روز سه‌شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، ولی فقیه نظام پیرامون مذاکره جاری بین دولت ترامپ و ولایت خامنه ای گفت: «سعی کنند یاوه ‌گویی نکنند. اینکه بگویند به ایران اجازه غنی ‌سازی نمی ‌دهیم، غلط زیادی است؛ جمهوری اسلامی منتظر اجازه این و آن نیست به مردم خواهم گفت دلیل تکیه اینها روی غنی ‌سازی چیست.» همزمان عباس عراقچی، وزیر امور خارجه رژیم در مورد غنی سازی گفت: «ماشاهد مواضع کاملا غیر معقول و غیر منطقی آمریکایی‌ها هستیم و فکر کنم امروز رهبری تکلیف را مشخص کردند. بحث غنی ‌سازی اصلا موضوع قابل مذاکره ‌ای نیست.» این سخنان در پاسخ به مقامهای دولت ترامپ، برای مثال استیو ویتکاف، است که تاکید کرده «ما یک درصد از ظرفیت غنی ‌سازی را هم نمی‌توانیم بپذیریم» است.

خامنه ای تاکنون توضیح نداده که اگر به دنبال سِلاح هسته ای نیست، آورده غنی سازی تا کنون چه بوده و در آینده چه خواهد بود؟ هزینه های کلانی که پیرامون پروژه هسته ای و به خصوص غنی سازی بر مردم و کشور تحمیل شده، صدها میلیارد دلار برآورد می شود و خروجی آن اکنون بحران انرژی در کشوری است که دومین منابع گاز و چهارمین منابع نفت را دارد. طی سالهایی که ولایتِ خلیفه دوم برای پروژه بی حاصل هسته ای (البته بدون تهیه سلاح هسته ای و راهبرد بازدارنگی برای امنیت نظام) هزینه کرده، امروز بحران آب، برق، هوا و… زندگی اکثریت مردم را به فلاکت بیشتر کشانده است.

این که سرنوشت مذاکرات جاری چه خواهد شد و این که آیا خامنه ای، ترامپ، ویتکاف، عراقچی و… بر گفته های خود ایستادگی می کنند یا نه، موضوع این یادداشت کوتاه نیست. آن چه در ادامه خواهید خواند، پیرامون ابربحران آب که به گمانم پس از ابربحران بیکاری، در ردیف دوم قرار دارد، است.

پیرامون ابربحران آب، رسانه های حکومتی به وفور خبر، گزارش و تحلیل منتشر می کنند. روزانه شاهد کلمه ها و جمله هایی همچون «بحران آبی در مرز فاجعه»، «قطع آب یک مشکل امنیتی»، «آب در آستانه ورشکستگی»، «جدال بر سر آب»، «مساله مُزمن آب در کشور»، «تاخت ‌و تاز فرونشست زمین»، «اشک آب از ناکارآمدی»، «اضطراب آب»، «تهران در انتظار فاجعه آب»، «زایندگی رودها به زوال رفته»، «بحران آب شرب و احتمال جیره بندی آب» و… هستیم و حکومت به جای توجه به بحران آب، در تدارک سِلاح هسته ای است.

دنیای اقتصاد می نویسد: «بحران آب، دیگر صرفا مساله‌ای زیست ‌محیطی نیست، بلکه به مساله‌ای در حوزه حکمرانی، امنیت اجتماعی و تاب‌آوری ملی تبدیل شده است.» (شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) و در همین رسانه می خوانیم که مخازن سدهای مهمی همچون زاینده ‌رود، کرخه، کارون، لتیان و لار، در وضعیت نگران ‌کننده ‌ای قرار گرفته ‌اند. برای نمونه، ذخیره فعلی سد زاینده‌رود به حدود ۲۹درصد ظرفیت اسمی آن کاهش یافته و سد کرخه نیز کمتر از ۳۵درصد پر است. در تهران نیز که تامین آب شرب آن وابسته به پنج سد اصلی (کرج، لتیان، طالقان، لار و ماملو) است، افت ذخایر به حدی رسیده است که مسئولان حوزه آب، برنامه‌ ریزی برای سهمیه ‌بندی آب در تابستان را ضروری می‌ دانند. به گفته جمال محمدولی سامانی، استاد دانشگاه و رئیس دفتر آب و امور زیربنایی مرکز پژوهش‌های مجلس، «در استان تهران، ناترازی عرضه و تقاضا به حدی رسیده است که حتی تامین آب شرب نیز بدون برنامه زمان‌بندی‌شده ممکن نخواهد بود.». (شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴)

روز شنبه ۱۳ اردیبهشت، سارا نصیری، در رسانه دنیای اقتصاد نوشت: «ایران در آستانه یکی از ‌حادترین بحرانهای زیست ‌محیطی و اقتصادی تاریخ خود قرار گرفته است؛ بحرانی که نه ‌تنها اقتصاد را هدف قرار داده که امنیت اجتماعی و سکونت مناطق گسترده‌ ای از سرزمین را با چالشی جدی مواجه ساخته است.»

وضعیت تاسف آور سد امیرکبیر (سد کرج) که به عنوان نخستین سد چندمنظوره در سال ۱۳۴۰ به بهره‌برداری رسید، موضوع آب آشامیدنی شهروندان تهران را به جایی رسانده که حکومت مجبور به جیره بندی آب خواهد شد. این وضعیت در طول حیات این سد بی سابقه است زیرا «از مجموع حجم ۲۰۵ میلیون مترمکعبی مخزن سد کرج تنها ۱۳میلیون مترمکعب آب پشت این سد ذخیره شده است، به ‌عبارتی در زمان حاضر حدود ۶ درصد ظرفیت سد کرج پُر و حدود ۹۴ درصد ظرفیت مخزن این سَد خالی است.» (تسنیم، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۳)

چهار سَد دیگر که آب نوشیدنی تهران را تامین می کنند، شرایط اسفناک تری دارند. سد لار با ۱۱ میلیون مترمکعب تنها یک درصد پرشدگی، سد لتیان با هشت میلیون مترمکعب تنها ۱۰ درصد پرشدگی، سد ماملو با ۲۹ میلیون مترمکعب ۱۲ درصد پرشدگی دارند و این در حالی است که ۱۱ سد مهم کشور کمتر از ۱۵ درصد ظرفیت خود آب دارند.

اگرچه کمبود بارش، برداشتهای بی رویه از آبهای زیرزمینی، تغییرات اقلیمی، توسعه شهرها، فشار جمعیتی، الگوهای ناپایدار مصرف، استفاده از آب آشامیدنی برای مصارف صنعتی و کشاورزی در ایجاد ابر بحران آب مداخله داشته، اما عامل اصلی بحران آب، سیاست‌ کلان نظام در مورد «توسعه» و برنامه ریزی بر اساس «بازدارندگی» است. مدیریت فاجعه بار در حوزه منابع آب نه به علت کمبود دانش، که به خاطر تکیه بر سیاست کلان نظام است.

 مهدی سامع

 یادداشت سیاسی نبرد خلق شماره ۴۹۰ اول خرداد ۱۴۰۴

منبع: نبرد خلق شماره ۴۹۰، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴ – ۲۲ می ۲۰۲۵