ماهنامه خط صلح – چندی پیش، سخنگوی دولت اعلام کرد که دولت پزشکیان قصد دارد پایتخت را از تهران به منطقه‌ی مکران انتقال دهد و این موضوع در حال بررسی است.(۱) کشورهای زیادی در طول تاریخ بنا به دلایلی پایتخت‌های خود را تغییر داده‌اند، دلیل مهم آن‌ها افزایش جمعیت در پایتخت و توسعه متوازن در کشور بوده است. در بررسی این کشورها مشخص می‌شود که بیش‌تر آن‌ها پایتخت‌ها را به مرکز کشور منتقل کرده‌اند تا توسعه متوازن در کشور ایجاد کنند و دسترسی به پایتخت از تمام کشور آسان شود و برخی دیگر نیز سواحل را انتخاب کرده‌اند تا به آب‌های آزاد دسترسی داشته باشند و با دنیا از طریق اقیانوس‌ها روابط سیاسی و اقتصادی برقرار کنند.

مکران، منطقه‌ای ساحلی است و ساکنین آن بلوچ هستند. این منطقه، وسیع با جمعیتی پراکنده و کم‌برخوردار است. چندین سال است که طرح توسعه مکران اجرا شده و در چند دولت مدیرانی برای آن تعیین گردیده، اما نه‌تنها مکران توسعه نیافته، بلکه با مهاجرت مردم از شهرهای دیگر به این منطقه، برای اجرای پروژه‌های توسعه، بومیان بلوچ به حاشیه رانده شده‌اند و در حاشیه هم حق زندگی ندارند و خانه‌هایشان تخریب می‌شود. شاید مهم‌ترین دلیل غیرکارشناسی و ناموفق بودن انتقال پایتخت به مکران، همین طرح توسعه مکران باشد. ممکن است بگویند که بومیان توانایی لازم برای همکاری با طرح توسعه مکران را ندارند؛ در حالی‌که این نقد بر حکومت وارد است که با تبعیض و محرومیت مانع از رشد نیروهای بومی این منطقه شده است. طرح توسعه مکران که یک طرح جزئی است، چنین مشکلاتی را برای بومیان به‌بار آورده، وقتی طرح کلان انتقال پایتخت اجرا شود، باید منطقه از بومیان پاکسازی شود تا به اصطلاح کاربلدان، به این منطقه مهاجرت کنند.

از سویی دیگر، منطقه‌ی مکران در گوشه‌ای از کشور قراردارد و فاصله‌ی آن با مناطق شمالی و شرقی و غربی بسیار زیاد است. اگر پایتخت در این منطقه‌ی دور قرار بگیرد، چطور می‌تواند توسعه متوازن را برای کل کشور ایجاد کند؟ چنان‌که در حال حاضر پایتخت فعلی نیز در مرکز کشور قرار ندارد و نتوانسته برای کل کشور توسعه متوازن ایجاد کند. دیگر این‌که، برخی از کشورها که پایتخت ‌خود را به مناطق ساحلی منتقل کرده‌اند، هدف‌شان این بوده تا از طریق آب‌های آزاد با کشورهای دنیا، روابط سیاسی و اقتصادی برقرار کنند، این درحالی است که روابط سیاسی و اقتصادی ایران بعد از انقلاب با دنیا، با توجه به ایدئولوژی حاکم در این کشور، هر روز بدتر ‌شده و جابه‌جایی پایتخت، هیچ تغییری در روابط سیاسی و اقتصادی این کشور ایجاد نخواهد کرد.

نکته‌ای که از نظر جامعه‌شناسی باید در نظر داشت، این است که بلوچ‌ها از ساکنین اولیه‌ی این منطقه هستند. آن‌ها با کم‌ترین امکانات و با محرومیت تمام، از مرزها پاسداری کرده و در بدترین شرایط، حاضر به مهاجرت از این منطقه نشده‌اند؛ چون آن‌ها زادگاه و وطن خود را دوست دارند. حال اگر با انتقال پایتخت، به مهاجرت اجباری و ترک وطن مجبور شوند، قطعاً مقاومت خواهند کرد و احتمالاً منطقه ناامن خواهد شد.

خلاصه این‌که، به‌علت مشکلاتی ازجمله محرومیت شدید و توسعه‌نیافتگی منطقه، ضعف شدید زیرساخت‌های توسعه، به‌ویژه در زمینه‌ی خطوط ارتباطی، به‌علت حمل و نقل کالاهای وارداتی و صادر کردن آن‌ها به منطقه‌ی شمال کشور، فاصله‌ی زیاد از مرکز کشور، نبود احساس امنیت برای توسعه گردشگری، شرایط آب و هوایی شرجی و کمبود آب و بارندگی، دوری از منابع انرژی، پایین بودن مشارکت مردم در برنامه‌ریزی‌ها، دوری از منابع انرژی نفت و گاز کشور و بالابودن سطح بی‌سوادی استان، انتقال پایتخت به این منطقه دشوار است. از سویی دیگر، انتقال پایتخت نیازمند بودجه‌ای عظیم برای اجرای زیرساخت‌های اداری، جابه‌جایی نهادهای دولتی و انتقال کارکنان است که جمهوری اسلامی در حال حاضر قادر به مدیریت چنین کاری نیست.

به اعتقاد فعالان بلوچ، هدف از مطرح کردن این طرح، تصرف اراضی مکران  و بازفروش آن‌ها به خودی‌های حکومت و راندن مردم بلوچ از سرزمین آبا و اجدادیشان است.

پانوشت‌:
۱- سخنگوی دولت درباره‌ی انتقال پایتخت: چیزی که در نظر است، منطقه‌ی مکران است/فعلاً در حال کار روی این موضوع هستیم، پایگاه خبری تحلیلی انتخاب، ۱۸ دی‌ماه ۱۴۰۳.