در تهران با وجود شلیک گاز اشک آور از سوی نیروهای سرکوبگر، اقدام به مقاومت کرده و این نیروها را عقب راندند و به سردادن شعارهایی چون «امسال سال خونه، سید علی سرنگونه» پرداختند.
سیزده بِدر سیاسی و شهادت جاوید نام علی باغجری
روز یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۲، بخشهای کثیری از مردم در ادامه گردهمآییهای نوروزی، با برپایی روز سیزده بدر، نظم ارتجاعی ملاها را به سُخره گرفتند و مراسم این روز باستانی و انسانی را با شوق رهایی و آزادی برگزار کردند. تصاویر بسیاری از حضور زنان و مردان ایران زمین در طبیعت همراه با رقص و شادی از شهرهای ایذه، آبیدر، آستارا، اصفهان، تهران، خرمآباد، فولادشهر، مشهد، ماسوله، مهاباد، بهبهان، کرج، پارس آباد مغان، رشت، رودسر، شهرکرد، سیاهکل، اسلام آباد غرب، کرمانشاه و هرمز منتشر شده است. در این گزارش فقط به چند مورد از میان دهها گزارش خواهد پرداخت.
نیروهای سرکوبگر رژیم در برخی از محلهایی که مردم تجمع کرده و شادی می کردند، از جمله در رودسر و ماسوله یورش بردند. در روستای باغجری، زنده یاد علی باغجری، جوان اهل سبزوار، توسط نیروی سرکوبگر انتظامی هدف چند گلوله قرار گرفت و برابر دیدگان مادرش به شهادت رسید.
خانم زینب (ماه منیر) مولایی راد، مادر جاوید نام کیان پیرفلک، همزمان با سیزده بدر ۱۴۰۲، تصاویری از سیزده بدر خانوادگی سال پبش در اینستاگرام خود منتشر کرد و در بخشی از یادآوری خاطرات از دلتنگی اش برای فرزندش نوشت: «الان که نیستی برات تا صبح بیدار می مونم به انتظار طلوع خورشید، و صبح سیزده را کنار تو بدر می کنم و مثل همیشه سبزه گره می زنم برای آرزوهای قشنگمان. امسال آرزوی همه متفاوت ست، تو هم گره بزن عزیزکم.»
در همین روز، هلیا کیا، خواهر زنده یاد حنانه کیا (عروس ایران)، ۲۲ ساله، عکسی از حضور او در سیزده بدر سال پیش منتشر کرد. جاوید نام حنانه در روز چهارشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ با گلوله های سرکوبگران جنایتکار خامنه ای در نوشهر به شهادت رسید. پدر و مادر حنانه، روز سیزده بدر با حضور بر مزار دخترشان در حالی که سبزه را گره می زدند، آرزو کردند که ایران آزاد شود و قاتل دخترشان شناسایی شود.
در شبکه های اجتماعی ویدیویی از رقص و پایکوبی در مراسم سیزده بدر در کنار دریاچه چیتگر تهران منتشر شد. همچنین آیین باستانی سیزده بدر از سوی انبوه مردم در روستای موچش (استان کردستان) و در آبیدر مشرف به شهر سنندج با شور و هیجان برگزار شد. در اطراف شهر قم مردم زیادی در فضای سبز کنار جاده، مراسم سیزده بدر را با وجود هشدارهای چند روز اخیر سرکوبگران درباره برخورد و جریمه روزه خواران، برگزار کردند.
روز سیزده بدر، دختران شهیدان راه آزادی؛ شمال خدیری پور و سید کمال احمدپور، بر مزار پدران قهرمان شان در مهاباد رفتند و یاد و نام آنان را گرامی داشتند.
برادر زنده یاد محسن محمدی کوچکسرایی بر سر مزار این شهید راه آزدی در قائم شهر سبزه گره زد و نوشت: «سبزه سیزده امسال رو با آرزوی داشتن بهاری متفاوت، نابودی ظالمین زمان و پیدا کردن قاتل برادرم گره می زنم.»
خروش جوانان در شب تولد جاوید نام حمید رضا روحی
شامگاه چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۲، با فراخوان پیشین، مراسم شب تولد جاوید نام حمیدرضا روحی، برابر منزل پدر شهید حمید رضا در شهر زیبا (تهران) برگزار شد. مردم با حضور در این مکان یاد این شهید راه آزادی را گرامی داشتند. کانال تلگرامی «۱۵۰۰» تصویر عکسهایی از خروش مردم را پوشش داده است. ماموران سرکوبگر رژیم عکسها و گلهایی که به این مناسبت در محل زندگی او نصب شده بود را کنده و با خود بردند.
در این شهر مردم و به ویژه جوانان با تظاهرات و سردادن شعار یاد و نام حمید رضا روحی را گرامی داشتند. تعداد پُرشمار مردم در بلوار جوانمردان و مسیرهای منتهی به منزل شهید حمید رضا روحی همراه با سردادن شعار حرکت می کردند. مردم ترانه «بارون اومد و یادم داد» برای تولد حمید رضا می خواندند.
گردهمآیی در پنجمین سالگرد جانباختن فعالان محیط زیست در مریوان
روز پنجشنبه ۲ شهریور ۱۴۰۲، مراسم یادبود پنجمین سالگرد جانباختن فعالان محیط زیست شریف باجور، محمد پژوهی، رحمت حکیمینیا و امید کهنه پوشی، با حضور هزاران نفر در آرامستان «دارسیران» به شکل پُرشوری برگزار شد. آنها در روز ۳ شهریور ۹۷، در جریان مهار آتش سوزی جنگلهای دهستان «سرکل» به طرز مشکوک جان خود را از دست دادند.
شریف باجور فعال مدنی و فعال محیط زیست، شهروند مریوان و از اعضای هیات مدیره انجمن «سبز چیا» و مسئول اطفای حریق این انجمن بود.
خروش پرتوان در اولین سال سالگرد شروع جنبش انقلابی
در سالگرد آغاز جنبش انقلابی رژیم با ایجاد حکومت نظامی اعلام نشده، با دستگیریهای گسترده خانواده های شهیدان قیام، فعالان زنان و نیروهای کار، فعالان فرهنگی ـ هنری و زندانیان سیاسی سابق در آستانه سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی و آغاز جنبش انقلابی، پیام وزش طوفان خشم مردمی را باخود به همراه داشت. دستگاه سرکوب فشار بر کوشندگان صنفی، سیاسی و مدنی را افزایش داد و همزمان درجه اعمال خشونت و وحشیگری را با هدف وحشت پراکنی و محتاط سازی جامعه افزایش داد. حاکمیت دلایل قانع کننده ای برای بیم و نگرانی اش داشت؛ از یک سو یورش آن برای به عقب راندن جنبش اجتماعی بی ثمر مانده و از سوی دیگر، تشدید شرایط فلاکت بار اقتصادی، تضادهای فرعی با آن را در میان طبقات و لایه های گوناگون اجتماعی به مرکز رانده و تضادهای فعال را ژرفش بخشیده. در جامعه پارادایم جدیدی بر پایه آزادی، رهایی و کرامت انسانی شکل گرفته که در جریان زندگی عادی، قوانین، دستورالعملها و هنجارهای استبداد مذهبی را برنمی تابد و به گونه فعال علیه آن دست به اقدام می زند. با نگاهی مختصر به آنچه که در سطح کشور جریان دارد از یک طرف و از طرف دیگر، اطلاعاتی که حاکمیت خود از اقداماتش علیه زنان در همه جای ایران منتشر می کند، به روشنی می توان وجود یک حرکت اجتماعی فراگیر با ذهنیت و عمل جمعی را بازشناخت که دستگاه حاکم تمامی نیروهایش را به چالشی سخت گرفته است.
اجبار به برقراری حکومت نظامی غیر رسمی و ممنوع کردن هر گونه تجمع، گوشزدی به دهنهای کف کرده پایوران رژیم بود که از «جمع کردن بساط» معترضان حرف می زدند.
آدینه ۲۴ شهریور ۱۴۰۲
*خیزش مردم زاهدان با شعارهای: می کشم می کشم آن که برادرم کشت/ مرگ بر خامنه ای/ مرگ بر جمهوری اعدامی/ یا مرگ یا آزادی/ زندانی سیاسی آزاد باید گردد/ قسم به خون یاران ایستاده ایم تا پایان.
*باوجود تمامی فشارهای نهادهای حکومتی، شمار زیادی از مردم در شهر اسلام آباد غرب (شاباد) به روستای تجر اکبر کلهر رفته و در مراسم خاکسپاری زنده یاد حامد باقری شرکت کردند.
*در محله ها و مناطق تهران از جمله چیتگر/ کاشانی/ تهرانپارس/ میدان انقلاب/ جردن/ تهرانسر/ اکباتان/ نارمک/ پردیس/ جردن/ آتی ساز/ یوسف آباد/ سعادتآباد/ مرزداران/ شهر زیبا/ خیابان آزادی/ گیشا و شهروندان شعار شبانه سردادند.
*در مریوان شهروندان ایجاد راهبندان با آتش کرده و سرودهای انقلابی از بلندگوها پخش
*در بانه، بوق ممتد و شعاردهی مردم در ایست بازرسی سپاه.
*در پیرانشهر؛ بوق ممتد خودروها
*در سنندج و آبدانان برافروختن آتش در خیابانها و ایجاد راهبندان و سر دادان شعارهای: مرگ بر خامنه ای/ مرگ بر دیکتاتور/ قسم به خون یاران ایستاده ایم تا پایان/ خامنه ای ضحاک می کِشیمت زیر خاک/ خامنه ای قاتله حکومتش باطله/ مرگ بر خامنه ای لعنت بر خمینی/ مرگ بر جمهوری اسلامی سر دادند.
*بانو گوهر عشقی، مادر دادخواهی که ستار بهشتی، فرزندش، در زندانهای جمهوری اسلامی شهید شد، در پیامی ویدئویی خطاب به مردم ایران گفت: «سالگرد جان باختن مهسا_امینی را فراموش نکنند.» خانم عشقی در این ویدئو از مردم خواست «جوانهایی که در راه ایران جان دادند را فراموش نکنند» و افزود «دخترم مهسا امینی که سالگردش است را یادتان نرود». این مادر دادخواه در عین حال از افرادی که جویای احوالش بودند، تشکر کرد.
*تحصن زنان زندان اوین: هفت زندانی سیاسی زن، در زندان اوین اعلام کردند کە در حمایت از مردم و اعتراض علیه حکومت از ۲۴ شهریور در حیاط زندان تحصن میکنند.
در این تحصن؛ آزاده عابدینی، سپیده قلیان، شکیلا منفرد، گلرخ ایرایی، نرگس محمدی، محبوبه رضایی و ویدا ربانی حضور خواهند داشت.
زنان زندانی اعلام کردند: « یک سال از کشته شدن دختر ایران زمین، مهسا امینی (ژینا) به دست ماموران حکومت گذشت. بغض کشته شدن و اعدام مظلومانه دختران و پسران سرزمینمان در خیابانها و زندانها، کور کردن معترضان، بازداشت، شکنجه و زندان به پا خاستگان، زخمی است بر جان و روانمان، اما شعله امید و انگیزه ای است برای تداوم مبارزه تا لحظه پیروزیمان… ما زنان زندانی سیاسی اوین در کنار همه آزادیخواهان و برابری طلبان جهان، در حمایت از مردم ایران و اعتراض به سیاست های خشونت آمیز، سرکوبگرانه و بی رحمانه حکومت دینی استبدادی از روز ۲۴ شهریور ۱۴۰۲، در حیاط بند زنان اوین تحصن خواهیم کرد و با مردم ایران هم صدا خواهیم بود.»
*دو دانشجوی نخبه، علی یونسی و امیرحسین مرادی در زندان اوین در سالگرد قیام سراسری اعتصاب غذای کردند. خواهر علی یونسی در صفحه شخصی خود خبر از این امر داد.
این دو زندانی سیاسی اعلام کردند برای رسیدن به آزادی، نابودی دیکتاتوری، چه تاج و چه عمامه، از سالگرد دستگیری تا کشته شدن مهسا امینی اعتصاب غذا می کنند.
شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲
با وجود سرکوب شدید نیروهای امنیتی و حضور گسترده ماموران در شهرها و خیابانهای مختلف، در دستکم ۲۲ شهر ایران گردهماییهای اعتراضی شکل گرفت.
*اعتصاب عمومی پیشه وران کردستان در شهرهای سقز/ مهاباد/ سنندج/ دیواندره/ دهگلان/ مریوان/ بوکان/ کرمانشاه/ بانه/ اشنویه/ کامیاران/ روانسر/ پیرانشهر/ ارومیه/ میاندوآب/ ایلام/ پاوه/ بیجار/ ماکو/ کنگاور/ سردشت شکل گرفت.
*در همین روز معترضان در نقاط مختلف تهران دست به تجمع زدند. این تجمعها در خیابان شریعتی، نارمک، هفت حوض، جمالزاده، خیابان پیروزی و … صورت گرفت.
*گزارشها و ویدیوهای منتشر شده در شبکه های اجتماعی حاکی از آن است که جمعی از مردم معترض زاهدان، مرکز استان سیستان و بلوچستان، شامگاه شنبه و در سالگرد مهسا (ژینا) امینی بار دیگر به خیابانها آمده و اقدام به برپایی تجمع اعتراضی در چند منطقه این شهر کردند. طبق ویدیوهای منتشر شده، معترضان در زاهدان در جریان تظاهرات شنبه شب، ضمن افروختن آتش در چند منطقه این شهر، شعارهایی چون «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنهای» سر دادند. سایت «حال وش»، که رویدادهای اعتراضی و نقض حقوق بشر در سیستان و بلوچستان را پوشش می دهد، نیز اقدام به انتشار ویدیوهایی از تظاهرات شهر زاهدان کرد و افزود که شماری از مردم این شهر شامگاه شنبه ٢۵ شهریور در سالگرد مهسا امینی به خیابان آمده و اعتراض کردند. در تعدادی از این ویدیوها، شماری از معترضان در زاهدان در حالی مشاهده میشوند که پلاکاردهایی با مضمون «همه برای سرنگونی دیکتاتور» و «پیش به سوی اعتصاب و اعتراض» در دست دارند.
*به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان، جمعی از مردم معترض در محله های میرآباد و مجبورآباد بوکان اقدام به برپایی تجمع کردند و «نیروهای سپاه پاسداران اقدام به تیراندازی» به سمت معترضان کردند. این سایت همچنین با انتشار ویدیویی از گشت زنی پهپادهای شناسایی سپاه پاسداران بر فراز آسمان شهر بوکان گزارش داد.
* گزارشها در شبکه های اجتماعی حاکی است که مناطقی از شهر کرمانشاه نیز شامگاه شنبه صحنه تظاهرات جمعی از مردم معترض بود. اعتراضهای در کرمانشاه از جمله در محله نوبهار این شهر تا پاسی از شب ادامه داشت. شبکه حقوق بشر کردستان نیز در گزارشی از تیراندازی نیروهای حکومتی در محله نوبهار کرمانشاه به سمت معترضان خبر داد و افزود که در پی اعتراضهای در کرمانشاه، دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی بر شمار نیروهای یگان ویژه و نیروهای امنیتی لباس شخصی، در خیابانهای اصلی و پارکهای این شهر افزوده اند.
*گزارشها و ویدیوهای منتشر شده حاکی از آن است که جمعی از مردم معترض سنندج، شامگاه شنبه همزمان با «سالگرد مهسا امینی و آغاز اعتراضهای زن، زندگی، آزادی» در چند منطقه این شهر، اقدام به افروختن آتش و سردادن شعار علیه جمهوری اسلامی کردند.
یکی از این ویدیوها دهها تن از مردم معترض سنندج را در حالی نشان میدهد که با روشن کردن آتش و پرتاب سنگ در حال مقابله با یورش نیروهای ویژه و گاز اشک آور هستند و همزمان شعار «مرگ بر خامنهای» سر می دهند. در تصاویری دیگر شماری از معترضان در محله حسن آباد و عباس آباد سنندج با افروختن آتش اقدام به مسدود کردن بخشی از خیابانها کرده و شعارهای اعتراضی سر می دهند.
*شهر سقز، زادگاه و محل آرامگاه مهسا (ژینا) امینی، که در پنج روز اخیر صدها نیروی یگان ویژه و نیروهای سپاه پاسداران در سطح خیابانها و میادین آن مستقر شدند، شنبه شب شاهد اعتراضهای پراکنده در برخی از محلات بود که با برخوردهای خشونت آمیز و در مواردی شلیک نیروهای حکومتی مواجه شد. سایت حقوق بشری «ههنگاو» گزارش داد که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی از جمله در محله «بهارستان بالا» شهر سقز به سمت مردم معترض تیراندازی کردند. این گزارش می افزاید که حتی در ساعتهای پایانی شنبه شب، تعدادی از پهپادهای شناسایی همچنان بر فراز شهر سقز در حال گشت زنی هستند.
* چندین منطقه از شهر مریوان از جمله چهار راه بیمارستان یکی از تقاطعهای اصلی بلوار کردستان این شهر، و همچنین محله های «بهاران» و «کوره موسوی» صحنه تظاهرات جمعی از مردم معترض بود. ویدیوهای منتشر شده در شبکه های اجتماعی نشان می دهد که معترضان در مریوان با وجود فضای به شدت امنیتی و استقرار گسترده نیروهای حکومتی در سطح خیابانها و میدانهای این شهر، در تظاهرات شامگاه شنبه که عمدتا اعتراضهای محله محور بوده است، اقدام به سر دادن شعارهایی چون «مرگ بر دیکتاتور» کردند.
معترضان همچنین در برخی خیابانهای شهر مریوان با افروختن آتش، بخشی از خیابان را مسدود کردند و در چند منطقه نیز با بوقهای ممتد اقدام به ایجاد راه بندان اعتراضی کردند.
*جمعی از مردم شهر دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد شامگاه شنبه به خیابان آمده و «تظاهرات گسترده ای» برپا کردند. در جریان تظاهرات مردم این شهر، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی اقدام به شلیک سلاحهای ساچمه زن به سمت معترضان کردند و همزمان معاون استاندار کهگیلویه و بویراحمد از بازداشت ۱۵ تن از معترضان در دهدشت خبر داد. طبق تصاویر ویدیویی منتشر شده نیروهای یگان ویژه و نیروهای امنیتی لباس شخصی مشاهده می شوند که با حمایت خودروهای ضد شورش به معترضان یورش برده و به دفعات اقدام به شلیک گاز اشک آور و همچنین شلیک با سلاحهای ساچهزن به سمت معترضان میکنند.
سید جواد هاشمیمهر، معاون سیاسی و امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد بازداشت ۱۳ نفر مرد و دو نفر زن را در گفت و گو با کبنانیوز تأیید کرد. باوجود گزارشهایی مبنی بر شلیک ساچمه او گفت که کسی زخمی نشده است. این مقام استانداری گفت که تجمع در چهار راه شهید مفتح (معروف به آقا شیروان) شکل گرفت. رضا اکوانیان، روزنامه نگار حوزه حقوق بشر، در شبکه ها نوشت که تجمعی در امامزاده جابر دهدشت (جابرسیتی) شهر دهدشت شکل گرفته است.
*شهروندان گرگان با آتش زدن لاستیک و سطل آشغال، راهبندان ایجاد کرده و به شعار دادن پرداختند.
*شماری از مردم اراک شعار «امسال سال خونه، سید علی سرنگونه» سر دادند. زنان معترض در تجمعها حضور محسوس داشتند. تجمعهای اعتراضی بیشتر شامل چند ده معترض یا کم و بیش ۱۰۰ معترض بود و بیشتر شعارها معطوف به نهادهای سرکوب و رهبران جمهوری اسلامی بود. از دیگر شعارهای معترضان شعار «مرگ بر سپاهی، مرگ بر خمینی، مرگ بر خامنه ای» بود.
*باوجود حضور گسترده نیروهای سرکوب و از جمله نیروهای یگان ویژه در سطح شهر رشت، شنبه شب، تجمعهای اعتراضی در این شهر شکل گرفت.به گزارش «رادیو زمانه»، بیشتر تجمعها در حوالی خیابان معلم بود. شهروندان جمع می شدند، بیشتر شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر می دادند و به محض هجوم موتورسوارهای نیروهای سرکوب جمعیت پراکنده می شد و مجدد شکل می گرفت. در شهر رشت خانه ها هم شعارهای شبانه سر دادند.
در ویدئویی که از اعتراضهای شبانه شهر رشت منتشر شد، زنی معترض به مامور سرکوب می گوید: «ما میگیم “مرگ بر دیکتاتور” به شما نمی گیم که. کرایه خونه ندارم. بچه ام بیکاره، پول نداره». مامور به زن پاسخ میدهد: «برو پی کارت».
*تجمع اعتراضی در شهرکرد در شامگاه شنبه شکل گرفت. روز بعد نیز زنان و جوانان مبارز و انقلابی شهرکرد تجمع کرده و از جمله شعار می دادند: «توپ، تانک، فشفشه-آخوند باید گم بشه» و « مرگ بر خامنه ای».
*ویدئویی از لاهیجان نشاندهنده حضور پر تعداد نیروهای امنیتی در این شهر است و در بخشی از تصویر ماموران امنیتی با موتور به سمت گروه معترضان در خیابان میروند و به آنان حمله می کنند.
*بر اساس گزارشها و ویدیوهای رسیده از آمل، ماموران امنیتی در حمله به معترضان، عده ای را بازداشت کردند.
*در شهر مشهد اعتراضها در روز روشن آغاز شد. تجمعهای پراکنده و در سکوت در بلوار وکیل آباد گزارش شد. رسانه های حکومتی در خود شهر مشهد و در سطح کشوری تصاویری از زائران حرم رضوی را منتشر می کردند و به طور ضمنی این بدنه مذهبی را نزدیک به حکومت و در برابر معترضان معرفی می کردند. در بلوار کوثر مشهد، نیروهای سرکوب سعی کردند تجمعهای کم شمار را پراکنده کنند. در این محل خشونت نیروهای سرکوب به معترضان گزارش شد و دستکم دو نفر بازداشت شدند.
*معترضان در بندر انزلی با تجمع یا به صدا درآوردن بوق خودروهای شان دست به اعتراض زدند
خیزش در سالگرد کشتار ۸ مهر ۱۴۰۱ در زاهدان
روز آدینه ۷ مهر ۱۴۰۲، در سالگرد کشتار ۸ مهر ۱۴۰۱، مردم آزادیخواه بلوچ در شهرهای زاهدان، راسك، خاش، سوران، تفتان و … باوجود اقدامات گسترده سرکوبگرانه، پس از نماز جمعه در خیابانهای این شهرها دست به تظاهرات زدند و زیر شلیك گلوله و گاز اشكآور با نیروهای سركوبگر به مقابله پرداختند.
به گزارش دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران، تظاهرکنندگان با شعارهای «مرگ بر خامنه ای»، «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر»، «می کشم می کشم آنكه برادرم کشت»، «بسیجی سپاهی داعش ما شمایید»، «بلوچ می میرد، ذلت نمی پذیرد» و «تجاوز جنایت مرگ بر این ولایت» بر عزم خود برای دادخواهی خون شهیدان تا سرنگونی فاشیسم دینی حاکم بر ایران تأکید کردند.
معترضان همچنین شعار می دادند:«کشته شده خدانور – به دست چند تا مزدور» که این اشاره ای بود به خدانور لجه ای که در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، در ۹ مهر از ناحیه کلیه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به بیمارستان تامین اجتماعی زاهدان منتقل شد، ولی در آنجا از درمان او خودداری شد و در ۱۰ مهر و در روز تولد ۲۷ سالگیاش درگذشت.
خدانور پیشتر به علت درگیری با فرزند یک بسیجی دستگیر شد و با رشوه خانواده آن بسیجی به ماموران آگاهی، از ساعت دو شب تا هفت صبح به میله پرچم بسته شد، مورد ضرب و شتم قرار گرفت و تصویر دستبسته او که برای تحقیرش منتشر شده بود، ابعادی جهانی یافت.
مأموران جنایتکار خامنهای در زاهدان در مناطق شیرآباد، مشترک، کشاورز و خیام به تظاهرکنندگان یورش برده و به سمت آنان تیراندازی كردند. دستکم ۱۹ تن از جمله چند کودک مجروح شدند. مزدوران به داخل مسجد مکی نیز گاز اشک آور پرتاب كردند اما مردم خشمگین و دلاور زاهدان ایستادگی کرده و با شعارهای «نترسید نترسید ما همه با هم هستیم» و «بی شرف بی شرف» مزدوران را فراری دادند.
همزمان و در سالگرد جمعه خونین زاهدان، کسبه و بازاریان در زاهدان، چابهار، سراوان، دشتیاری، سفیدابه نیمروز و… دست به اعتصاب زدند. بازار مشترک در زاهدان به طور كامل تعطیل بود. همزمان جوانان دلیر بلوچ شب گذشته و امروز در مناطق مختلف زاهدان با روشن کردن آتش و بستن راهها خاطره شهیدان ۸ مهر پارسال را گرامی داشتند.
به گزارش «حال وش»، درست یک سال پیش، شهر زاهدان در پس زمینه اعتراضات سراسری در ایران، شاهد قتل عام حدود یکصد شهروند بلوچ از جمله دستکم ۱۵ کودک توسط نیروهای انتظامی-امنیتی شد که این فاجعه اکنون به نام «جمعه خونین زاهدان» شناخته می شود. در یکسالی که گذشت شهروندان بلوچ به صورت پیوسته به اعتراضات خود ادامه دادند با این حال تا این لحظه هیچ فردی به خاطر ایفای نقش در قتل عام معترضان مورد تعقیب و برخورد قضایی جدی قرار نگرفته است.
اعتصاب گسترده پیشه وران در اعتراض به اجرای حکم اعدام زندانیان سیاسی
به گزارش «هه نگاو»، روز سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲، پس از انتشار فراخوان هفت سازمان مدافع حقوق بشر، شهروندان در دستکم ۱۲ شهر کرمانشاه (کرماشان)، سنندج (سنه)، بوکان، روانسر، مهاباد، دیواندره، مریوان، دهگلان، قروه، سروآباد، بانه و سقز در اعتراض به اجرای حکم اعدام چهار زندانی سیاسی کُرد به صورت فراگیر اعتصاب کردند.
ساعت پنج بامداد روز دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ (۲۹ ژانویه ۲۰۲۴)، حکم اعدام پژمان فاتحی ۲۸ ساله و اهل کامیاران، محسن مظلوم ۲۷ ساله و اهل مهاباد، وفا آذربار ۲۶ ساله و اهل بوکان و محمد (هژیر) فرامرزی ۲۸ ساله و اهل دهگلان (دیولان)، پس از هجده ماه بازداشت در زندان قزلحصار کرج اجرا شد.
*مردم دهگلان (دیولان) مقابل منزل پدر و مادری جاوید نام محمد فرامرزی تجمع کردند.
*مردم کامیاران مقابل منزل دایی پژمان فاتحی در روستای الک تجمع کردند.
*سردادن شعار «شهید نمی میرد» و «کاک پژمان قهرمان است، شهید کُردستان است» توسط حاضران در مراسم ترحیم جاوید نام پژمان فاتحی. در روستای الک (کامیاران)
*اعتصاب غذای زندان قزلحصار کرج در اعتراص به موج اعدام ها، همه زندانیان زن زندان اوین در بند زنان در اعتراض به اجرای اعدام چهار زندانی سیاسی کُرد اعتصاب کردند و این روز آغاز «سه شنبه های نه به اعدام» به ثبت رسید.
*زنان بوکان جلوی منزل جاوید نام وفا آذربار تجمع کردند و به زبان کُردی شعار «شهید نمی میرد» سر دادند.
*همزمان با اعتصاب عمومی در کردستان، بازاریان سِمیرُم در اعتراض به صدور حکم اعدام برای دو تن از معترضان خیزش ژینا به نامهای «فاضل بهرامیان» و «مهران بهرامیان» دست به اعتصاب زدند.
شعار شبانه در تهران و برخی شهرهای دیگر؛ صدای جنبش انقلابی
شماری از شهروندان در تهران و برخی دیگر شهرها در شامگاه شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، «شعار مرگ بر خامنه» ای سردادند. در تهران: شهرک اکباتان، تهرانپارس، چیتگر، آریاشهر، شهرک باقری، جنت آباد، میدان آرژانتین، شریعتی، شیخ بهایی، نارمک، تهرانپارس، پونک، مجیدیه، بلوار فردوس، بیست متری افسریه، میدان امام حسین، مناطق ۱۷،۱۰،۷،۶ تهران، شهرک نفت، شهرزیبا، صادقیه، ظفر، تهرانسر، شهرک غرب، و کرج (مهرشهر، ویلاشهر، عظیمیه، گلشهر، مهرویلا)، کرمانشاه، دورود، ملایر، سنندج، همدان و شهرهای کرمانشاه، ملایر، کرج (عظیمیه)، مشهد.
برخی از شعارها «مرگ بر خامنهای»/ «مرگ بر دیکتاتور»/ «مرگ بر خامنهای، لعنت بر خمینی»/ «مرگ بر جمهوری اسلامی»/ «بسیجی جیرهخور، آخرشه خوب بخور»/ «مرگ بر جمهوری اعدامی»/ «مرگ بر بسیجی»/ «مرگ بر خامنهای قاتل»/ «زن، زندگی، آزادی»/ «مرگ بر خامنه ای ضحاک».
مراسم چهارشنبه سوری و جشن آتش در سه شنبه شب ۲۲ اسفند ۱۴۰۲
در شامگاه سه شنبه شب ۲۲ اسفند ۱۴۰۲، مردم در سراسر کشور آتش افروختند و دور آتش جمع شده و رقص، پایکوبی و شادی کردند و در برخی از شهرها شعارهای «مرگ بر خامنه ای/ مرگ بر دیکتاتور/ خامنه ای ضحاک می کشیمت زیرخاک و…» سر دادند. در برخی از مراسمها عکسهای خمینی و خامنه ای را به آتش کشیدند.
چهارشنبه سوری، جشن آتش دستکم در شهرهای زیر برگزار شد:
تهران، شیراز، اهواز، اراک، شهرکرد، کرمانشاه (الهیه و بهداری)، مشهد (بلوار نماز)، قم، همدان (شهرک بهشتی پشت مجتمع غدیر)، گرگان، قزوین (میدان گلها)، زاهدان، مهاباد، اصفهان (لنجان، فولادشهر، شاهین شهر)، لاهیجان، ساوه (شهرک صنعتی، شهرک علوی)، بندر انزلی، سرپل ذهاب، سنندج، پیرانشهر، گوهردشت)، گهرو در چهارمحال و بختیاری، ارومیه (شهرک سپاه، الهیه)، کرج (پردیس، کمال آباد، گلشهر، عظیمیه، خرمدشت)، کرمان، یزد، سرابله، دزفول، میانه، بندرعباس، بروجن، جهرم، بابل، سمنان، خاش، رشت، یاسوج، بوشهر، شهریار، بروجرد، هشتگرد، تبریز (رشدیه)، خوانسار، ساری، کاشان، شیروان، میاندوآب، جیرفت، دیواندره، جوانرود، ملکان، ایلام، اسلام آباد، اردبیل، نائین، بجنورد، گرمدره، اسلامشهر، روانسر، زنجان، لنگرود، خوی، خرم آباد، الیگودرز، گچساران، ماهشهر، نیشابور، قُروه و…
با یاد شهیدان در جشن آتش
*در شب چهارشنبه سوری دایه شریفه مادر سربدار، شهید جاوید نام رامین حسین پناهی طناب دار جمهوری اسلامی را به آتش کشید!
*بر سر مزار جاوید نام مجید طوس پرور از شهیدان جنبش انقلابی در اسلامشهر
*بر سر مزار زنده یاد دکتر آزاد حسین پوری
مراسم جشن آتش در مهاباد بر سر مزار شهیدان برگزار شد.
*خانم مژگان افتخاری، مادر دادخواه جاوید نام مهسا ژینا امینی همزمان با چهارشنبه سوری
عکسهای اولین شهید قیام سال ۱۴۰۱ را منتشر کرد.
*خانم لیلا مهدوی مادر دادخواه جاوید نام سیاوش محمودی در چهارشنبه آخر سال بر مزار فرزند دلبندش جشنِ ترقه و آتش برگزار کرد.
*خانواده زنده یاد ابوالفضل آدینه زاده در مراسم چهارشنبه سوری تصاویری از این شهید قهرمان منتشر کردند. خانم مرضیه آدینه زاده، خواهر جاویدنام ابوالفضل، ضمن انتشار یک ویدیو نوشت: «… هرمناسبتی که از راه می رسه برای ما نفس گیره، جای خالی عزیزدلمون بیشتر از همیشه احساس می شه، که آخ اگر بود چنین و چنان…برای همین آتیش انتقام توی قلبمون بیش از پیش شعله می کشه.»
*خانم فاطمه حیدری خواهر جاوید نام جواد حیدری از شهیدان جنبش انقلابی نوشت: «داداش امسالم نیومدی؛ ولی ما اون قدر می آییم که هیچ وقت فکر نکنی تنهایی…»
*مراسم چهارشنبه سوری بر سر مزار جاوید نام میلاد سعیدیان جو. برادر این شهید قهرمان با اشاره به بیتابیهای مادرش، نوشت: «امشب طبق رسم و رسوماتی که هر ساله چهارشنبه آخر سال داشتیم دور هم جمع شدیم. کنار بابا و میلاد قهرمان، بدی و زشتیهای زندگی را سوزاندیم. امشب به جای شادی مادر از روی دلتنگی اشک بر گونه هاش جاری شد و خواهران فریاد امشب دلم تنگه برایت خواندند.»
*آقای میثم پیرفلک پدر جاوید نام کیان پیرفلک به مناسبت روز باستانی چهارشنبه سوری ویدئویی منتشر کرده که در آن کیان به نکات امنیتی اشاره می کند و از همه میخواهد که این نکات را رعایت کنند.
*خانم هنگامه چوبین، مادر شهید قهرمان آرتین رحمانی نوشت: «ما چشم براه روزی هستیم
که در آخرین سورِ چهارشنبه/ از روی آتش بپریم و آزاد شویم / آنگونه که شما پریدید/ اما سوختید…»
همزمان خانواده های شهیدان راه آزادی؛ محسن محمدی کوچکسرایی، مهسا موگویی، امید مویدی، عرفان خزایی، پویا احمدپور، مهرشاد شهیدی و… در شب چهارشنبه سوری با انتشار ویدئو و دلنوشته یاد و نام آنان را گرامی داشتند.
گزارشی کوتاه از چند شهر شورشی
*در گوشه و کنار تهران جشن آتش را برگزار کردند و شهر را نورباران کردند. جوانان شورشگر تهران با برافروختن آتش مسیر تردد مزدوران سرکوبگر را بستند. خیابانهای تهران «قفل» شد
دنیای اقتصاد نوشت: خیابانها و بزرگراههای تهران از ساعت ۳ بعداز ظهر امروز، «کاملاً قفل» شده است.
تهران (قرچک ورامین، گیشا، پونک غرب، پردیس، اکباتان (با یاد آرمیتا گراوند)، چیتگر، سبلان شمالی، شمیران نو، جوادیه، بلوار کشاورز، شهرک بام، ستارخان، پردیس فاز ۳، فلاح، نازی آباد، سعادت آباد، شریعتی، منطقه هفده، شمیران، نیاوران
*در رشت مراسم جشن آتش با شور تمام برگزار شد. شهروندان رشت در میدان شهرداری این شهر جمع شده و ضمن رقص و پایکوبی، شعار «آزادی، آزادی، آزادی» سردادند.
تعدادی از زنان در همراهی با آواز مردی که خود را به شمایل حاجی فیروز درآورده بود، در خیابان می رقصند. مردم رشت در محله منظریه نیز با برافروختن آتش، مراسم چهارشنبه سوری را برگزار کردند.
*در شهرها و روستاهای کردستان، زنان و مردان در ارتفاعات آتش روشن می کرده و مشعلهایی را می چرخانند و با ساز و آواز و پایکوبی به استقبال بهار می روند.
هزاران زن و مرد در سنندج و روستاهای اطراف آن مثل اویهنگ، مراسمهای چهارشنبه سوری و پیشواز نوروز را با برافروختن آتش فریاد «ژن ژیان ئازادی» (زن زندگی آزادی) برگزار کرده و می کنند.
بخش هفتم
دیدگاهها و رویکرد ها
۱ـ سازمان ما در منشور و در مصوبات اجلاسهای شورای عالی بارها بر این که ما کمونیستها برای برچیدن نظام مبتنی بر استثمار مبارزه می کنیم تاکید کرده است. در سند پیوست شماره یک گزارش سیاسی مصوب هشتمین اجلاس شورای عالی سازمان، اعلام کردیم که: «سازمان ما خود را در جبهه نیروهای کار تعریف می کند و برای سوسیالیسم و تحقق شعار “از هر کس به اندازه استعدادش و به هر کس به اندازه نیازش” مبارزه می کند.»
سازمان ما مدافع اتحاد کمونیستها همزمان با به رسمیت شناختن گرایشات و دیدگاههای گوناگون با حفظ مرزهای معین و خط سرخهای روشن است. از این جهت ما بار دیگر «از تمامی فعالان جنبش کمونیستی ایران که برای استقلال، آزادی، دموکراسی، صلح و سوسیالیسم مبارزه می کنند و از همه پیروان جنبش پیشتاز فدایی دعوت می کنیم که برای گسترش و تقویت نقش کمونیستهای ایران در انقلاب دمکراتیک و ضد استبدادی مردم ایران متحد و متشکل شوند. منشور سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، پیشنهاد ما به همه کمونیستهای ایران برای اتحاد و همبستگی است.»
۲ـ جنبش انقلابی جاری ادامه تلاش مردم ایران از آستانه انقلاب مشروطیت تاکنون برای دمکراتیزه کردن حیات جامعه و مشارکت مستقیم در سرنوشت خود است. نزدیک به صد و بیست سال است که زنان و مردان ایران زمین با جنبشهای سترگ خویش برای تحقق آزادی مبارزه می کنند.
به گمان ما ایران در مرحله انقلاب سوسیالیستی نبوده و و در برابر آن وظایف انقلاب دمکراتیک قرار گرفته است. از این رو کانونی ترین شعار باید در مورد استبداد دینی و برجسته ترین نماینده آن یعنی ولی فقیه و برای جمهوری دمکراتیک باشد. به گمان ما نیروی پیشروی چپ از طریق شرکت در پروسه انقلاب به هر شکل و میزانی که توان دارد و نیز طرح عمده ترین و کانونی ترین شعارها بر اساس ارزیابی از تضاد عمده و مرحله انقلاب می تواند مداخله گر باشد.
۳ـ ما خاطره تمامی زنان و مردانی که در بیش از صد و بیست سال گذشته در رزم بی امان با ستمگران، در راه آزادی و عدالت به شهادت رسیدند را گرامی می داریم و به همه زندانیان سیاسی که زیر فشار و شکنجه دژخیمان خامنه ای مقاومت می کنند، درود می فرستیم.
ما به پایداری خانواده های شهیدان و زندانیان سیاسی، به مقاومت همه زندانیان سیاسی و عقیدتی ادای احترام می کنیم.
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران سرکوب و دستگیری فعالان جنبشهای اجتماعی، اعضای سندیکاها، تشکلهای مستقل کارگران، معلمان، کشاورزان، پرستاران، دانشجویان، هنرمندان و صدور احکام زندان برای فعالان نیروهای کار، فعالان سیاسی عقیدتی، خانواده شهیدان و… را محکوم می کند و خواستار آزادی بی درنگ تمام زندانیان سندیکایی، سیاسی، اجتماعی و عقیدتی است.
۴ـ ما مخالف شکنجه و مجازات اعدام هستیم و از جنبش دادخواهی خانواده های شهیدان و زندانیان سیاسی و عقیدتی و از کمپین «سه شنبه های نه به اعدام» حمایت می کنیم و برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی و برچیدن مجازاتهای وحشیانه سنگسار، قصاص، قطع اعضای بدن و اعدام در ایران مبارزه می کنیم.
ما خواستار اقدام بی درنگ شورای امنیت ملل متحد به منظور جلوگیری از اعدام زندانیان، نقض حقوق بشر و پایمالی حقوق و سرکوب فعالان سیاسی و مدنی در ایران هستیم. ما مصرانه خواهان بازدید گزارشگران ویژه حقوق بشر از زندانهای رژیم جمهوری اسلامی و ملاقات با خانواده شهیدان و زندانیان سیاسی هستیم.
۵ـ سازمان چریکهای فدایی خلق ایران برای آزادی بدون حد و مرز بیان و اندیشه، آزادی اطلاع رسانی و نفی هرگونه سانسور، رفع تمامی اشکال تبعیض جنسیتی از زنان و برابری کامل زنان و مردان در تمامی عرصه های حیات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و قضایی، برخورداری ملیتهای ساکن ایران از حقوق مساوی و بدون تبعیض در تمامی پهنه های دولتی و اجتماعی و لغو هرگونه تبعیض مذهبی مبارزه می کند.
ما خواهان فرصتهای برابر در زمینه های آموزش، بهداشت، حرفه و… برای تمام مردم مستقل از جنسیت، نژاد، مذهب و تعلق اجتماعی هستیم.
ما از همه جنبشهای اجتماعی برای تحقق این خواسته ها و از هر تلاش برای جلوگیری از نابودی طبیعت و حفاظت و بهسازی محیط زیست بر اساس توسعه پایدار حمایت می کنیم.
ما «منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران» که روز سه شنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ منتشر شد را در چارچوب برنامه انقلاب دمکراتیک ارزیابی کرده و از آن حمایت و پشتیبانی می کنیم.
۶ـ ما از مبارزه به حق کارگران، مزدبگیران و کارکنان شرکتهای دولتی و خصوصی علیه نظام حاکم و سرمایه داری لگام گسیخته که تعرض به سطح زندگی و معیشت مردم را گسترش بی سابقه داده حمایت می کنیم. ما ضمن همبستگی با جنبش اعتراضی نیروهای کار و بخشهای متشکل آن، به شمول شوراها، سندیکاها و اتحادیه ها، از خواسته های فوری و پایه ای کارگران و مزدبگیران پشتیبانی می کنیم.
۷ـ در شهریور ماه سال ۱۳۸۲ ما تاکید کردیم: «با هرگونه دخالت نظامی خارجی و هرگونه جانشین سازی که اراده آزاد مردم ایران برای تحقق حاكمیت ملی را نفی كند، مخالفیم.» (گزارش سیاسی، مصوب شورای عالی سازمان، ۲۸ شهریور ۱۳۸۲) در همین سند وظایف ما در عرصه جهانی چنین اعلام شده است: «فعالیت گسترده در خارج از ایران و استفاده از همه امكانات جهانی (مراجع بین المللی – دولتها – سازمانهای اجتماعی – نهادهای مدافع حقوق بشر و…) بر اساس حفظ استقلال و رعایت موازین و اسلوبهای شناخته شده بین المللی در جهت هرچه منفرد كردن استبداد مذهبی حاكم بر ایران و گسترش مبارزه مردم برای سرنگونی رژیم.»
در قطعنامه مصوب پنجمین اجلاس شورای عالی سازمان ضمن تایید مواضع بالا تاکید کردیم: « استفاده از امکانات مذکور در صورتی که به دخالت در امر انقلاب مردم ایران و یا تن دادن به آلترناتیو سازیها برای آینده ایران و یا کمک به جنگ خارجی منجر شود، نافی استقلال به شمار می رود.»
۸ـ به گمان ما راه حل اصولی و واقعی برای صلح پایدار، با پایان اشغال سرزمینهای فلسطین مطابق قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت که در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۷ میلادی (۱ آذر ۱۳۴۶ خورشیدی) به اتفاق آراء تصویب شد و ایجاد دولت مستقل فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ با پایتختی بخش شرقی بیت المُقدس میسر است. هر راهبردی که نابودی اسرائیل و حَماس را در پیش گیرد، شریک کشتار و جنایت در جنگهای مداوم بین اسرائیل و فلسطین است. در همین حال باید توجه داشت که راه «دو دولت» که از هنگام پیمان اسلو در سال ۱۹۹۳ به عنوان راه حل مطرح روی میز همه طرفهای درگیر است، در عمل راکد مانده است. این امر بیش از آنکه به دلیل بی تمایلی فلسطینیان باشد، سرچشمه در عدم اقدام عملی از سوی آمریکا و اروپا برای فشار بر دولت اسراییل و اجرای مفاد پیمان یاد شده دارد. به همین دلیل نیز تاکنون راه حل «دو دولت» از جانب آنها از مرز پشتیبانی لفظی فراتر نرفته و در پروسه گذشت دهه ها، در نقش راه گریزی برای اعاده حقوق مردم فلسطین برای داشتن کشور خود و پایان اشغالگری عمل می کند.
در شرایط کنونی هم باید آتش بس دائمی برقرار شده و به محاصره ضد انسانی غزه پایان داده شود. همزمان سیاست هر فرد و جریانی که خواهان صلح و به رسمیت شناختن راهبرد «دو دولت» است، باید برای منفرد کردن نیروهای بنیادگرا از طریق تقویت نیروهای صلح طلب و مترقی دو طرف تلاش کند. در این تردیدی نیست که با این راهبردها نتانیاهو و خامنه ای به شدت و با تمام نیرو مخالف و از این رو همسو و در عمل متحد هستند.
بحران اخیر یکبار دیگر به روشنی نشان داد تا زمانی که جمهوری اسلامی و گروههای نیابتی اش از یک سو و راستگرایان و نژادپرستان اسراییلی از سوی دیگر در کار هستند، صلح پایداری برای مردُم فلسطین، اسراییل و منطقه خاورمیانه وجود نخواهد داشت.
۹ـ هدف عاجل و مقدم سازمان چریکهای فدایی خلق ایران سرنگونی رژیم حاکم بر ایران با همه دسته بندیها و باندهای درونی آن است. به خاطر دستیابی به این هدف و کاستن از هزینه های گزاف مبارزه علیه استبداد دینی ما به ائتلاف سیاسی شورای ملی مقاومت ایران پیوستیم و به سهم خود در این ائتلاف ایفای نقش می کنیم.
به همان گونه که در نهمین اجلاس شورای عالی سازمان اعلام کردیم: «ما قیام همگانی و استفاده از تمامی اشکال مبارزه را حق مسلم مردم ایران می شماریم. سازمان ما ایجاد هسته های مخفی مقاومت، تشکیل هسته های کوچک رسانه ای و خبر رسانی، ایجاد کمیته های مخفی عمل و شوراهای هماهنگی، سازمانیابی برای نافرمانی مدنی و… را راهکارهای ایجاد بی شمار کانونهای شورشی می داند. این راهکارها اشکال مناسب و عملی برای هماهنگی مبارزه کارگران، معلمان، کارمندان، مزدبگیران، پرستاران، دانش آموزان، دانشجویان و جوانان، زنان، روشنفکران، فرهنگیان و هنرمندان است و ما به سهم و توانایی خود در این مسیر تلاش می کنیم.» (گزارش سیاسی، مصوب نهمین شورای عالی سازمان، سه شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵/ ۷ فوریه ۲۰۱۷)
۱۰ـ ما از گردهمآیی های ایرانیان خارج از کشور که علیه استبداد مذهبی حاکم، و با مرزبندی شفاف با دیکتاتوری «شیخ و شاه» برگزار می شود، حمایت می کنیم.
۱۱ـ انقلاب مردم ایران با همه اصالت و عمق آن و باوجود اُفت و خیزهای آن باید پیروز شود و شرایط برای تحقق خواسته های دیرین مردم فراهم گردد. بدون سرنگونی رژیم جهل و جنایت حاکم با همه باندهای درونی آن، هیچیک از خواسته های مردم تحقق پذیر نیست. از این رو ما زنان و مردان آزادیخواه ایران زمین را به اتحاد و مبارزه به منظور ایجاد جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی رژیم استبدادی مذهبی ولایت فقیه و تحقق یک جمهوری دمکراتیک، سکولار و مستقل فرا می خوانیم.
«ما بی شمارانیم و برای سرنگونی رژیم استبدادی مذهبی ولایت فقیه متحد و متشکل می شویم»
«مرگ بر دیکتاتوری، مرگ بر خامنه ای، زنده باد آزادی»
نابود باد امپریالیسم و ارتجاع جهانی
زنده باد انقلاب، دموكراسی، صلح و سوسیالیسم
*بیانیه گام دوم در این آدرس منتشر شده است:
https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=۴۱۶۷۳
(این گزارش توسط سخنگوی سازمان، مهدی سامع قبل از برگزاری دوازدهمین اجلاس شورای عالی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به تشکیلات ارایه شد و طی دو جلسه در روزهای یکشنبه ۲۸ و دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۳، پس از بحث و بررسی و با تغییراتی به اتفاق آرا، به تصویب شرکت کنندگان در اجلاس شورای عالی سازمان رسید.)
منبع: نبرد خلق شماره ۴۸۷، چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ – ۱۹ فوریه ۲۰۲۵