جنوب جهانی
«سراسر تاریخ بشر، تاریخ مبارزۀ طبقاتی است»؛ مبارزه بین دو طبقۀ اصلی جوامع بشری: یک طبقۀ نازک، اقلیت مطلقِ، کمتر از یک درصد و طبقۀ اکثریت مطلق! طبقات غارتگر و غارت شده یا طبقۀ تولیدکنندۀ تمام نیازمندیها و نعمات مادی و معنوی زندگی اجتماعی؛ طبقات استثمارگر و استثمارشده، ستمگر و ستمکش؛ بردهدار و برده؛ ارباب و رعیت و بالاخره، طبقات سرمایهدار و کارگر. تضاد و تعارض منافع بین این دو طبقه آشتیناپذیر است و هیج وجه اشتراکی بین آنها وجود ندارد.
بردهداران یعنی افراد قلدر و قولچماق، حیلهگر و مکار، به هر طریقی اکثریت جمعیت را به تبعیت از خود وادار نموده، آنها را بردۀ خود ساختند؛ برای بردگان حد و حدود تعیین کردند، قانون نوشتند. از میان وفادارترین بردگان، نگهبان و پلیس و حافظ قانون بوجود آوردند و خاطیان را به فجیعترین شکل و شیوه مجازات کردند. خوردند و چاپیدند و کشتند.
زمینداران- فئودالها نیز با اکثریت مطلق جمعیت به همین نحو رفتار کردند. حتی به نسبت سختتر و بیرحمانهتر.
سرمایهداران چکیده و عصارۀ نیاکان بردهدار و فئودال خود را در قالب جدید، در قالب باز هم ظالمانهتر، ریاکارانهتر و عوامفریبانهتر، تحت پوشش «دموکراسی» و «حقوق بشر» به مرحلۀ اجرا گذاشتند. برای سرکوب کارگران و اجحاف در حق آنان، نهادهای امنیتی و حفاظتی و دفاعی دولتی را به شکل نوین و متناسب با منافع نامشروع خود سازمان دادند؛ بدون مشارکت اکثریت ٩٩ درصدی جمعیت، مجالس قانوگذاری متشکل از ایادی و عوامل خود تشکیل دادند؛ قانونها نوشتند و تصویب کردند تماماً برای محدود کردن حق و حقوق کارگران! ایدئولوژیها و مکاتب فکری و فلسفی، سیاسی و اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی، از قضا، بسیار رنگارنگ و متلون خلق کردند تا با دامن زدن به تشتت فکری در جامعه، هر چه بیشتر و آسودهتر غارت کنند! و گرنه، مسئلۀ استثمار و بهرهکشی انسان از انسان، یک موضوع خیلی پیچیده نیست. مگر چه کسی نمیداند استثمار و بهرهکشی، تصاحب دسترنج دیگران و ارتزاق بحساب عرق جبین کارگران حق است یا ناحق، منطقی است یا خلاف منطق، انسانی است یا غیرانسانی! برغم وضوح کامل این مسئله، سرمایهداران میچاپند و میقاپند، میبَرند و میخورند هر آنچه را که کارگران تولید میکنند و میآفرینند. به این ترتیب، نظام سرمایهداری این ایدۀ بردهداری را بطور کامل محقق ساخت: «از صحن تا بام خانه از آن من، از بام خانه تا ثریا از آن تو»!
البته، در لحظهای از تاریخ، کسانی پیدا شدند، راه متفاوت برای زندگی اجتماعی و رهایی انسان از ظلم و ستم سرمایهداران (بردهداران و اربابان) پیشنهاد کردند و به تبعیت از آنها، گروهی پیدا شد و ناگهان زد زیر میز بازی و قاعدۀ جدیدی برای تأمین حقوق حقۀ طبقۀ کارگر معین کرد.
بمحض اینکه سرمایهداران متوجه قضیه شدند، فریاد وامصیبتا سر دادند، گوش جهان را کردند که ای وای، این دیگر کیست که روی دست ما بلند شده، جامعه و جمعیت را علیه ما بسیج میکند! مگر میشود! مگر مسیر تاریخ را میتوان تغییر داد؟ مگر میتوان بدون استثمار کارگران و زحمتکشان، بدون تاراجگری و راهزنی، غارت و چپاولگری زندگی کرد؟! نه، اینطوری نمیشود!
و در نهایت، حاکمان نظامی سرمایهداری با توسل به انواع ترفندها و مکاریها، صغیر و کبیر، پیر و جوان، عالم تبهکار و عامی ابله، آشی و لاشی، کودنفکر و کورذهن، دیندار و بیدین، لیبرال و دمکرات، داخلی و خارجی و … همه را جمع کردند و دمار از روزگار آنکه زده بود زیر میز، درآوردند و این دفعه، غریو پیروزی سر دادند: «هورا، اتحاد شوروی فروپاشید!» (ترجمۀ بیبیسی ملکۀ فخیمه، همان بیبیسی که تمثال مبارک امام را در مهر ماه ١٣۵۶ در کرۀ ماه نشان داد)…
به این ترتیب، سرمایهداری نه تنها اجازه نداد قطار تاریخ از ریل خارج شود، بلکه به حرکت آن در همان مسیر، حتی با سرعت باز هم بیشتر تکان داد و نظامهای بردهداری و فئودالی را در قالب جدید تعریف کرد: تشدید غارت و چپاول دسترنج کارگران و زحمتکشان؛ افزایش میلیون میلیونی به شمار اردوی بیحقوقان، بیکاران، گرسنگان، خانهبدوشان؛ آشوب و هرمرج و مرجهای دائمی؛ راهاندازی انقلابهای رنگی و بیرنگ، مخملی و حریری؛ مغزشویی عمومی؛ جنگ و ویرانی؛ قتل و نسلکشی و کشتارهای جمعی و بالاتر از همه، تشدید «دموکراسی» و «حقوق بشر» سرمایهداری!
خلاصه، «اگر در خانه کس است، یک حرف بس است». حالا برگردیم به فاجعۀ کارگران قربانی انفجار معدن زغال سنگ طبس، همان طبس که در فرهنگ ملی ما ضربالمثل شده است: «به جهنم، به تون و طبس»!
بگزارش رسانههای خبری، همزمان با آغاز خزان طلایی در معدن زغال سنگ معدنجوی طبس انفجار مهیب رخ داد. طبق آخرین خبرها، تا کنون ۵٣ نفر کشته و ١٧ نفر دیگر هنوز در تونل گرفتارند…
البته این یک فاجعۀ منحصر بهفرد نیست، بلکه، بسیار فاجعهبارتر از آن این است که کارگران- چه کشته شده و چه زنده، قربانیان همیشگی مطامع سرمایهداران و نظام غیرانسانی سرمایهداری بودند و هستند.
بدنبال این واقعه، سیل دستورات برای تحقیق و بررسی علل فاجعه، پیامهای تسلیت و همدردی مسئولان و مقامات دولتی با بازماندگان کارگران قربانی، تمام فضا را پرکرد- «صد تا یه ثنار»! چرا صد تا یه ثنار؟ چون سؤالاتی مطرح است که پاسخ منفی آنها پیشاپیش بر عموم روشن است: آیا ایمنی محل کار کارگران در حد کافی تأمین شده بود و میشود؟ آیا کارگرانی که رفتند و بقیه که هنوز زنده هستند و بشدت استثمار میشوند، سهمی در حاکمیت و مدیریت محل کار خود دارند؟ سهم و تأثیر طبقۀ کارگر در تنظیم، تدوین و تصویب قانون کار (سرمایهداری) چقدر بود؟ نظر مقامات و مسئولان کشور در مورد وزن کارگران در مجلس به اصطلاح شورا چیست؟ از جمع نمایندگان مجلس چه تعدادشان حامی منافع کارگران است؟ آیا کارگران مجاز به تشکل و سازمانیابی در سازمانهای صنفی- سیاسی خود (سندیکا، اتحادیه و حزب) هستند؟ مگر احزاب و سازمانهای مدافع طبقۀ کارگررا قلع و قمع نکردند؟ اگر نه، پس، اکنون کدام حزب حامی طبقۀ کارگر در کشور فعالیت میکند؟ آیا کارگران معترض به حقوقشان را زاندانی نکردند، به شلاق و تازیانه نبستند؟ مثال نمونه: «به شلاق بستن کارگران معدن طلای آقدره در نزدیکی تکاب در ملاء عام». همۀ پرسشها بجای خود، آقای حاکمیت سرمایهداری (اسلامی؟) بفرمائید سهم کارگران در مالکیت کارخانهها و معادن، در تولید و ارزش افزوده چقدر است؟ آیا حتی کفاف زندگی بردهوارشان را میدهد؟ پاسخ روشن است: بطور کلی منفی و صفر!
با عطف توجه به پاسخ منفی تمامی پرسشهای فوق و حتی سؤالاتی که هنوز باقیست، لازم است به مقامات و مسؤلان محترم کشور یادآوری شود: تا زمانی که چرخ زندگی، امنیت شغلی و ایمنی کارگران بر محور سرمایهداری انگلی میچرخد؛ تا زمانی که پرسشهای فوق، پاسخ مثبت و عملی خود را نیافتهاند، لطفا، در مقابل بازماندگان کارگران کشته شده در انفجار معدن طبس و جامعۀ کشور ما، ادای همدردی در نیاورید؛ اشک تمساح نریزید؛ پیام تسلیت شما هیچ دردی از کارگران را دوا نمیکند؛ هیچ گرهی از مشکلات آنها نمیگشاید؛ حنای کهنۀ سرمایهداری دیگر رنگ ندارد. پس، بیهوده لاف نزنید و مهمل نبافید!
با این حال، ضمن عرض تسلیت به خانواده و نزدیکان کارگران کشته شده در انفجار معدن طبس و همچنین، به کلیۀ کارگران و زحمتکشان میهن و جهان، تمامی دوستداران طبقات محروم شده از زندگی سادۀ انسانی را، همۀ فعالان و کنشگران عرصۀ مبارزه برای دفاع از منافع استثمارشوندگان را به اتحاد و همبستگی در جهت احقاق حقوق پایمال شدۀ کارگران و دیگر اقشار تحت ستم و استثمار سرمایهداری فرامیخوانم.
https://eb1384.wordpress.com/2024/09/25/
۴ مهر- میزان ١۴٠٣