همانظور که در مطلب پیشین «دخالت» نوشتم، ترامپ – مجرم زن آزار – در مواضع اخیری که پیش کشیده، قرار است در امور داخلی کشورهای دوست و همبازی های قدیمی دخالت کرده و برای آنها تعیین تکلیف کند که چه کسی چه بکند و یا نکند، و رئیس دولت و حزب حاکم در آن کشور چه کسی باشد. متعاقبا، ترامپ کمی پایش را درازتر کرده و چهره کریه سلطه جوی آمریکا را بیشتر نمایان کرده، و خواهان کنترل بر کانال پاناما شده و به کانادا پیشنهاد کرده که بهتر است استان 51م آمریکا شده، و گرینلند هم به خطه آمریکا اضافه شود.

اینها باعث عکس العمل هائی در اروپا شده، از جمله آلمان و فرانسه گفته اند که چشم انداختن به تمامیت ارضی اروپا شدیدا محکوم است. بریتانیا کبیر هم گفته که دستیار ترامپ ایلان ماسک بهتر است از دروغ پردازی دست بکشد، و بنا به گزارش ایرنا «امانوئل مکرون و لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا روسای جمهور فرانسه و برزیل در واکنش به تصمیم شرکت آمریکایی «متا» برای کاهش امکان واقعیت‌سنجی در مناطق خاص اعلام کردند که آزادی بیان به معنای دروغ‌پراکنی نیست.»

این دعواها می تواند بخشی از یک «جنگ زرگری» بین جهانخواران باشد، و بجای ورود به نمایش بازرس خوب و بازرس بد، حال می خواهند جهان را در وادی این اختلاف ظاهری مشغول کنند.

اما اگر این درگیری های لفظی، به درگیری های استراتژیک و منافع ملی منجر شود، ورود به مکانیسم ماشه تقریبا غیر قابل اجرا خواهد بود. روسیه و چین مخالفت خواهند کرد، و بریتانیا و فرانسه ممتنع می مانند، که خطر را از بیخ گوش ج.ا. می گذراند، و عملا بعد از مهر 1404، مکانیسم ماشه موضوعیت نخواهد داشت.