وزیرخارجه روسیه قرار است که اوائل دسامبر جهت شرکت در اجلاس وزیران خارجه به مالت سفر کند. این اجلاس که عمدتا بر امنیت، و بخصوص امنیت اروپا متمرکز است، همیشه مکانی برای مبادله و معامله بوده و بسیاری از طرح ها پس از بررسی در این اجلاس عملیاتی می شود.

لاوروف که کشورش مورد «تحریم ظالمانه» غرب قرار دارد، پس از سه سال به اروپا سفر میکند. این سفر مصادف است با تقریبا پایان کشتار در فلسطین و لبنان، بررسی احتمال دخالت در انتخابات آمریکا وعواقب ورود ترامپ به صحنه، اوکراین و طرح صلح و گسترش ناتو، و البته «جنگ» و «صلح» با ایران، پس از تقویت نیروی دریائی و هوائی آمریکا در منطقه.

برای بررسی هر کدام از این مباحث چندین اجلاس لازم است، اما آنچه همه را آزار می دهد، گستاخی بیش از حد ج.ا. و همکاری نظامی روسیه با ج.ا. است. آمریکا و اسرائیل بارها اعلام کرده اند که اجازه نمی دهند «ایران» مسلح به تسلیحات هسته ای شود (اخیرا رضاشاه دوم هم به آنها پیوسته تا مشترکا جبهه آزادیبخش تشکیل دهند).

واقعیت اینست که کار از این حرفها گذشته. خرازی آب پاک را روی دست همه ریخت و در مصاحبه اخیر خود گفت تنها مانع، فتوای خامنه ای است؛ که البته آنهم راه حل دارد. همانطور که رفسنجانی را مرده کردنش، خامنه ای هم مرده کرده می شود، تا فتوایش قابل تعلیل و تفسیر شود. منتظری قبل از فوتش گفته بود که در شرایط لازم و ضروری می شود چنین سلاحی را تولید کرد (نقل به مضمون).

حال، لاوروف می رود تا ژتون «ایران» را روی میز گذاشته و در کنار همقطارانش چاره جویی کنند.

بدون شک، اگر ب52 آمریکا وارد صحنه عملیاتی شود، بسیاری از این معادلات بهم می خورد، مخصوصا اگر ج.ا. عملیات وعده صاق 3 را اجرائی کند.

سوالی که می ماند اینست که در صورت وقوع جنگ بین فاشیست ها، نیروهای مردمی، از جمله کانون های شورشی چه نقشی خواهند داشت؟ اگر وارد میدان شده و از فرصت استفاده کنند، خواسته و یا ناخواسته به طرح رضاشاه دوم که معتقد است برای براندازی به کمک نظامی اجانب احتیاج است، تن داده اند. 45 سال مبارزه بی امان آخرش به این ختم می شود که بدون آمریکا هیچ غلطی نمی توان کرد. از سوی دیگر اگر دخالت مفید نداشته باشند، فرصتی مهم از دست رفته است.

شما بودید چه می کردید؟