مجاهد خلق مریم رجوی در کنفرانسی در مجلس ملی فرانسه به نکاتی اشاره دارد که در این نوشتار به آن تا حد مقدور مختصرا پرداخته می شود (متن سخنان در دو سایت بحران و دیدگاه بازتکثیر شده است). ایشان با تأکید بر این واقعیت غیرقابل کتمان که امر سرنگونی به دست مردم و کانون های شورشی تحقق می یابد، به فرانسه و دیگر کشورهای اروپائی هشدار می دهد که مماشات راه بجائی نمی برد. وی در ادامه خاطر نشان می کند:
«….ما همیشه به این رژیم گفتهایم حتماً از برنامه اتمی و جنگافروزی و سرکوب عقب بنشیند. به کشورهای غربی هم گفتهایم اگر میتوانید این رژیم را وادار به دست برداشتن از بمب و موشک کنید، درنگ نکنید. اما تجربه حدود ۳دهه مذاکره پیش چشم همه است. رژیم هر بار از مذاکره برای خرید زمان استفاده کرده و در قدم بعد تأسیسات اتمی را تکمیل میکند. اگر این رژیم بهدنبال بمب نبود ۲هزار میلیارد دلار از دارایی مردم ایران را در این مسیر هدر نمیداد. ۳هفته پیش مقاومت ایران یک سایت اتمی سری دیگر رژیم در منطقه سمنان در شرق تهران را افشا کرد که جزیی از دستگاه رژیم برای ساختن بمب اتمی است.
همچنانکه مقاومت ایران بارها اعلام کرده، قدم اول برای جلوگیری از دستیابی دیکتاتوری دینی حاکم بر ایران به بمب اتمی، به کارانداختن بند ماشه و فعال کردن قطعنامههای شورای امنیت ملل متحد است و جمع کردن کامل بساط اتمی رژیم بهویژه غنیسازی است. امری که اتحادیه اروپا به رهبری فرانسه نقش تعیینکنندهیی در آن دارد….»
نخست به تعریف یک واژه می پردازم «کاپیتولاسیون» (Capitulation) که از فعل (Capitulate) می آید به این معنا – از موجودیت دست برداشتن، سرخم کردن، تحت فشار تعظیم کردن.
حال به جملات ایراد شده بالا در ساختمان مجلس ملی فرانسه بپردازیم.
مجاهد خلق مسعود رجوی ۷ آبان ۱۳۸۶در پیامی اصرار دارد « «گفته ایم و تکرار میکنیم که میخواهیم رژیم هر چه سریعتر پس بنشیند، هر چند که این فرض بسیار بعید بهنظر میرسد اما در اینصورت قیمت هر چه کمتری میپردازیم. از این رو، با قطع و یقین میگوییم: بفرمایید عقب بنشینید، خواهش میکنیم عقب بنشینید و واپس بتمرگید! در اینصورت مردم ایران و جوانان مبارز و مجاهد این میهن، خوب میدانند شما را با ارتش قیام، چگونه جارو کنند و به زبالهدان تاریخ بریزند!»». آری، برداشتن هر گامی بجز توافق، حتما به جنگ و خونریزی و سخت تر شدن روند سرنگونی می انجامد. نگارنده با این گفته مجاهد خلق مسعود رجوی بسیار موافق است و فکر می کنم جهان ستمگر را می بایست به آن سوی سوق داد.
در سخنان خانم رجوی جملات بگونه ای چینش شده اند، گوئی که ایشان همچون شاه الهی ها خواهان جنگ و حمله نظامی اجانب به ایران هستند (حال آنکه اخیرا موضعی علیه دخالت نظامی از طرف شورای ملی مقاومت ایران گرفته شده است).
به مفهوم این جمله دقت کنیم. « اگر میتوانید این رژیم را وادار به دست برداشتن از بمب و موشک کنید، درنگ نکنید» اما سوال برآمده از این جمله در ذهن مخاطب اینست که «اگر نتوانستیم، چه کنیم؟»
خانم رجوی ادامه می دهند « اگر این رژیم بهدنبال بمب نبود [یعنی هست] ۲هزار میلیارد دلار از دارایی مردم ایران را در این مسیر هدر نمیداد.» سوال دومی که در ذهن مخاطب پیش می آید «اگر این منطق درست است، چه باید کرد؟» خانم رجوی در همین سخنان گوشزد می کنند که از مماشات دست بردارید و از خیزش مردمی و کانون شورشی که تنها راه است حمایت کنید. یعنی حمله نظامی پاسخ ندارد. اما سوال سومی که در ذهن مخاطب در آن کنفرانس شکل می گیرد بسی پیچیده تر از راهکار پیشنهادی است «اگر رژیم 2 هزار میلیارد دلار هزینه ساخت بمب هسته ای کرده، و اگر می دانیم در آخرین ثانیه های توانائی تولید است، حمایت از یک اپوزیسیون که نمی تواند رژیم را در ثانیه آخر به عقب براند، چه سودی دارد؟ بهتر است که حمله نظامی بشود».
می خواهم بنویسم که مهم نیست چقدر چپ و راست جمله ها بسته می شود و مسائل خطیر در نظر گرفته می شود، اگر تأثیر آن جملات برخلاف خواست ما باشد، یعنی فرصت سوزی شده است.
برای اکثر «ما» روشن است که مجاهدین نمی خواهند اجنبی به ایران حمله کند. در این شک نیست، اما وقتی شنونده باید عاقل باشد (که نیست و یا نمی خواهد باشد)، مشکل آفریده می شود. بخصوص وقتی تأکید می شود «[شورا] منطقه سمنان در شرق تهران را افشا کرد که جزیی از دستگاه رژیم برای ساختن بمب اتمی است».
به راستی خانم رجوی از اجانب غارتگر انتظار دارد که جمله «جزیی از دستگاه رژیم برای ساختن بمب اتمی است» را نادیده بگیرد اما به این جملات دل ببندند « قدم اول برای جلوگیری از دستیابی دیکتاتوری دینی حاکم بر ایران به بمب اتمی، به کارانداختن بند ماشه و فعال کردن قطعنامههای شورای امنیت ملل متحد است و جمع کردن کامل بساط اتمی رژیم بهویژه غنیسازی است. » و « تغییر رژیم بهدست مردم و مقاومت ایران و استقرار دموکراسی و حاکمیت مردم در ایران »؟
البته که تلاش دیپلماتهای شورای ملی مقاومت ایران شایان تقدیر است، اما به شرطی که نتیجه مطلوب حاصل شود. آیا بهتر نمی بود که از این فرصت برای تعریف یک واقعیت استفاده می شد؟ گفته می شد که اگر حمله کنند، نه تنها نمی توانند برنامه تولید بمب را به تأخیر بیندازند بلکه آنرا تسریع می کنند؟ که اگر حمله شود، رژیم برای سرکوب هرچه بیشتر مردم به پا خاسته و خسته از این نظام، بهانه پیدا می کند؟ که حمله نظامی، موفق یا ناموفق و یا تا حدودی موفق، می تواند تبعات منفی زیست محیطی برای مردمی که می خواهند این رژیم سرنگون شود، به همراه خواهد داشت؟ که این رژیم آدمکش و تروریست، 2 هزار میلیارد دلار ثروت ملی را صرف این پروژه کرده و تخریب آن، بجز دیگر نبعات منفی، نابودی بخش اعظمی از ثروت ملی است؟ که ایران غیر هسته ای فقط و فقط به تصمیم اعضای شورای ملی مقاومت مرتبط نیست، بلکه پس از سرنگونی است که باید به رفراندوم گذاشته شود؟ که کاپیتولاسیون (تعظیم به خواست ارباب بی مروت) با گروه خون انقلابیون در تضاد است. اگر، بنا به هر دلیل اقتصادی، سیاسی، نظامی، شورای ملی مقاومت به این نتیجه رسیده باشد که ایران غیر هسته ای برای ایران بهتر است، این نه بخاطر خشنود کردن ارباب بی مروت، بلکه برخاسته از نگرش انقلابی است که به رأی مردم گذاشته شده است؟ که دولت مردمی یعنی مجری اوامر مردم، و خانم مریم رجوی از آنجائیکه منتخب اعضای شورا هستند فقط می توانند نظرات و باورهای آن اعضا و بخشی از ملت را ارائه دهند؟
به مذاکرات بین ج.ا. و آمریکا اشاره ای دوباره داشته باشم. پیش از این نوشته بودم که شرکت کنندگان ایرانی در مذاکرات مسقط، نماینده مردم نیستند (نماینده خامنه ای هستند)، اما اگر این مذاکرات بتواند سایه شوم جنگ و ویرانی را از ایران دور کند، باید امیدوار بود که نتیجه به نفع مردم و منافع ملی ختم شود. همچنین نوشته بودم که این قلم به ایران هسته ای (بدون تسلیحات اتمی) باور دارد. یک کشور را نمی توان از دانش و توسعه و پیشرفت دور نگهداشت. حال اگر در دوران صلح و رفاه، کشوری با رجوع به آراء ملت، تصمیم بگیرد که نباید به آن مسیر وارد شود، و اگر در آن مسیر هست، از آن مسیر خارج شود؛ این تصمیم مردم و ملت آن کشور است (و نه یک سازمان، حزب – انقلابی، لیبرال و یا ارتجاعی). این را نوشتم که خواننده با نگرش نگارنده آشنا باشد.
حال، تصور کنیم که ایران همچون پاکستان و هند (دو دولت پاکستان و هند هر دو مذهبی هستند.) به تسلیحات اتمی مسلح شد. آیا بر این باوریم که «آخوند جماعت» مصالح درازمدت خود را فدای استفاده از بمب اتم می کند، و یا اینکه همچون امروز، به منافع ملی ایران چوب حراج می زند و وارد مذاکره با شیطان بزرگ می شود؟ دیگر اینکه، چرا به این باور رسیده ایم که نمی توان ج.ا. مسلح به بمب اتمی را سرنگون کرد؟ چرا به اصل مطلب اشاره نمی کنیم؟
مشکل غرب و شرق و جهان با مسلح شدن ج.ا. به سلاح اتمی نه به این خاطر است که چون مرتجع و تروریست است، از آن استفاده نظامی می کند، مشکل اینست که هژمونی اسرائیل تقلیل پیدا می کند. اسرائیل بمثابه سگ زنجیری ستمگران در منطقه، نخواهد توانست از بمب اتمی بعنوان اهرم برای دوشیدن کشورهای عربی استفاده کند. نتانیاهو دیگر نمی تواند شهرک های جدید در کرانه باختری بسازد. اسرائیل دیگر نمی تواند به جهان عرب و خلق فلسطین «بیلاخ» نشان دهد. به همین خاطر، در این منطقه، فقط و فقط یک کشور حق دارد سلاح اتمی داشته باشد و از آن بعنوان «ابزار تهدید» بهره بجوید.
این واقعیت و ریشه اصلی اینهمه هیاهو است. این واقعیتی است که فرانسه و برتیانیا و آلمان و آمریکا برایش جیغ می کشند. اما، «ما» که بلندگوی آنها نیستیم. به ما چه مربوط. «ما» مدافع منافع ملی ایران هستیم. برخلاف شاه الهی ها باید علیه جنگ و تبعات آن در هر فرصتی استفاده کنیم. باید کشور های مهاجم و متخاصم را از حمله پرهیز دهیم.
تا به آنجا که به «ما»، «ایران» و «دیپلمات های انقلابی» برمی گردد، لُپ مطلب ساده است.
«ما» سرنگونی طلب هستیم و مماشات و همبستری با ج.ا. را برخلاف منافع ملی ایران می دانیم. تنها راه سرنگونی اتکاء به خلق ستمدیده و کانون های شورشی است. چه ج.ا. موشک بسازد چه نسازد، چه بمب اتمی داشته باشد چه نداشته باشد، چه غرب مماشات کند چه نکند، چه سپاه در لیست تروریستی وارد بشود چه نشود، سرنگونی از دستور کار خارج نمی شود. آینده ایران هسته ای هم به مردم مربوط می شود که پس از سرنگونی روی آن تصمیم می گیرند. حال اگر می خواهند ج.ا. مسلح نشود، و یا می خواهند دولت بعدی تسلیحات اتمی را نابود کند، بهتر است از برنامه های سرنگونی طلبان (بجای 3 دهه مماشات) حمایت شود.
در سخنان خانم رجوی، اگر جملات را بریده بریده بررسی کنیم، تک تک آنها بسیار معقول است، اما وقتی به آن به عنوان یک ساختار که هدفی در چینش آن نهفته است بنگریم، به نظر این قلم، آنچه در کنفرانس رخ داد، فرصتی بود که سوخت.