ماهنامه خط صلح – در یک دههی گذشته، ایران شاهد تکرار و تشدید بحرانهایی بوده که نهتنها ماهیت آنها متفاوت و پیچیدهتر شده، بلکه نحوهی مدیریت آنها نیز، خود به بحرانی مضاعف بدل شده است. از سیلابهای مرگبار در لرستان و خوزستان، زلزلههای مخرب در کرمانشاه و سیسخت، فرونشست زمین در اصفهان، آلودگی شدید هوا در تهران و اهواز، بحران آب در خوزستان و چهارمحال، تا اعتراضات گستردهی مردمی در سالهای ۱۳۹۶، ۱۳۹۸، ۱۴۰۱ و کرونا، همگی بر این واقعیت تلخ گواهاند که نه با «مدیریت بحران»، بلکه با «بحران مدیریت» مواجهایم.
یک دهه، دهها بحران
طبق آمار رسمی سازمان مدیریت بحران کشور، ایران بهطور متوسط سالانه با ۱۰۰۰ حادثهی طبیعی و انسانی مواجه بوده است. (۱) اما آنچه آمارها کمتر به آن میپردازند، شیوهی پاسخگویی به این بحرانها و میزان خسارات ناشی از مدیریت ناکارآمد است. بهطور خلاصه بحرانهای رویداده در یک دههی اخیر را میتوان اینچنین ارزیابی کرد:
بحرانهای انفجاری: از پلاسکو تا سانچی و پالایشگاهها
پلاسکو (۱۳۹۵): زنگ خطر برای کلانشهر فرسوده
– زمان حادثه: ۳۰ دی ۱۳۹۵
– تلفات: ۱۶ آتشنشان، ۶ شهروند (۲)
– نکتهی مهم: از سالها پیش، بهدلیل نبود ایمنی در این ساختمان هشدار داده شده بود، اما هیچ اقدامی صورت نگرفت.
– نتیجه: هیچ مقام مسئولی استعفا نداد یا محاکمه نشد. گزارشی نیز از بازنگری ایمنی ساختمانهای مشابه منتشر نشد.
سانچی (۱۳۹۶): روایت سانسور و سکوت در دریا
– زمان حادثه: ۱۶ دی ۱۳۹۶
– شرح: نفتکش ایرانی با کشتی چینی تصادف کرد و منفجر شد. ۳۲ سرنشین کشته شدند. (۳)
– نکتهی کلیدی: عدم شفافیت در امدادرسانی و اطلاعرسانی، انتشار دیرهنگام اطلاعات و ابهام در علت حادثه.
– نقد کارشناسان: ناتوانی ناوگان امدادی ایران و عدم آمادگی در عملیات نجات دریایی.
انفجار در پالایشگاهها و نیروگاهها (۱۳۹۹ تا ۱۴۰۲)
در فاصلهی سالهای اخیر، بیش از ۲۰ حادثهی آتشسوزی و انفجار در زیرساختهای کلیدی کشور رخ داده است:
– آتشسوزی در پالایشگاه تهران در خرداد ماه ۱۴۰۰ (۴)
– انفجار در نیروگاه زرگان اهواز در تیر ماه ۱۳۹۹ (۵)
– آتشسوزی در تاسیسات نطنز در تیرماه ۱۳۹۹ (۶)
– انفجار در کارخانهی موشکی سپاه (شهریور۱۴۰۰)
با توجه به نبود آمار رسمی تفکیکی از خسارتهای مالی سوانح صنعتی، ارائهی برآورد دقیق از میزان این خسارتها ممکن نیست، اما بنا بر آمار غیررسمی، دستکم ۱۰ میلیارد دلار خسارت در اثر سوانح صنعتی طی یک دهه وارد شده است.
علل تکراری در همهی این حوادث:
– نبود استاندارد ایمنی
– سکوت رسانهای
– عدم پاسخگویی مسئولان
– فرسودگی شدید تجهیزات
– نیروی کار ناکارآمد یا بدون آموزشهای تخصصی
حادثهی بندر رجایی بندرعباس (۱۴۰۴): انفجار، آتش و بیخبری
در اردیبهشت ۱۴۰۴، یک انفجار مهیب در تاسیسات لجستیکی بندر رجایی بندرعباس رخ داد که به آتشسوزی گسترده و مرگ چندین کارگر انجامید. مانند همیشه:
– اطلاعات رسمی متناقض منتشر شد.
– رسانهها محدود شدند.
– هیچگونه گزارش فنی منتشر نشد.
– خانوادههای قربانیان در بیخبری و بلاتکلیفی رها شدند.
این الگو در ایران تکراری شده است: «حادثه»، «سانسور»، «انکار» و «فراموشی».
تمامی حوادث یادشده، از پلاسکو تا سانچی و انفجارهای بندرعباس، نشاندهندهی فقدان عناصر حیاتی در مدیریت زیرساختها است:
۱- سازوکار هشدار زودهنگام وجود ندارد.
۲- بازرسیهای ایمنی نمایشی یا فاسد هستند.
۳- پاسخگویی پس از بحران غایب است.
۴- فرهنگ فرافکنی و پنهانکاری جای اصلاح ساختاری را گرفته است.
جمعبندی آماری: یک دهه بحران فنی و مدیریتی
تلفات جانی | وضعیت پاسخگویی | خسارت اقتصادی تخمینی | سال | حادثه |
۲۲ نفر | بیپاسخ | میلیاردها تومان | ۱۳۹۵ | پلاسکو |
۳۲ نفر | سانسور کامل | میلیونها دلار | ۱۳۹۶ | سانچی |
– | پنهانکاری | سرّی و نامعلوم | ۱۳۹۹ | نطنز |
۶ نفر | ناکافی | میلیاردها تومان | ۱۴۰۰ | پالایشگاه تهران |
چندین نفر | در دست سانسور | هنوز اعلام نشده | ۱۴۰۳ | بندرعباس |
بحرانهای طبیعی: از سیل تا زلزله وکرونا
زلزلهی کرمانشاه (۱۳۹۶): بیش از ۶۲۰ کشته، هزاران زخمی و صدها هزار بیخانمان. (۷) پس از گذشت ۶ سال، برخی از روستاهای سرپل ذهاب فاقد خانههای بازسازیشده بودند.
سیلهای ۱۳۹۸: میزان خسارتهای ناشی از سیل در این سال، در برخی رسانههای رسمی، حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان اعلام شد، (۸) اما رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه، میزان خسارات را ۳۸ هزار میلیارد تومان اعلام کرد که ۲۳ هزار میلیارد تومان از طریق بودجه تامین میشود و ۱۵ هزار میلیارد تومان تسهیلات خواهد بود. (۹)
فرونشست زمین در اصفهان: طبق اعلام کارشناسان، زبانههای فرونشست، اصفهان را فرا گرفته است، سازمان زمینشناسی کشور با پایش دشتهای اصفهان اعلام کرد که ۲۳۰۰ کیلومتر از دشتهای استان در خطر فرونشست قرار دارند، طی سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ در مناطق شمالی اصفهان نرخ فرونشست ۱۵۶ میلیمتر اعلام شده که تقریباً ۴۰ برابر نرخ جهانی است. (۱۰) درحالیکه طرحهای مقابلهای همچنان در مرحلهی مطالعه باقی ماندهاند.
کرونا: طبق آمار، بیش از ۱۴۶ هزار نفر جان باختند. (۱۱) واکسیناسیون با تاخیر قابلتوجه آغاز شد. «خودتحریمی» ناشی از بیتصمیمی و نزاعهای داخلی، روند تامین واکسن را تا ماهها متوقف کرد.
شکاف در سیاستگذاری، نبود راهبرد ملی
در کشورهای با تجربهی مشابه ایران در حوزهی بلایای طبیعی (نظیر ژاپن، ترکیه یا هند)، مدیریت بحران بر پایهی برنامهریزی پیشگیرانه، آموزش عمومی و پاسخ سریع بنا شده است. در ایران اما الگوی غالب، واکنش دیرهنگام، تمرکزگرایی بیفایده و نبود شفافیت است. بررسیهای آماری نشان میدهد:
– در بیش از ۷۰ درصد بحرانها، اطلاعرسانی اولیه با تاخیر بیش از ۴۸ ساعت همراه بوده است. (۱۲)
– تنها ۱۲ درصد از بودجههای پیشبینیشده برای آمادگی در برابر بحرانها هزینه شدهاند. رئیس دیوان محاسبات در مورد رعایت احکام بودجه، با اشاره به اینکه ۱۱۷ حکم بهطور کامل رعایت شده که ۲۶ درصد از قانون بودجه است، عنوان کرد: «۵۲ حکم یعنی ۱۲ درصد نیز فاقد عملکرد است». (۱۳)
– در اکثر بحرانهای ثبتشده، ستادهای استانی مدیریت بحران فاقد تجهیزات استاندارد و نیروی انسانی متخصص بودهاند. (۱۴)
فرسایش اعتماد عمومی
در کنار آمارهای فنی، آنچه بیش از پیش بهچشم میخورد، سقوط سرمایهی اجتماعی دولتها است. در جریان سیل ۱۳۹۸ در پلدختر، معترضان با پرتاب سنگ به مسئولان محلی اعتراض کردند. در بحران کرونا، بخشی از جامعه نسبت به واکسن بیاعتماد بود و در بحران آب خوزستان (۱۴۰۰)، شهروندان شعار میدادند: «آب ندادید، گلوله دادید». یافتههای پیمایش ملی ایسپا نشان میدهد که ۷۴ درصد شهروندان تهرانی معتقدند که مسئولان برای وقوع زلزله شدیدتر در تهران آمادگی کافی ندارند. (۱۵)
فساد سیستماتیک و رانت در دوران بحران
بحرانها در ایران به فرصتهایی برای برخی از شبکههای رانتی تبدیل شدهاند. در گزارش تحقیق و تفحص مجلس از بنیاد مسکن، مشخص شد که در جریان بازسازی زلزله کرمانشاه، بخشی از پروژهها به پیمانکاران فاقد صلاحیت تخصیص یافته و نظارت دقیقی بر پرداخت تسهیلات وجود نداشته است. (۱۶) در بحران کرونا نیز شرکتهای خاص با مجوزهای انحصاری، تجهیزات پزشکی را با قیمتهای چند برابری به دولت فروختند.
بحرانهای اجتماعی، از نشانه تا ریشه
بخش عمدهای از بحرانهای اخیر، نه طبیعی بلکه اجتماعیاند. اعتراضات آبان ۱۳۹۸ با جرقهی افزایش قیمت بنزین آغاز شد، اما ریشهی آن در بیعدالتی ساختاری و نارضایتی عمومی از حکمرانی بود. در دی ۱۳۹۶، جوانان در دهها شهر به خیابان آمدند تا به بیکاری، فساد و تبعیض اعتراض کنند. در سال ۱۴۰۱، قتل مهسا امینی و بحران امنیتی ناشی از سرکوب، بیش از ۵۰۰ کشته بر جای گذاشت، اما مدیریت حاکمیت نه با گفتوگو، بلکه با انکار، فرافکنی و خشونت همراه بود.
چند آمار گویا
عدد | منبع | شاخص |
۷۲ ساعت | گزارش پژوهشکده سوانح طبیعی | متوسط زمان واکنش دولت به بحرانها |
۱۲درصد | دیوان محاسبات | درصد تحقق بودجهی آمادگی در برابر بحرانها |
۴۰درصد کاهش | پیمایش ایسپا | کاهش سرمایه اجتماعی دولت از ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۲ |
بیش از ۵۰ میلیارد دلار | گزارش سازمان برنامه | خسارات زلزلهها و سیلها در یک دههی اخیر |
تمرکزگرایی فلجکننده
ساختار مدیریت بحران در ایران بهشدت متمرکز و دستوری است. در بسیاری از بحرانها، استانداران، فرمانداران و حتی مدیران بحران استانی بدون اجازه از تهران، قادر به هیچ اقدامی نیستند. نتیجهی این ساختار، تاخیر در واکنش، بیتوجهی به شرایط بومی و بیاعتمادی گسترده است.
راهکارها: تغییر در ساختار و نگرش
۱- غیرمتمرکز کردن مدیریت بحران: واگذاری اختیارات واقعی به استانها و مناطق محلی.
۲- افزایش شفافیت و پاسخگوی: انتشار عمومی بودجهها و قراردادها در دوران بحران.
۳- تقویت آموزش عمومی و آمادگی مردمی: مشارکت نهادهای مدنی، مدارس و رسانهها.
۴- اصلاح سازوکارهای بودجهای: جلوگیری از تخصیص منابع به پیمانکاران غیرشفاف و غیرتخصصی.
۵- ایجاد سازوکارهای نظارتی مستقل: نهادهایی برای ارزیابی مدیریت بحران بدون وابستگی سیاسی.
***
و پایان سخن اینکه…
بحرانها آزمون واقعی یک حاکمیتاند. در دههی گذشته، ایران نهتنها در مدیریت بحرانهای طبیعی، بلکه در پاسخ به بحرانهای اجتماعی و انسانی نیز ناتوان ظاهر شده است. این ناتوانی ریشه در ساختاری دارد که شفافیت، کارآمدی و اعتماد عمومی را قربانی تمرکز قدرت، فساد و سرکوب کرده است. «مدیریت بحران» در ایران امروز، دیگر صرفاً ناکارآمد نیست، بلکه خود به بحران بدل شده است.