دکتر عراقچی به‌درستی گفته‌ است که «اگر تا 26 مهر 404 توافق جدیدی حاصل نشود، احتمالا با یک شرایط بحرانی مواجه خواهیم بود». اشاره ایشان به سررسید انقضای قطع‌نامه 2231 است که آخرین فرصت غربی‌ها برای فعال‌کردن مکانیسم ماشه به قصد برگرداندن قطع‌نامه‌های شورای امنیت علیه ایران خواهد بود.

کوروش احمدی

کوروش احمدیدیپلمات پیشین

دکتر عراقچی به‌درستی گفته‌ است که «اگر تا 26 مهر 404 توافق جدیدی حاصل نشود، احتمالا با یک شرایط بحرانی مواجه خواهیم بود». اشاره ایشان به سررسید انقضای قطع‌نامه 2231 است که آخرین فرصت غربی‌ها برای فعال‌کردن مکانیسم ماشه به قصد برگرداندن قطع‌نامه‌های شورای امنیت علیه ایران خواهد بود. اگر اول بهمن یعنی تاریخ شروع دولت دوم ترامپ را مبنای شروع تلاش اصلی برای توافق جدید بشماریم، تنها کمتر از 9 ماه فرصت خواهیم داشت و اگر روند دوماهه فعال‌کردن مکانیسم ماشه را نیز به حساب آوریم، زمان مفید به هفت ماه کاهش خواهد یافت. این دوره هفت‌ماهه برای رسیدن به توافقی جدید درباره موضوعاتی بسیار پیچیده بسیار اندک است. قطع‌نامه سه کشور اروپایی علیه ایران در شورای حکام آژانس را باید در‌واقع در ادامه تلاش‌‌هایی دانست که این سه کشور از نوامبر گذشته برای زمینه‌سازی جهت توسل به مکانیسم ماشه تا قبل از 26 مرداد شروع کرده‌اند.

در شرایطی با چنین جدول زمانی فشرده‌ای مواجه هستیم که شرایط در یکی، دو سال اخیر بسیار دگرگون شده‌ است. در این مدت هم اهرم‌های سیاست خارجی ایران و مباحثی مانند بازدارندگی دستخوش تحولاتی اساسی شده‌اند و هم روابط ایران با اروپا و دوستانی مانند چین و روسیه متحول ‌شده‌ است. رابطه ایران با اروپا هیچ‌گاه در چند سده اخیر تا به این حد بحرانی نبوده و حمایت چین و روسیه از مواضع پوچ امارات درباره سه جزیره ایرانی و نیز مسئله کریدور زنگه‌زور نیز ممکن است اعتماد تهران به چنین دوستانی را متزلزل کرده‌ باشد. مهم‌تر اینکه شرایط داخلی نیز با توجه به تلنبار شدن مشکلات و ناترازی‌ها وارد مرحله متفاوتی شده و دیگر مانند چند دهه اخیر ممکن است تحمل استخوان لای زخم‌ها و بلاتکلیفی‌های بی‌پایان را نداشته باشد. در پرتو شرایط جدید باید توجه داشت که شرایط ذهنی طرف مقابل نیز تغییر کرده‌ است. در‌این‌میان اهرم موجود در دست ایران یعنی برنامه هسته‌ای نیز اهرمی بسیار پرمخاطره است و استفاده از آن، کشور را با ریسک جنگ مواجه خواهد کرد؛ جنگی که ممکن است بعد از ضربات پینگ‌پنگی اخیر بین ایران و اسرائیل به نظر برخی محتمل‌تر شده باشد.

مقاماتی که برای مواجهه با «شرایط بحرانی» برنامه‌ریزی می‌کنند، همچنین باید توجه داشته باشند که ما تجربه برجام به‌عنوان یک توافق تک‌موضوعی را داشته و دیده‌ایم که یک زخم پانسمان‌شده نمی‌تواند از آسیب دیگر زخم‌های باز مصون بماند. در این زمینه تأکید دکتر عراقچی بر «مدیریت تنش» و غیرممکن بودن حل مشکلات با غرب به دلیل «مسائل مبنایی» امید چندانی ایجاد نمی‌کند. اگر یک توافق تک‌موضوعی با حضور اوباما در کاخ سفید و با وجود مخالفت منطقه ممکن شد و امکان احیای آن نیز در دوره بایدن وجود داشت، در دوره ترامپ امکان تکرار آن وجود نخواهد داشت. اتهام ترامپ به ایران در دولت اولش مبنی بر نقض «روح» برجام که اشاره به‌ بندی در مقدمه برجام راجع به «صلح در منطقه» است، گویای همین امر بود. اسرائیل و شیوخ عرب که تصور می‌کردند برجام دست ایران را برای فعالیت بیشتر در منطقه باز خواهد کرد، با وجود ترامپ در کاخ سفید در موقعیت بسیار بهتری برای جلوگیری از تکرار یک توافق تک‌موضوعی دیگر هستند. به هر حال، به قول آقای عراقچی ایران در آستانه یک «شرایط بحرانی» قرار دارد و واقع‌بینی حکم می‌کند که مقامات ما بر مبنای داده‌های زمینی و نه فضایی در‌باره آن بیندیشند و به فکر راه‌حلی برای اجتناب یا عبور سالم از آن باشند. نخستین گام نیز برخورد واقع‌بینانه و منطقی با قطع‌نامه‌ای است که قرار است فردا در آژانس تصویب شود و بخشی از تمهیدات برای فعال‌کردن مکانیسم ماشه باشد. در‌این‌میان یک وجه مثبت در رویکرد ترامپ وجود دارد و آن اینکه او مُصر به اجتناب از جنگ است و رابطه‌ای با «تغییر رژیم» و حقوق بشر هم ندارد. او در دولت اولش نیز از طریق ژاپن، فرانسه و سناتور رند پال و… تلاش زیادی برای مذاکره با ایران کرد. او شخص پیچیده‌ای نیز نیست و عمدتا در فکر راضی‌کردن پایگاه رأی‌ خود در آمریکا است. به‌علاوه هر توافقی با او شانس قطعی تصویب در کنگره و ماندگار بودن را نیز خواهد داشت. اینها عواملی است که در گذشته زمینه‌ساز کار دیگر کشورها با دولت او بود. دلیلی ندارد که همین عوامل نتواند موجب گشایشی در کار ایران و آمریکا شود. چنین گشایشی می‌تواند به ایران امکان دهد تا بر خطر اصلی که از ناحیه برخی از همسایگان، کشور را تهدید می‌کند، متمرکز شود؛ همسایگانی که کرکس‌وار منتظر فرصت هستند و غنیمت خود را طلب می‌کنند.