ماهنامه خط صلح – قطعی برق و ناترازی انرژی و رنجهای ناشی از آن به یکی از مهمترین چالشهای ملی بدل شده است. کشور با آلودگی هوا و قطعی برق و سرما مواجه است و مسئلهی ناترازی انرژی هم مرتباً مطرح میشود. در این میان، سیاستها و برنامهریزیهای کلان در حوزهی انرژی و تاثیرات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی آن نیز بیش از پیش مورد توجه قرار گرفتهاند.
محمدصادق مهرجو، کارشناس و تحلیلگر برجستهی حوزهی انرژی، در این گفتگو به بررسی علل اصلی ناترازی انرژی در کشور، مشکلات زیرساختی و ضرورتهای موجود برای حل مسئله پرداخته است. او با تشریح مشکلات جاری، و بیان راهکارهایی برای بهینهسازی مصرف انرژی، کاهش آلایندگی و تضمین پایداری بلندمدت پرداخته و نقش سیاستگذاریهای کلان و فرهنگ مصرف در مدیریت این بحرانها را مورد تحلیل قرار میدهد.
مشروح گفتگوی ماهنامهی خط صلح با محمدصادق مهرجو، کارشناس و تحلیلگر انرژی را در زیر میخوانید.
چرا در وضعیت کنونی با قطعی برق در کشور مواجه هستیم؟ با توجه به اینکه سالها بود که دیگر چنین امری در این سطح رخ نمیداد.
ما در سالهای گذشته قطعی برق را در تابستان و پیک مصرف داشتیم. ولی امسال آقای رئیس جمهور دستوری دادند و گفتند که استفاده از مازوت در نیروگاههای تولید برق ممنوع شود. مخصوصاً در کلان شهرهایی مثل تهران، اراک و یا اصفهان که نیروگاههای بزرگی در اطرافشان وجود دارد. مازوتسوزی باعث میشود که میزان انتشار آلایندهها در سطح شهر و استان افزایش قابل ملاحظهای پیدا کند. آقای رئیس جمهور درخواست کردند که این میزان برق که ناشی از مازوتسوزی اتفاق میافتد را بهشکل خاموشی بین همه در کشور تقسیم کنیم که مردم هوای آلوده استنشاق نکنند و آلایندههای مختلف در سطح جو منتشر نشود.
این تصمیم شجاعانهای بود که ایشان گرفتند. چون در زمستانها، هرسال بهدلیل کمبود گاز و سوختهای مایع مانند گازوئیل، مجبور به مازوتسوزی میشدیم. هرساله هوای شهرهایی مانند اراک، اصفهان و تهران آلایندگی مضاعفی –بهدلیل استفاده از مازوت در نیروگاههای تولید برق— داشت. برای همین ما تا حال چنین پدیدهای را نداشتیم. آقای رئیس جمهور دستوری دادند که این دستور، الان دارد اجرا میشود. دستور خوبی هم هست. ولی بههر حال سختی هم به مردم وارد کرده است. ما پدیدهای تحت عنوان قطعی برق آنهم در زمستان در سالهای گذشته نداشتیم. چون پیک مصرف صنعت برق ما در تابستانها است، یعنی مابین خرداد ماه تا ۱۵ شهریور. اگر بخواهیم ریشههایش را بررسی بکنیم، بحث مطول میشود و خیلی هم جالب نیست.
از چه جهت جالب نیست؟
ما همگی درد را میدانیم. درمان را هم میدانیم. این خیلی جالب است. شما درد را بدانید، درمان را هم بدانید، ولی در جهت درمان درد حرکت نکنید. این به نظر من یک پدیدهی بسیار بسیار جالبی است.
فکر میکنید چرا در جهت درمان درد حرکت نمیکنیم؟
باید به ریشهها بپردازیم. اینکه ما یک ساختار اقتصادی دولتی داریم و دولت، حاکم مطلق بر ساختار اقتصادی کشور است. متاسفانه ما یارانههای بسیار زیادی را در بخش انرژی در اختیار مصرفکنندگان قرار میدادیم و میدهیم. قطع کردن این زنجیره، توام با تبعات است. یکی از تبعاتی که وجود دارد، بحثهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی است. جامعهی ما به آن شکل هنوز بلوغ پیدا نکرده که با این مسئله کنار بیاید. بههر حال نقش حملونقل و انرژی در قیمت تمامشدهی کالا و خدمات مشخص است. اگر شما هرگونه آزادسازی و گرانکردن حاملهای انرژی را در دستور کار قرار بدهید –که این کار عین صواب است— باعث میشود که قیمت تمامشدهی کالا و خدمات هم افزایش پیدا کند و سبب گرانی و تورم میشود. به این بهانه هم قیمت اجناس دیگری که هیچ ربطی به انرژی ندارند، افزایش پیدا میکند.
نکته اینجاست که شهروندان انتظار دارند که دستکم در حوزهی برق مشکلی نداشته باشند. در وضعیت فعلی و در آستانهی زمستان، برخی کارشناسان احتمال خاموشی سراسری و فوق بحرانی شبکهی برق تا ده روز بهدلیل کاهش ذخایر سوخت نیروگاهها را میدهند. نظر شما در این رابطه چیست؟
ببینید، الان چرا دارند برای ادارات دولتی، مدارس و دانشگاهها تعطیلی اعلام میکنند؟ ما در زمانی هستیم که به فصل امتحانات نزدیک میشویم. ما برای اینکه بتوانیم سوخت مایع کمتری را در نیروگاههای برقمان بسوزانیم، اول باید بدانیم که سبد نیروگاهی ما از چه تشکیل شدهاست؟ تقریباً میشود گفت که هشتاد و پنج تا نود درصد انرژی برق ما وابسته به نیروگاههای حرارتی است که عمدتاً از گاز و سوخت مایع استفاده میکنند. بهنظر من این وابستگی غیرعقلانی است. اینکه دو زیرساخت اصلی کشور به یکدیگر وابسته باشند، حتی به لحاظ پدافند غیرعامل هم مشکل ساز است. ما برای اینکه سوخت مایع کمتری –که عمدتاً آلایندهی محیط زیست هم هست— به نیروگاهها بدهیم، مجبور شدیم که مقداری مصارف گازیمان را در این فصل محدود کنیم. خاطرتان هست که سالهای گذشته ما تعطیلی مدارس ناشی از برودت هوا و کمبود گاز را برای دانشگاهها و ادارات نداشتیم. علت این است که ما هنوز به پیک مصرف سال ۱۴۰۱ هم نرسیدیم. یعنی با تعطیلی مدارس، دانشگاهها و ادارات دولتی و اعمال سختگیرانهی قانونی که انجام شده، توانستیم برای مصارف خانگی و تجاری به رقمی مثل ۶۰۰ تا ۶۷۰ میلیون متر مکعب در روز برسیم و از این حد بالاتر نرویم. از آن سو هم گازی که ما در اختیار نیروگاههای برقمان قرارمیدهیم در حد قابل قبول باشد. یعنی مثلاً فرض بفرمایید که ما توانستیم رقمی نزدیک به ۲۰۰ میلیون متر مکعب گاز را در اختیار نیروگاهها قرار دهیم تا تولید پایدار برق بکنند. این باعث شده که مصرف سوخت مایع کم شده و نیروگاهها یک فضای تنفسی داشته باشند تا بتوانند مخازن سوخت مایعشان مانند گازوئیل را پر بکنند. یعنی درست است که یک هفته تا ده روز، کم و بیش، مدارس و دانشگاههایمان بهعلت آلودگی و بعد برودت هوا تعطیل شدند. ولی این امر دو فایده داشت. یکی اینکه ما سوخت مایع کمتری را در نیروگاههایمان سوزاندیم و آلاینده کمتری تولید کردیم. ما به ازای آنرا گاز دادیم و گاز هم نسبت به سوخت مایع آلایندگی کمتری ایجاد میکند. از آن سو هم یک فضای تنفسی ایجاد شد. این فضای ده تا دوازده روزه باعث شد که بتوانیم روند سوخترسانی (سوخت مایع) در نیروگاهها را افزایش دهیم. چون هنوز فصل زمستان شروع نشدهاست. عمداً پیک مصرف هرسالهی گاز، مابین پانزدهم تا سیام دیماه اتفاق میافتد و این، بهمعنای رقمی حدود ۶۶۰ تا ۶۷۰ میلیون متر مکعب گازی است که در بخش خانگی و تجاری خرد مصرف میشود، منتهی بهدلیل سرمای بیسابقهای در ده سال اخیر که در آذرماه اتفاق افتاد، پیک مصرف را در حال حاضر داریم. مسئله در حال تدبیر و مدیریت شده است. برای اینکه سعی کنیم برق را در حد نیازمان تولید کنیم و آلایندگی کمتری را نیز در سطح جو شاهد باشیم.
رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی در سخنانی در آخرین روزهای آبانماه سال جاری گفته است که دولت قبل، بیش از حد گازوئیل صادر کرد، ذخیرهسازی هم به اندازهی کافی انجام نداد، به همین دلیل مشکل قطعی برق داریم. تا چه حد با این سخن موافق هستید؟
من آمار و ارقام مخازن ذخیرهی نیروگاهی را ندارم. کسی که چنین اظهارنظری میکند، باید آمار ذخیرهی نیروگاهی در تابستان و فصل پاییز در سال جاری و مدت مشابه در سال گذشته را داشته باشد تا بتواند اظهارنظر کند. علیایحال، آنچه واضح است این است که ما بهدلیل مصرف گازوئیل کمبود داریم. چون گازوئیل هم در بخش صنعتی، هم در بخش حملونقل مصرف میشود. یعنی ما هم به اتوبوسها و کامیونها گازوئیل میدهیم و هم به نیروگاههای کوچک مقیاس تولید برق، اینها دارای سهمیه هستند. همچنین از گازوئیل بهعنوان روان کننده و مادهی پایه و حلال هم استفاده میشود و استفادههای دیگری هم دارد، یعنی مانند بنزین نیست که فقط در صنعت حملونقل استفاده شود. باید ببینیم که چه میزان گازوئیل در اختیار کدام صنعت قرار گرفته است و چه میزان در اختیار نیروگاهها. یکی از بزرگترین مصرفکنندگان گازوئیل در کشور ما، همین نیروگاههای برق هستند. هرساله هم تصویب میشود که مقدار مشخص و بسیار معناداری گازوئیل وارد بشود. در سال ۱۴۰۲، آنچه که من اطلاع دارم، چیزی حدود ۸۰۰ تا ۸۵۰ میلیون دلار فقط گازوئیل وارد شده است. میزان تولید داخلمان هم کفاف صنعت حملونقلمان را بهطور کامل میدهد، حتی میتوانیم بخشی را هم در اختیار صنایع دیگر قرار دهیم. بهنظر من یک راهکار این است که ما به جای گازوئیل که با قیمت جهانی وارد میشود، با قیمتهای به مراتب کمتر گاز وارد بکنیم. چون ارزش حرارتی یک مترمکعب گاز قدری بیشتر از یک لیتر گازوئیل و برابر یک لیتر بنزین است، برای ما صرفه دارد که این کار را انجام بدهیم، منتهی این امر نیاز به زیرساخت دارد. در سالهای گذشته ما بحث واردات گاز از ترکمنستان را داشتیم که از شهریور امسال، اینکشور از تمدید قراردادش با ایران سرباز زد و با مشکلی اینچنینی هم مواجه شدیم. مشابه اتفاقی که در سال ۱۳۸۶ در تهران افتاد. در آن سال هم سرمای بیسابقهای را داشتیم که منجر به قطعی گاز شد. اتفاقات ناگواری هم در شمال و شمال شرقی کشور افتاد و سرما و برف شدیدی را در آنجا هم داشتیم و قطعی گاز داشتند. چنین اتفاق مشابهای در سال ۱۴۰۱ اتفاق افتاد. ما نیازمند یک تدبیر بلندمدت هستیم. دولت جدید هم، تازه سه ماه است که مستقر شده است. اخیراً یکی از دوستان خبرنگار از من پرسید که چرا دولت چهاردهم در زمینهی توسعهی میادین مشترک کاری نکرده است؟ گفتم که به هر حال در سه ماه کار دولت آنهم در اوج فصلهای پاییز و زمستان، بهنظر میرسد که مسایل بسیار فوریتدار بیشتری وجود داشته باشد. شما برای قضاوت راجع به عملکرد یک وزارتخانه یا یک دولت، باید حداقل یکسال به آن فرصت بدهی. متاسفانه الان وضعیت وزارت نفت ما اصلاً جالب نیست. مقداری از مشکلاتی که در دوران ما وجود دارد، از قبل به ارث رسیده و یکسری از مشکلات هم جدید حادث میشود. ما وارث یکسری سیستمهایی هستیم که از قبل بهما رسیده و ما تا بخواهیم اینها را اصلاح کنیم و بر مشکلات جدید هم غلبه کنیم، این امر نیازمند زمان است و باید صبر و شکیبایی داشته باشیم. همچنین باید امکانات و سرمایههای کشور را هم درنظر بگیریم. فکر میکنم که عملکرد وزارت نفت ما در سه ماهی اخیر قابل قبول بوده. کسانی هم الان مستقر شدهاند در کار خودشان از حرفهایها و بهترینها هستند و فکر میکنم که در کشور بهتر از اینها نداشته باشیم. وضعیت به مراتب در سه سال گذشته فاجعهبارتر بوده.
مشکل تنها از آن سه سال گذشته بوده یا چند دههی اخیر؟
وقوع انقلاب در هرکشوری باعث ایجاد یکسری نابهسامانیها و عدم نظم میشود. ما یک جنگ هشتساله داشتیم که برای ما کاملاً خانمانسوز بوده. بعد از جنگ دوران سازندگی اتفاق افتاد، یعنی زیرساختهای کشور بهمدت یکدهه تحت بازسازی و نوسازی قرار گرفتند. خیلی از نیروگاههای برقی که الان میبینید در اوایل دههی هفتاد ساخته شده و بیش از سیسال از عمر برخی از این نیروگاهها میگذرد. خبرنگاری بهمن زنگ زد و گفت که چرا صنعت برق ما به این میزان بدون بهرهوری در حال کار است؟ گفتم ادوات و تجهیزاتش قدیمی است. برخی از نیروگاههای ما مربوط به قبل از انقلاب است. راندمان نیروگاههای ما تقریباً ۳۰ درصد است، و این یعنی هفتاد درصد از گازی که با یارانه در اختیار نیروگاهها قرار میدهیم، بهشکل گرما در فضا متصاعد شده و هدر میرود، این آمار فاجعهبار است. هیچ کشوری با منابع خود اینگونه برخورد نمیکند. خصوصاً اینکه این منابع تجدیدناپذیرند، درحالی که باید اینها را ارج نهاد، این ثروت خدادادی که یکبار میتوانیم از آن استفاده کنیم، در بهترین جهت و بهترین راه استفاده شود. ما با منابعمان نامهربانانه برخورد میکنیم. درحالی که کارهای بهتری میتوانیم انجام دهیم. خیلی گزینههای بهتری برای استفاده از این نفت و گاز داریم. ارزش افزودهای که میتوانیم از هر متر مکعب و یا هر بشکه نفت خام داشته باشیم، خیلی میتواند بیشتر باشد. ما داریم با دست خودمان منابعمان را دود میکنیم و به هوا میفرستیم. هیچ کشوری اینقدر انرژی را ارزان در اختیار شهروندانش قرار نمیدهد. این یک ثروت بین نسلی است و باید ارج نهاده شده و برای نسلهای آینده حفظ شود. اگر میخواهیم نسلهای بعدی ما زندگی خوب و خوشی داشته باشند، از حالا باید به فکر آنها باشیم. ما نباید اینقدر نامهربانانه با منابع هیدروکربنی خودمان رفتار کنیم.
نسبت تولید برق در کشور و مسئلهی آلودگی هوا چیست؟
هشتاد و پنج درصد نیروگاههای ما نیروگاههایی با سوخت هیدروکربنی، اعم از گاز، گازوئیل یا مازوت هستند. مصرف این سوختها باعث ایجاد پدیده گازهای گلخانهای میشود که انتشارش در فضا باعث آلایندگی شده و به لایهی اوزون هم آسیب میزند. این مسئله باعث میشود که تودهای از هوای بسیار سمی بالای سر شما قرار بگیرد و این امر موجب عدم تبادل گرما و سرما در سطح جو میشود. همین باعث میشود که کره زمین بهشکل غیرقابل پیشبینیای گرم بشود و ما شاهد کمبود باران، برف و ذوبشدن یخهای طبیعی در سطح کره زمین باشیم. اینها تبعاتی است که انتشار گازهای گلخانهای برای ما ایجاد میکند و امری ثابت شدهاست. عمدتاً پیمانهای آب و هوایی هم بهمنظور کاهش انتشار گازهای گلخانهای و عدم انتشار آنها از چهاردهه پیش شکل گرفتهاند. ما هم باید در جهت متنوع کردن سبد سوخت کشور حرکت بکنیم. توسعهی انرژیهای تجدیدپذیر مثل انرژیهای خورشیدی، بادی و زمین گرمایی میتواند کمک بکند. کشور ما پهناور است و بیش از سیصد روز در سال از نعمت تابش مستقیم خورشید بهرهمند هستیم. بادهای متنوع و بسیار خوبی مانند بادهای ۱۲۰ روزهی سیستان را داریم که مطلقا از آنها هیچ استفادهای نمیکنیم. تکنولوژی ساخت توربینهای بادی را تا سقف هفتاد درصد میتوانیم داخلیسازی کنیم، تکنولوژی آن در کشور وجود دارد. ما بین دو بحر بزرگ، دریای خزر و دریای عمان و خلیج فارس قرار داریم و میتوانیم از این نعمت خدادادی استفاده کنیم. در کشورهای اروپایی، درصدی مشخص از تولید انرژی برقشان وابسته به انرژیهای تجدیدپذیر است. آنها از انواع و اقسام مزرعههای خورشیدی و بادی بهصورت مختلف استفاده میکنند و ما هم میتوانیم این الگو را داشته باشیم. عربستان سعودی قرارداد توسعهی برق تجدیدپذیر بهمیزان دویست هزار مگاوات را در سالهای اخیر در دستور کار قرار داده و قراردادی هنگفت را با ژاپن و آلمان منعقد کرده تا وابستگی خود به انرژیهای هیدروکربنی را به حداقل برساند. عربستان سعودی که سومین دارندهی منابع نفت دنیا است، تا سال ۲۰۳۰ بحث کربن صفر را پیش گرفته و نفتش را صادر کرده و بدل به سرمایه میکند و توسعهی زیرساختها و صنایع دیگر را در دستور کار قرار میدهد. همچنین توسعهی انرژیهای تجدیدپذیر را در دستور کار خود قرار داده و فکر میکنم که بهزودی کل بازار صادراتی برق منطقهای را در دست بگیرد. ما متاسفانه در این زمینه خیلی کند عمل میکنیم. با اینکه کشوری هستیم که به لحاظ موقعیت ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی در موقعیتی بسیار ممتاز قرار داریم. ما حلقهی وصل یا پل عبور شرق به غرب آسیا هستیم و در منطقهای بسیار حساس واقع شدهایم. کشورهای بزرگی را در شمالمان داریم و کشورهای مصرف کنندهی برقی را در جنوب و غرب و شرقمان. ما میتوانیم بهعنوان جریان عبور انرژی و یا پل عبور انرژی در منطقه نقش ایفا کنیم. البته این به شرط و شروط است، شرطش این است که ما مدیریت و بهینهسازی مصرف داشته باشیم و بهجد به این قضیه بپردازیم. ما گاز بسیاری را در نیروگاههای برقمان مصرف میکنیم، در حالیکه راندمان نیروگاههایمان بسیار پایین است. میتوانیم با سیکل ترکیبی کردن و با استفاده از تکنولوژیهایی که در کشورمان وجود دارد، مانند استفاده از توربینهای جدید «کلاس اف» که راندمان را تا ۶۰ درصد افزایش میدهد، از انرژی بهتر استفاده کنیم. اینها راهکارهای مشخص است. اول عرایضم گفتم. ما درد را میدانیم. درمان را هم میدانیم. فقط نمیدانیم چرا نسبت به درمان این درد اقدام نمیکنیم. برنامهی هفتم توسعه نقشهی راه بسیار خوبی است. ما برای مدیریت پیک مصرفمان نیاز به ده تا پانزده هزار مگاوات برق تجدیدپذیر داریم. در ایام دیگر سال میتوانیم برق را صادر کنیم و از ظرفیتهای بخش خصوصی در زمینهی توسعهی نیروگاههای تجدیدپذیر استفاده کنیم. این موجب توسعهی اقتصادی، صنعتی، سیاسی و اجتماعی در کشور خواهد شد. نقاط کمتر برخوردار و محروم کشور میتوانند با بهرهمند شدن از نعمت برق نسبت به شیرینسازی آب اقدام کنند. در مناطق کم آبی مانند استان سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و جنوب استان کرمان و یا مناطق سواحل جنوبی کشور مانند استانهای بوشهر و هرمزگان که درگیر تنشهای آبی هستند و نیاز به آب شیرین دارند، میتوانند از نعمت آب شیرین استفاده کنند.
آیا شواهدی مبنی بر اینکه مازوتسوزی دستکم در برخی مناطق متوقف شده وجود دارد؟ یا این مسئله بیشتر بهانهای برای قطعی برق بوده؟
ما هرساله لاجرم مازوتسوزی داشتهایم. ظرفیت تولید گازوئیل در کشور در سالهای گذشته مشخص است. با راهاندازی پالایشگاه ستارهی خلیج فارس که در کنار پالایشگاه بندرعباس احداث شد، ما از سال ۱۳۹۷ به بعد در تولید بنزین و گازوئیل به مرز خودکفایی رسیدیم. ولی قبل از آن واردکننده بودیم. متاسفانه رشد مصرف بنزین و گازوئیل در کشور ما بهطرز معناداری افزایش پیدا کرده است. ما تنها در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ صادرکنندهی صفر بودیم. آنهم بهدلیل کمشدن تقاضاهای سفرهای درون و برون شهری ناشی از پاندمی کرونا. یعنی ذخایر بنزین و گازوئیلمان در پالایشگاهها پر شده بود و ما مجبور به صادرات، حتی با ارقام ارزانتر از ارزش واقعی خودش شدیم. مسئله مازوتسوزی هم هرساله نُرمی بوده که در صنعت برق کشور اتفاق میافتاده و این یک واقعیت است. امسال آقای رئیس جمهور دستور دادند که مدیریت به شکلی باشد که ما قطعی برق برنامهریزی شده داشته باشیم. یعنی در سقفی که میتوانیم گازرسانی به نیروگاهها بکنیم که در حد مقدورات با استفاده از گاز طبیعی تولید برق در کشور ما اتفاق بیافتد. ما هرساله مازوتسوزی را داشتیم. در شهرهایی مانند تهران، اراک و اصفهان. بالاخص هرجایی که نیروگاههای بزرگی داریم مانند اهواز. متاسفانه هرجا کمبود گاز میآوردیم، مجبور بودیم که اول گازوئیل و بعد با کم شدن ذخایر گازوئیل از مازوت استفاده کرده و مازوتسوزی بکنیم. برای اینکه جبران کمبود برق را داشته باشیم.
قطعی برق بر صنایع کوچک و بزرگ و بخشهای اقتصادی، تولیدی و کشاورزی اثر میگذارد. نتیجهی آن چه خواهد بود؟
تعطیلی شهرکهای صنعتی و صنایع بزرگ و کوچک باعث ایجاد ضرر اقتصادی و کاهش جیدیپی کشور میشود. این امر تبعات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی دارد و باعث ایجاد نارضایتی میشود. ما برای اینکه بتوانیم در فصلهای تابستان و زمستان جوابگوی نیازمان باشیم، نیاز به بهینهسازی و صرفهجویی، بهخصوص در صنایع داریم. البته دولت سیزدهم سیاستی را پی گرفت و بحث استقلال صنایع بزرگ از شبکهی مصرف برق را تکلیف کرد و از آنها خواست که بروند و نیروگاههای کوچک مقیاس تجدیدپذیر بزنند تا مستقل باشند. این هم یک راه حل بود برای اینکه صنایع بزرگ ما از شبکه منفک بشوند. ما کم انرژی تولید نمیکنیم، توجه داشته باشید، گازی که در شبکه خانگی مصرف میکنیم، به اندازهی کل مصرف گاز قاره اروپا است. اروپا با اقتصادی که ۲۲ برابر بزرگتر از ایران است و بیش از ۲۲ درصد اقتصاد جهانی را در اختیار دارد، به همان میزان گاز مصرف میکند که ما مصرف میکنیم، در حالیکه اقتصاد ما کمتر از یک درصد اقتصاد جهانی را تشکیل میدهد. این نشان میدهد که ما گاز را بهصورت غیر بهینه مصرف میکنیم و این مصرف بهجای تولید ثروت و ارزش افزوده، به گرما تبدیل شده و متاسفانه آلایندگی ایجاد میکند. ما میتوانیم استفاده بهتری از این هیدروکربنها، چه گاز باشد، چه بنزین و گازوئیل، داشته باشیم. متاسفانه این اتفاق در حال رخدادن است، برای مدیریت مجبور شدهایم به راههایی دست بزنیم که آسیبهای اقتصادی و اجتماعی به همراه دارد. ما نیاز داریم بهینهسازی داشته باشیم. نزدیک به پانزده تا بیست درصد تولید برق ما در شبکهی انتقال و توزیع برق ما تلف میشود و هدر میرود. زیرساختهای ما قدیمی است و باید نسبت به نوسازی و بهینهسازی و بازسازی تاسیسات اقدام کنیم. همانطور که گفتم، نزدیک به هفتاد درصد گازی که در اختیار نیروگاه ها قرار میدهیم، بهشکل گرما در جو متصاعد میشود. ما میتوانیم با سیکل ترکیبی کردن و راهکارهای مشخصی چون استفاده از تکنولوژیهای جدید، راندمان نیروگاههای فعلی را افزایش دهیم، با هزینهی سرمایهگذاری کمتری نسبت به اینکه بخواهید زیرساخت جدید ایجاد بکنید. اینها راهکارهای مشخص است. برمیگردم به حرف اولم. ما درد را میدانیم. درمان را هم میدانیم.
آنچه گفته شد هزینههایی را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر خانوادهها و کسب و کارها تحمیل میکند. آیا نباید راه حلی پیشبینی میشد تا آنها کمتر آسیب ببینند؟
ما وقتی در بحران قرار میگیریم، نمیتوانیم تمام مصرفکنندگان یا تمام مشترکان را راضی نگاه داریم. آنهم در وضعیتی که کمبود وجود دارد. ناترازی به چه معناست؟ یعنی آنچه که تولید میکنید و آنچه که نیاز مصرف است، با یکدیگر همخوانی یا برابری ندارند. نیاز به مصرف بسیار بیشتر از آن چیزی است که تولید میکنید، این تعریف ناترازی است. شما مجبور هستید این مقدار کم را بهگونهای توزیع کنید که خسارتها به حداقل برسند، ولی باز هم خسارت وجود خواهد داشت. یک سری اولویتها وجود دارد، به هر طریق، تامین برق برای شبکهی خانگی و امثال آن، به آسایش، امنیت و رفاه خانوار وابسته هستند، در اولویت قرار دارد. متاسفانه، در اولویتهای بعدی ما، بحثهای صنعتی و مسایل مرتبط قرار میگیرد. در حالیکه آن هم بهشکلی دیگر، تاثیر غیرمستقیم خود را بر رفاه، امنیت و آسایش خانوارها خواهد گذاشت.
آقای پزشکیان بهعنوان رئیس دولت، پویش دو درجه کمتر را مطرح کردهاند. آیا به نظر شما این روشها امیدوارکننده است و یا مشکلی را حل میکند؟
مشکلی را حل نمیکند. مانند قرص مسکن عمل میکند. ولی اثر خودش را دارد. متاسفانه ما یک فرهنگ مصرفی و غیربهینهای را داریم. جامعهی ایرانی انرژی را هم بد مصرف میکند و هم زیاد مصرف میکند. در هیچیک از کشورهای اروپایی یا به اصطلاح پیشرفته، مانند ژاپن یا سایر کشورها، چنین چیزی وجود ندارد که اگر از اتاقی استفاده نمیکنید، برق آن روشن باشد یا بخاری و شوفاژ همچنان روشن بماند. حتی در هتلها، از جمله هتلهای توریستی، معمولاً اینگونه است که در فصل زمستان به آنها تکلیف میشود که از یک ساعت مشخص به بعد سیستمهای گرمایشی را روشن کنند. یکی از دوستان که به آلمان رفته بود، میگفت به هتلی در شهر هامبورگ رفته و به پذیرش گفته است که چندین لباس پوشیده اما باز هم سردش است. پاسخ دادهاند که مدیریت هتل دستور داده راس ساعت شش بعدازظهر سیستم گرمایشی روشن شود و پیشنهاد کردهاند که یک لباس دیگر بپوشد. او میگفت پذیرش هتل دقیقاً همین حرف را زده و تاکید کرده که در اینجا انرژی گران است.
موضوع اینجاست که وقتی انرژی با قیمت ارزان در اختیار مصرفکننده قرار میگیرد، دیگر بحث بهینهسازی یا صرفهجویی، به اصطلاح، اصلاً مطرح نمیشود. این مسئله ناشی از حکمرانی نادرستی است که در حوزه انرژی داریم. ما باید به سمت واقعیسازی قیمتهای حاملهای انرژی حرکت کنیم. این تغییر باید بهتدریج و در یک بازهی زمانی مشخص انجام شود و حتماً همراه با فرهنگسازی باشد. کمپین «دو درجه کمتر» را نیز میتوان در همین راستا دانست، هرچند این اقدامات کوتاهمدت و مقطعی هستند، اما لازم است برنامههای دیگری نیز برای بلندمدت اجرا شوند. بهعنوان مثال، در فصل تابستان نزدیک به ۳۳ هزار مگاوات از توان برق ما صرف وسایل سرمایشی میشود که عمدتاً راندمان پایینی دارند. همین کولرهای آبی که در بسیاری از مناطق ایران استفاده میشوند، برچسب انرژی E دارند. اینها انرژی را تلف میکنند بدون اینکه راندمان خاصی را برای خنکسازی داشته باشند. حالا میشود با یک سری کارهایی از جمله تغییر موتورهای الکترو مغناطیس که بهجای موتورهای القایی مستقیم استفاده میکنند، برچسب انرژی اینها را تا D هم بالا برد.
باید مشوقهایی ارائه دهید تا مردم بهصورت جدی در بهینهسازی و مدیریت مصرف مشارکت کنند. زمانیکه مردم را در این فرآیند دخیل کنید و به آنها بگویید: «ما این اختیار را بهشما میدهیم. شما اقداماتی که لازم است انجام دهید، هر کیلو وات برقی که کمتر مصرف کنید، من میتوانم به صنایع تخصیص دهم و درصد مشخصی از این صرفهجویی را بهشما بازگردانم»، در این صورت خواهید دید که موضوع بهینهسازی بهطور جدی مطرح خواهد شد. همه مسایل لزوماً با افزایش قیمتها حل نمیشوند. موضوع اصلی فرهنگ عمومی و اجتماعی ماست. متاسفانه فرهنگ مصرف ما متاسفانه غلط است.
خردادماه امسال مدیرعامل توانیر اعلام کرده که ۳۳ درصد برق تولیدی کشور در بخش خانگی مصرف می شود. آیا با این رقم مسئله حل می شود؟
نه. ایشان فقط بحث خانگی را مطرح کردهاند. منتهی اگر سهم وسایل سرمایشی در واحدهای تجاری کوچک را جدا بکنیم، رقم بالایی چون ۳۳ هزارمگاوات میرسیم. رقم برق مصرفی ما امسال در تابستان به رقم ۸۳ هزار مگاوات رسید. کل ظرفیت ما تقریباً ۹۳ هزار و پانصد مگاوات برق است و ما امسال تا نزدیک ۸۳ هزارمگاوات مصرف کردیم. با همین شیب، من بیم این را دارم که در تابستان ۱۴۰۴ ما به رقم نزدیک به ۹۰ هزار مگاوات هم برسیم. این ارقام بسیار بسیار نگرانکننده است و باید فکری برای مدیریت پیک مصرف داشت. ما الان ده تا پانزده هزارمگاوات برق تجدیدپذیر نیاز داریم. درست است که مدیرعامل توانیر در خصوص برق خانگی گفتهاند. اما سهم وسایل سرمایشی در واحدهای تجاری خرد و شرکتها حساب نشده بودند. ما برای وسایل سرمایشی در شرکتها، واحدهای تجاری و ادارات نیز از برق استفاده میکنیم. بنابراین، لزوم بهینهسازی مصرف انرژی تنها محدود به بخش خانگی نیست و بهوضوح نیاز به بهینهسازی در تمام بخشها به ما گوشزد میشود.