ماهنامه خط صلح – زنانه‌شدن سالمندی، جامعه‌ی جهانی را با چالش‌هایی کلان مواجه ساخته؛ مشکلاتی که جامعه‌ی ایران نیز از آن مستثنی نیست. اگرچه در سایر کشورهای جهان برای مقابله با زنانه‌شدن سالمندی و مدیریت این بحران، استراتژی‌ها و سیاست‌های کارآمد در نظر گرفته شده، اما در ایران، این بحران چهره‌ی تکان‌دهنده‌ی خود را در فزونی روز افزون سالمندان «رها شده» در پارک‌ها و خیابان‌ها و مراکز معتادین نشان می‌دهد. دو سال پیش، داریوش ابوحمزه،‌ معاون وقت رفاه اجتماعی وزارت کار، عنوان کرد که متوسط دریافتی صندوق‌های بازنشستگی برای هر بازنشسته، ۸ میلیون و۵۰۰ هزار تومان است که این میزان تنها پاسخگوی ۲۵ تا ۳۳ درصد سبد معیشتی یک سالمند است. (۱) علت این موضوع نیز افزایش ندادن حقوق بازنشستگی، متناسب با نرخ تورم است. این موضوع، روایت فقر سالمندانی است که از حقوق بازنشستگی برخوردارند. برای اکثر این سالمندان، به‌ویژه زنان سالمند تنها و فقیر، هستی آن‌هاست که در این چرخه‌ی شوم‌ در‌هم‌ می‌شکند.

سیمای جهانی زنانه‌شدن سالمندی

اول اکتبر، روز جهانی سالمندان است. جمعیت جهان به‌طور فزاینده‌ای به‌سمت سالخوردگی در حرکت است. امروزه، جهان دارای ۸۰۷ میلیون نفر ۶۵ ساله و بالاتر است که از سال ۱۹۵۰ شش برابر شده است. تا سال ۲۰۵۰، بیش از ۵۵ درصد از ۲ میلیارد سالمند جهان را زنان تشکیل خواهند داد که ۵۹ درصد آن‌ها بالای۸۰ سال خواهند بود. سازمان ملل متحد، در سال ۲۰۲۳ برای اولین بار، روز ۲۹ اکتبر را به‌عنوان روز جهانی مراقبت و حمایت نام‌گذاری کرد. هدف توجه به این امر، برجسته‌کردن نقش حیاتی مراقبت و حمایت در ارتقای برابری جنسیتی و پایداری جوامع و اقتصادهایی است که بتواند مراقبت و حمایت از سالمندان جامعه را تامین کنند. برای دستیابی به این هدف، سیستم‌های مراقبت و حمایت باید به تقاطع نابرابری‌های جنسیتی، فقر، سن و ناتوانی زنان بپردازند. (۲)

از آن‌جایی که زنان، به‌طور متوسط ۵ سال بیش‌تر از مردان عمر می‌کنند، طبیعتاً سهم بیش‌تری از جمعیت مسن را تشکیل می‌دهند. زنان هم‌چنین، بیش‌تر از مردان عمر خود را در شرایط بیماری یا معلولیت می‌گذرانند (این‌نرخ برای زنان و مردان بالای ۵۰ سال، می‌تواند به ترتیب به ۴۰.۱ درصد برای زنان و ۲۳.۸ درصد برای مردان برسد). این امر سبب حضور بیش از حد زنان مسن در میان افرادی است که نیاز به مراقبت و حمایت دارند. به‌عنوان مثال، در میان جمعیت افراد بالای ۶۵ سال در اتحادیه‌ی اروپا، ۳۳ درصد از زنان در مقایسه با ۱۹ درصد از مردان، به مراقبت نیاز دارندد. در سطح جهان، زنان مسن به‌طور متوسط​​ ۳ تا ۴ ساعت در روز را به مراقبت‌های بدون مزد و کارهای خانگی اختصاص می‌دهند. داده‌های نظرسنجی در ۴۷ کشور تایید می‌کند که زنان مسن‌ بالای ۶۵ سال، به‌طور میانگین، تقریباً دو برابر مردان زمان بیش‌تری را صرف انجام چنین کارهایی می‌کنند. به‌عنوان مثال، در کشورهایی مانند بلژیک، یونان، ایتالیا، لوکزامبورگ، پرتغال و سوئیس، بین ۳۰ تا ۳۷ درصد از مادربزرگ‌ها و ۲۴ تا ۳۱ درصد از پدربزرگ‌ها، به‌صورت هفتگی از نوه‌ها مراقبت می‌کنند. این سهم حیاتی، که اغلب نادیده گرفته می‌شود، آن‌ها را به‌عنوان سنگ بنای پنهان و در عین حال ضروری، از ترتیبات ملی مراقبت از کودکان تثبیت می‌کند. (۳)

در حالی‌که زنان مسن در کشورهای پردرآمد ممکن است انعطاف‌پذیری بیش‌تری برای صرف زمان، برای مراقبت از کودکان یا ارائه‌ی سایر کارهای حمایتی در حین بازنشستگی داشته باشند، زنان در کشورهای با درآمد پایین و متوسط ​​که پوشش بازنشستگی برای زنان محدود و شکاف‌های جنسیتی قابل توجه است، اغلب این انتخاب را ندارند. در سال ۲۰۲۱، تنها ۱۰.۸ درصد از زنان مسن در کشورهای با درآمد بالا در نیروی کار بودند، در حالی‌که این میزان در کشورهای کم درآمد ۳۱.۸ درصد بود. در نتیجه، زنان مسن در کشورهای کم‌درآمد آسیا، آفریقا و امریکای لاتین، اغلب ساعات کاری طولانی و طاقت‌فرسا را ​​برای حمایت از خود و خانواده‌شان تحمل می‌کنند که به‌طور قابل‌توجهی بر سلامت جسمی و روحی آن‌ها تاثیر می‌گذارد و این امر سبب می‌گردد که نیازهای مراقبتی و حمایت از خود این زنان مسن، اغلب کنار گذاشته می‌شود. هم‌چنین زنان به‌دلیل یک‌عمر تجربه‌ی تبعیضات اقتصادی، جنسی، جنسیتی و ‌مشارکت نابرابر در بازار کار رسمی، پس‌انداز و دارایی‌های کم‌تری دارند و این امر حفظ استاندارد مناسب زندگی در دوران پیری را به چالش می‌کشد. در سطح جهان، زنان تنها در ۵۶ کشور از ۱۱۶ کشور، با داده‌های موجود، از دسترسی همگانی به حقوق بازنشستگی برخوردار هستند. برای مثال در کشور غنا،  تنها ۷.۲ درصد از زنان مسن در مقایسه با ۲۱.۲ درصد از مردان، مستمری بازنشستگی دریافت می‌کنند. به‌طور مشابه، در فیلیپین، این اعداد برای زنان مسن ۱۲ درصد و برای مردان ۲۳.۳ درصد است. حتی در جایی‌که زنان از حمایت‌های اجتماعی برخوردار هستند، مزایا اغلب کم و محدود و برای پوشش هزینه‌های زندگی ناکافی است؛ چه رسد به هزینه‌های مراقبت و حمایت از زنان سالمند. این واقعیت به‌ویژه  زمانی حادتر می‌شود که فشار اقتصادی تورم در بسیاری از کشورهای جهان، قدرت خرید را کاهش داده است. مطالعه‌ای که توسط سازمان «هلپ ایج اینترنشنال» در مورد تاثیر غذا، سوخت و بحران مالی در ۱۰ کشور انجام شده، نشان می‌دهد که افراد مسن به‌دلیل کاهش قدرت خرید، راهبردهای از جمله کاهش کیفیت و کمیت غذای مصرفی اتخاذ کردند که اثرات نامطلوب بر سلامتی آنان، به‌ویژه در میان زنان مسن دارد.

عدم وجود حمایت‌های دولتی لازم، سبب می‌گردد تا بسیاری از افراد مسن مجبور شوند که به سیستم‌های حمایتی غیر دولتی، یعنی به خانواده متکی باشند. با این‌حال، حتی در این شبکه‌های غیررسمی خانوادگی، زنان مسن‌تر اغلب، زندگی خود را در مضیقه سپری کنند. در بسیاری از کشورهای آسیای غربی، آسیای جنوبی و آفریقای شمالی، زنان مسن که از امکانات مالی محدود رنج می‌برند و یا اصلاً امکانات مالی ندارند، با فرزندان خود زندگی می‌کنند و در برخی از موارد با فشارهای روحی و روانی و حس سرباربودن زندگی را می‌گذرانند. داده‌های تحقیقات جنسی -جنسیتی زنان سازمان ملل، در خلال سال‌های کرونا نشان می‌دهد که نسبت کار بدون دستمزد  زنان مسن (۵۷ درصد) در مقایسه با مردان (۴۷ درصد) افزایش یافته است. در همان زمان، زنان مسن‌تر (بیش از۶۰ سال) ۳۷ درصد کم‌تر از مردان مسن‌تر و ۴۱ درصد کم‌تر از زنان جوان (کم‌تر از۶۰ سال) احتمال داشت که برای این‌کار به سایر اعضای خانواده و یا کارگران خانه تکیه کنند. این ممکن است تا حدی منعکس کننده‌ی تفاوت در ترتیبات زندگی باشد، زیرا زنان مسن (۱۵.۸درصد) دو برابر مردان مسن (۷.۷ درصد) تنها زندگی می‌کنند.

سیمای زنانه‌شدن فقر و سالمندی در ایران

در ایران، هم‌چون سایر کشورهای جهان، زنان مسن از نظر تعداد رو به رشد هستند که در آینده‌ای نه‌چندان دور، با چالش‌ها و نیازهای خاصی روبه‌رو خواهند بود. این معضل هر‌ روز انباشت فزون‌تر و آینده‌ای نگران‌کننده‌تر دارد. مرکز پژوهش‌های مجلس در سال گذشته گزارش داد که اگر سن سالمندی را ۶۰ یا ۶۵ سال در نظر بگیریم، حدود یک-چهارم تا یک-سوم جمعیت ایران در سال ۱۴۳۵ سالمند خواهند بود. در واقع پیش‌بینی‌ها از بررسی وضعیت سالخوردگی جمعیت در ایران، نشان می‌دهد که تا سال۱۴۳۰ تعداد سالمندان ایران به حدود ۳۰ میلیون نفر برسد. مرکز پژوهش‌های مجلس نوشته است که نه‌تنها موضوع سالمندی یکی از مسایل مهم و اساسی آینده‌ی کشور است، بلکه به‌طور ویژه سالمندی زنان با توجه به بالابودن جمعیت و عدم توانمندسازی آن‌ها در کسب درآمد، مسئله‌ای حادتر خواهد بود. به‌عبارتی اقتصاد ایران با حدود ۳۰ میلیون سالمند مواجه می‌شود که برخی از آن‌ها یا شغل ندارند یا درآمد بسیار پایین خواهند داشت که سرمایه‌ی اقتصادی کافی، برای دوران پیری خود ندارند.

در پژوهش شورای ملی سالمندان آمده است که در یک دهه‌ی اخیر، تعداد زنان سالمند تنهازیست، به‌طور متوسط سالانه ۷ درصد رشد داشته است. شیوع تنهازیستی زنان سالمند در یک دهه‌ی اخیر، از ۱۳ به ۲۳ درصد و برای مردان سالمند از ۴ به ۵.۵ درصد افزایش یافته است. الگوی تنهازیستی در میان زنان سالمند بیش از ۴ برابر مردان سالمند است. شیوع تنهازیستی زنان سالمند در ایران، به یکی از مسایل مهم اجتماعی تبدیل شده است. با افزایش امید به زندگی و تغییرات فرهنگی و اجتماعی، تعداد زنان سالمندی که به تنهایی زندگی می‌کنند، رو به افزایش است و بخش قابل توجهی از سالمندان در ایران، به‌ویژه زنان، در سنین بالا با چالش‌های مربوط به تنهازیستی و مشکلات اقتصادی و اجتماعی مرتبط با آن مواجه هستند.(۴)

دلایل افزایش تنهازیستی زنان سالمند را می‌توان در درجه‌ی نخست، افزایش میانگین امید به زندگی در ایران قلمداد کرد که باعث شده تعداد بیش‌تری از افراد به دوران سالمندی برسند و زنان در ایران، مانند سایر کشورهای جهان، اکثریت سالمندان را تشکیل می‌دهند. از جمله دلایل دیگر در روند رشدیابنده‌ی تنهازیستی زنان را می‌توان افزایش طلاق، آن‌هم در جامعه‌ای که چندهمسری از نظر قانونی مجاز شمرده می‌شود در کنار موج سنگین مهاجرت جوانان و زنانی که همسران خود را از دست داده‌اند و مجبور به تنهازیستی می‌شوند، قلمداد کرد. تنهازیستی زنان مسن، بدون‌شک پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و روحی روانی به‌دنبال دارد. مشکلات مالی و محدودیت اقتصادی برای زنان سالمند، فرایند  سیاست‌های جنسیت‌زده در اشتغال زنان به‌شمار می‌رود. بسیاری از زنان سالمند به‌دلیل نداشتن درآمد مستقل یا مستمری کافی، با مشکلات اقتصادی روبه‌رو هستند. تنهازیستی می‌تواند مشکلات اقتصادی را تشدید کند، چرا که آن‌ها ممکن است به‌تنهایی قادر به تامین هزینه‌های زندگی نباشند. تنهازیستی در سنین بالا می‌تواند به مشکلات روانی مانند احساس تنهایی، افسردگی و اضطراب نیز منجر شود. این وضعیت به خصوص برای زنانی که ارتباطات اجتماعی کم‌تری دارند، بیش‌تر دیده می‌شود.

زنانه‌شدن سالمندی، نیاز برای خدمات بهداشتی و مراقبتی زنان مسن را که معمولاً با مشکلات سلامتی مختلفی از جمله بیماری‌های مزمن مانند دیابت، فشار خون بالا، و بیماری‌های قلبی مواجه هستند، بالا برده است. دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی، به‌ویژه در مناطق روستایی و محروم، هم‌چنان یکی از چالش‌های مهم جامعه‌ی ایران است که در خلال ۴۵ سال گذشته به آن پاسخی داده نشده است. بحران سالمندی در ایران، هم‌چون سایر کشورهای جهان، ضرورت تقویت شبکه‌های حمایت اجتماعی، توسعه‌ی خدمات اجتماعی و ایجاد شبکه‌های حمایتی برای کاهش احساس تنهایی و حمایت از سالمندان، به‌ویژه زنان سالمند را برجسته‌تر از پیش کرده است. تغییرات جمعیتی و زنانه‌شدن سالمندی، نیازمند زیرساخت‌های مسکن و ایجاد شرایط مناسب برای سالمندان در محیط‌های مسکونی است، اما به گفته‌ی شهردار تهران، تعداد مستاجران در تهران به ۶۰ درصد رسیده و هزینه‌ی اجاره‌ها نیز به‌شدت افزایش یافته است. در چنین شرایطی خانواده‌ها به واحدهای مسکونی کوچک‌تر رو می‌‌آورند، بنابراین انتظار طبیعی این است که خانواده‌های بیش‌تری در نگهداری از سالمندان خود دچار مشکل شوند. از‌طرف‌دیگر وقتی آمار تورم و میزان حقوق دریافتی یک خانواده‌ی دارای سالمند، تناسبی نداشته باشد، نهایتاً هزینه‌ی نگهداری و مراقبت از سلامت سالمند افزایش می‌یابد. (۵)

در ایران، بسیاری از زنان مسن، هم‌چنان نقش مهمی در نگهداری از نوه‌ها و حمایت از خانواده‌ی خود ایفا می‌کنند. آن‌ها اغلب مسئولیت‌های زیادی در خانه دارند؛ اگرچه ممکن است به‌لحاظ جسمی و روحی برای انجام این کارها تحت فشار باشند. هم‌چنین تغییرات فرهنگی و اجتماعی در ایران باعث شده که نقش و جایگاه زنان مسن در خانواده و جامعه تغییر کند. زنان مسن اغلب به‌عنوان افراد شایسته‌ی احترام و شخصیتی کلیدی در خانواده‌ها شناخته می‌شدند اما تغییرات اجتماعی باعث شده که برخی از این زنان احساس کنند که نقش آن‌ها کم‌رنگ‌تر شده است. در بررسی وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان سالمند ایرانی، براساس آمارهای رسمی و الزامات سیاستی مبتنی بر پیش‌بینی‌های آینده‌نگرانه‌ی جمعیتی توسط احمد در آهکی و رضا نوبخت با استفاده از داده‌های سرشماری ۱۳۹۵ و سایر آمارهای رسمی، چنین برآورد گردیده که زنان سالمند کشور حدود ۵.۹ درصد از کل جمعیت زنان کشور را شامل می‎شوند (که انتظار می‌رود براساس پیش‌بینی محتمل آینده‌نگرانه‌ی جمعیت، این درصد به حدود ۷.۳۲ درصد در افق چشم‌انداز ۱۴۳۰ افزایش یابد). ۷۲.۹۹ درصد از زنان سالمند در خانوارهای معمولی زندگی کرده و ۴۴ درصد آن‌ها باسواد بوده‎اند که ۵۰ درصد از آن‌ها سوادشان در سطح ابتدایی است. میزان مشارکت اقتصادی زنان سالمند ۶ درصد و نرخ بیکاری آنان ۸.۱ درصد است. ۳.۴۳ درصد از ایشان همسران خود را از دست داده‎اند و ۲۴ درصد از زنان سالمند به تنهایی زندگی می‎کنند. هم‌چنین ۷.۳۹ درصد از زنان سالمند، سرپرست خانوارهایی بودند که در آن زندگی می‌کردند. (۶)

بایستی متذکر شد که زنان و دختران، به‌مثابه‌ نیمی از ‌جامعه‌ی ایران که امروزه در صف مقدم جنبش‌های اجتماعی در قرار دارند و برای آن هزینه می‌دهند، از کودکی تا کهن‌سالی، بیش‌ترین فشارها و نقض حقوق انسانی را تجربه می‌کنند. هیچ قانون و سیاست کارآمدی برای حمایت از سالمندان وجود ندارد و جامعه‌ی ایران در آستانه‌ی مواجه‌شدن با سونامی زنانه‌شدن فقر و سالمندی روبه‌رو است.

پانوشت‌ها:
۱- مکی، شادی، طرد سالمندان به‌دلیل فقر، هم‌میهن، ۲۸ بهمن ماه ۱۴۰۲.
۲- سازمان ملل: نسبت سالمندان بالای ۶۵ سال در جهان رو به افزایش است، خبرگزاری آنادولو، ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۳.
۳- چهره‌ی‌ زنانه‌ی فقر، ایسنا، ۲۷ اسفندماه ۱۳۹۹.
۴- شیوع تنهازیستی زنان سالمند در ایران، تجارت نیوز، ۱۳ آبان ماه ۱۴۰۲.
۵- مصاحبه با دکتر لیلا جودان، نماینده‌ی صندوق جمعیت ملل متحد، در ایران، آژانس سازمان ملل متحد در زمینه بهداشت باروری، ۱۶ اکتبر ۲۰۱۸.
۶- دراهکی، احمد، و نوبخت، رضا، بررسی وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان سالمند ایرانی براساس آمارهای رسمی و الزامات سیاستی مبتنی بر پیش‌بینی‌های آینده‌نگرانه‌ی جمعیتی، نشریه‌ی پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی، دوره‌ی ۱۹، شماره‌ی ۶، آذر-دی ۱۳۹۹، صص ۶۳۲-۶۲۱.