دکتر مسعود پزشکیان در این روزها مکرر گفته است که میخواهد دولت وفاق ملی را برای پیشبرد سیاستهای مقام معظم رهبری تشکیل دهد و نمیخواهد دولتش جناحی باشد، اما «انتخاب مسئولان برای ما به معضلی تبدیل شده است، چون همه آدمهای خودشان را معرفی میکنند و نمیدانم چهکار کنم.»
از ابتدای تبلیغات انتخاباتی بارها این خطر را که اکنون رئیسجمهور با آن روبهروست، هشدار دادم. اما این روزها فربگی توصیهها به رئیسجمهور از فیلسوفی در امریکا تا پخمگانی در تهران به درجهای از انفجار رسیده است که او را شاکی کرده که چرا همه میخواهند ضرورتاً رئیسجمهور را از نزدیک ببینند یا او به توصیههای آنان عمل کند.
در این میان توصیههای دکتر عبدالکریم سروش چونان نگاه یک بخش نخبگانی و نوشتهها و توصیههای برخی غیرنخبگان نشان میدهد که چقدر آقایان از واقعیتها دور هستند و نمیدانند اکنون دکتر پزشکیان با چه معضلاتی روبهروست و کشورداری اولویتهایش چیست. این وضعیت یک فاجعه تمامعیار است. دکتر سروش هشدار «سه گرداب هایل» به پزشکیان داده و گویا او را با یک دیکتاتور مطلق اشتباه گرفته که از او خواسته است هم دستگاه حکومت را زیرورو کند، هم انصار حزبالله را سرجای خود بنشاند و هم از مراجع پرسش کند با مسئله حجاب چه باید کرد زیرا جوابی برای آن ندارند و مثلاً رسوا میشوند. با کمال احترام، گویا ایشان هنوز در آن زمانهای که از کشور خارج شد، متوقف است و امر «بعید» و عجیب را از آن دوردورها توصیه میکنند. انصار حزبالله کجا بود؟! گیرم که برخوردی با شما داشتند، چرا باید بعد از سی سال هنوز نامههای شما به سران مملکت تحت تأثیر همان برخورد باشد، بهگونهای که در دانشکدههای فلسفه بگویند «فرضیهها و نظریههای سیاسی سروش اصالت ندارد، چون واکنشی به آن برخورد معروف با خود ایشان است»! چرا یک فیلسوف باید فرض کند که اکنون مسئله دکتر پزشکیان، مسئله حجاب است؟ این یعنی ناآشنابودن با ایشان و با مملکت. مثلاً شاید اگر از نزدیک رئیسجمهور را میدیدید، متوجه میشدید که کاهش قیمت چند قلم کالای پرمصرف مردم در آغاز کار دولت، همه فکر و ذکر ایشان است تا با خاطرهای خوب دولت را آغاز کند، اما همینمقدار هم با اخم تند پیرمردهای لیبرال روبهرو شده است که ما نیامدهایم با تو کمیته امداد اداره کنیم، برو و این دام افکار عدالتخواهانهات را بر مرغ دگر نه!
دوستانه میگویم کشور در سیاست خارجی و داخلی، آرامشی و اقتداری شبیه به حال امروز خود را در نیمقرن گذشته نداشته است. آن توصیفی که شما میکنید، حال کشور نیست. نباید یک فیلسوف به مرحله خودفریبی برسد. سخنان محسن هاشمی را در مناظرهها ببینید. از اینکه به قدرت بازگشتهاند، روی ابرها بشکن میزند! بقیه نیز همینگونهاند. اخمی اگر دارند مثل مشاوران و وزیران پیر و جوان دولت تدبیر از این است که گویا سهمشان بهقدرکافی داده نشده است. کدام دستگاه خدعه و دروغ را میفرمایید که پزشکیان باید سرنگون کند، وقتی همه دوستان شما اکنون دنبال پیچومهرهای از همین دستگاه به پزشکیان التماس میکنند؟! وانگهی گیرم کسانی باشند که ما و شما آنها را نپسندیم، پزشکیان تصمیم گرفته با همه کار کند و دولت وفاق تشکیل دهد، حتی اگر چنین نکند، نشان داده است که به همه احترام میگذارد و پربسامدترین حرفش آن است که «با اختلاف و دعوا نمیشود کشور را اداره کرد». آنگاه شما از دور به او فرمان دعوا و اختلاف و زیروروکردن دستگاه نظام را میدهید!
این وضع نخبگانی با کمال تأسف جای حیرت دارد. در داخل کشور نیز با برخی توصیهها به پزشکیان، آدم میخواهد سر به بیابان بگذارد که اینها در کجا سیر میکنند. کیانیان به پزشکیان میگوید «بهجای آن کاپشن یک کت سبک تابستانی بپوشید. شما چند ماه دیگر باید به نیویورک بروید.» دیگری کشف کرده که پزشکیان همان کاپشن مشکی را که روی دیگر آن سبز است، پوشیده و لباسش را در این مدت عوض هم نکرده است! سومی به او میگوید چرا گفتهای مردم به دهان تحریمکنندگان انتخابات مشت زدند، «ادبیات مشت محکمی» را عوض کن! آن دیگری از او خواسته از ظریف بخواهد برایش متن بنویسد تا سخنرانیها را از روی متن بخواند تا سوتی ندهد و جواب شنیده که خود ظریف را کسی باید برایش سخنرانی بنویسد، و بحثها همه حول این وراجیهای خالهزنکی میچرخد. فقط میتوان گفتای بیچارگان فکری! کاش میدانستید مردم او را همینگونه که دیدند، پسندیدند نه آنگونه که شماها میپسندید؛ و از او چیز دیگری میخواهند، نه آن چیزی که شماها میخواهید. مانند تازهعروسی که پیش روانشناس از شوهرش شکایت میکند که «نمیتوانم عوضش کنم» و از او میشنود که «شوهرت را همانگونه که دیدی و هست بپذیر تا خوشبخت شوی و در فکر تغییر او نباش!» به اصلاحطلبان که خود را به رئیسجمهور منتخب گره زدهاند، توصیه میکنیم از فکر تغییر لباس و مرام و فکر و دغدغههای او خارج شوند. اول کارزار انتخاب رئیسجمهور نوشتم که اصلاحطلبان، پزشکیان را اشتباه گرفتهاند و او به کار آنان نمیآید. امید که مانع او برای دولتی که در سر دارد، نشوند.
| سردبیر