وقتی عوامل شاه فرزندان خلق را، که اسلحه برای دفاع از منافع ملی برداشته بودند، دادگاهی می کرد و سپس به جوخه اعدام می سپرد، بدون شک وقاحت نظام دیکتاتوری خودرابه نمایش می گذاشت که از ابزار «حقوق» و «قانون» در راستای ایجاد خفقان بهره می جست.
وقتی جمهوری اسلامی، پس از تیرباران و حلق آویز مبارزان اسیر در گنبد و کُردستان، جوّ خفقانی که شاه آفریده بود را به جوّ وحشت تغییر داد، تا بتواند کشتار تابستان 1367، با توسل به دین و قاضی شرع، را رقم بزند، وقاحت معنائی تازه پیدا کرد.
دیروز، سفیر آمریکا در اسرائیل، مرز وقاحت را دریده، و عرق شرم بر پیشانی جنایت نشاند.
وی در اعتراض به گوشه و کنایه زدن های توخالی مکرون پیرامون عملیاتی شدن طرح دو کشوری شدن سرزمین فلسطین، در فاکس نیوز گفت «فرانسه “کشور فلسطین” را در خاک خود تأسیس کند».
این دریدگی، بازتاب پذیرش بدون ضمانت طرح صلح اسرائیل و آمریکا (پیمان اسلو) توسط یاسر عرفات در سال 1994 است. اگر الفتح و دیگر نهاد های سیاسی-نظامی فلسطینی، پس از ترور اسحاق رابین در 1995، متوجه شده بودند نگرش فاشیستی صهیونیسم که حتی به فرزند خود رحم نمی کند، چگونه خواهد توانست به جنبش آزادیخواهانه فلسطینی، و خلق فلسطین رحم کند، و پس از 7 اکتبر، اگر محمود عباس و شرکاء متوجه شده بودند که اپیزمنت هرگز پاسخگوی زیاده خواهی های صهیونیسم نخواهد شد، امروز شاهد کشتار افرادی که برای تهیه آذوقه به مرکز پخش، تحت کنترل سپاه صهیون، رفته بودند نمی بودیم.
آنچه در غزه می گذرد شاید به ما «ایرانی» ها ربطی نداشته باشد، اما اگر نگرش سازش با نظام اسلامی در میان جوانان جاسازی شده و فرهنگ پیشرو آزادیخواهی به ذلت سازش پذیری و تغییر در داخل نظام و یا بازگشت به نظام پیشین، به عنوان آلترناتیو «معقول» و «کم هزینه»، در بلندگوهای جنجال آفرین وابسته به اجنبی (بی بی سی و ایران انترنشنال، ….) تغییر ماهیت دهد، دور نخواهد بود روزی که رقص منحوس فرزندان خلق بر طناب دار را دوباره نظاره گر شویم.
نسل جوان ایرانی، آنچه سفیر آمریکا در اسرائیل گفت را هرگز نباید فراموش کند، و می بایست آنرا دائما به فرزندان خود یادآور شود.
آنگونه که درباره مغول نوشتند «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند»، این اجانب بجز غارت و چپاول و نابود کردن هستی و ماهیت و تاریخ یک ملت ارمغان دیگری با خود به همراه نخواهند آورد.