در یک نگاه

حمله نظامی هماهنگ شده و از قبل اعلام شده ارتش اسرائیل به مراکز نظامی جمهوری اسلامی، آن اقدام مورد علاقه رضا پهلوی و اپوزیسیون راست پروغرب جنگ طلب نبود. احتمال پاسخ ندادن جمهوری اسلامی و تشدید فعالیتهای “دیپلماتیک”برای ایجاد آتش بس بین اسرائیل و حزب الله به معنای آن است، احتمالأ فتیله گسترش جنگ در سطح منطقه در این دوره پایین کشیده میشود.سایه شوم خطر جنگ به هر نسبت کمتر و نهایتأ خنثی شود، از زاویه زندگی و مبارزه مردم حق طلب در منطقه و در ایران مثبت است. به نظرم اکنون جمهوری اسلامی ضعیف شده به عنوان رأس قطب ارتجاعی و تروریستی “محور مقاومت” ضربه خورده از دست تروریسم دولتی افسار گسیخته و نسل کش اسرائیل برسردوراهی وارد شدن به “جنگ تمام عیاریا سازش اساسی” قرار دارد. فاکتورهای متعددی نشان میدهد جمهوری اسلامی به احتمال زیاد مجبور به قبول شق دوم و تن دادن به “نرمش قهرمانانه” و سازشهای اساسی در منطقه خواهد شد. این روند مورد نظر دولت بایدن در کنار اظهارنظر ترامپ برای مذاکره و معامله فوری با جمهوری اسلامی آب سردی بود براپوزیسیون “بخت برگشته”راست پروغرب امید بسته به جنگ که باردیگرو برای چندمین بار  بی افق و مأیوس شوند.

دولت نتانیاهوی فاشیست خواستار جنگ تمام عیار وعده “آزادی نزدیک ایران” و یکسره کردن کار با جمهوری اسلامی از طریق ریختن انبوه بمب و موشک بر سر مراکز کلیدی اقتصادی و نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی را میداد. مهره ها و عناصر شاخص راست پروغربی و مفسران بارگاهشان با خونسردی چرتکه می انداختند که اگر به “مراکز نفتی و کلیدی اقتصادی و به ویژه مراکز اتمی ونظامی” زده شود، کار تمام است. امیدواربودند متکی به سناریوی جنگ و بمب و تروریسم هوایی اسرائیل بر تخت قدرت لم دهند. “شاهزاده” پادوی نتانیاهو  چنان ذوق زده بود که به دولتهای غربی و آمریکا و اسرائیل وعده میداد نگران نباشید”خلأ قدرت” به وجود نمیاد.

سناریوی حمله نظامی شنبه گذشته به وضوح مطابق ادعاهای هیئت حاکمه اسرائیل و هارت و پورتهای نتانیاهو- گالانت پیش نرفت. نه اینکه آنها نمیخواستند و حتی نمیتوانستند ضربات سنگین تر و به قول خوشان “کشنده تر” به جمهوری اسلامی وارد کنند. آنها مجبور شدند در چهارچوب مصلحتهای پایه ای و منافع دولت آمریکا و در این مقطع و قبل از انتخابات در آمریکا طبق  محاسبات “بایدن – لوید آستین” عمل کنند. چند دهه است طیف متنوع و ارتجاعی و ناهمگون اپوزیسیون راست “رژیم چنجی” نمیخواهند این واقعیت ساده را بفهمند که دولت آمریکا و متحدان غربی اش در این چند دهه و تاکنون نقشه ای برای تغییر رژیم در ایران ندارند،بلکه جهت اصلی آنها رام کردن جمهموری اسلامی از کانال سازش و بند و بست است. علت مسئله معرفتی و بی اطلاعی جریانات راست از سیاستهای دولتهای غربی قبله گاهشان نیست. بلکه ریشه در افق و اهداف و سیاستهای ارتجاعی آنها دارد، که خواهان جابجایی قدرت از بالا به کمک گزینه نظامی دولتهای غربی وآمریکا و اسرائیل بدون لطمه خوردن ارکان و حاکمیت سرمایه است. تا به این ترتیب اراده توده کارگر و مردم و جنبش انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی به حاشیه رانده شود. اینها میدانند سرنگونی جمهوری اسلامی با اتکا به اراده آگاهانه و سازمانیافته کارگران ، زنان، جوانان و مردم حق طلب یعنی تغییر پایه ای تحولات و سوق یافتن جنبش انقلابی برای برچیدن سرمایه داری و عروج قدرت کارگری و توده ای انقلابی که آزادی و برابری و رفاه و سعادت و دنیای بهتر را بشارت میدهد. در نتیجه آگاهانه و برای قیچی کردن روند انقلابی تحولات اتکا به گزینه نظامی آمریکا و ناتو برای دخالت در اوضاع ایران را به فلسفه وجود خود تبدیل کرده و آن را تبلیغ میکنند.  اینها میدانند جنگ و تروریسم و دخالت نظامی ارتشهای آمریکا و اسرائیل در ایران در مناسبترین حالت به عنوان مثال یعنی “عراقیزه” کردن جامعه ایران و چه بسا به وجود آمدن شرایطی بسیار بدتر همانند امروز سوریه و لیبی و افغانستان که به تمام معنا شیرازه این جوامع از هم پاشیده و جنگ و کشتار هر روزه انسانها در جریان است. جریانات دست راستی اعم از رضا پهلوی و مشروطه طلبان و جمهوریخواهان پروغربی و مجاهدین و فدرالیستهای قومی در کردستان و بخشهای دیگری طبق منافع و مصالح جنبش بورژوایی و ارتجاعی خود در شرایط سناریو سیاهی و برهم خوردن شیرازه اجتماعی،اقتصادی و سیاسی جامعه میتوانند به نان و نوایی برسند، همانطور که حکومت همپالگیهای ملی و مذهبی و فدرالیست آنها در کشور عراق و کردستان عراق به جامعه تحمیل شده و خون شهروندان را در شیشه کرده اند.  این جریانات به گسترش جنگ برآمده از نسل کشی  یکساله فاشیسم حاکم براسرائیل بسیار امیدوارند. اوج توحش و نسل کشی ارتش اسرائیل را در غزه و لبنان می بینند، خم به ابرو نمی آورند، به جنگ و موشک و بمبهای همان دولت و ارتش فاشیستی و گفته های نتانیاهوی ضد انسان دخیل بسته اند، تا بلکه رژیم اسلامی را برایشان تضعیف و “براندازد” و خود به قدرت برسند. همین خصلت  و کاراکترضد انسانی اپوزیسیون راست جنگ طلب معرف  اهداف و کارکرد ضد انسانی آنها اکنون و به ویژه در آینده تحولات ایران است. اینها عناصر تحمیل سناریوی سیاه و آینده تاریک بر جامعه ایران هستند. به سهم خود بارها تأکید داشته ام اپوزیسیون بورژوایی راست متکی به جنگ و دخالت نظامی دولت آمریکا و اسرائیل را همراه با اپوزیسیون پرورژیمی و مدافعان مرتجع “محور مقاومت اسلامی” را بیش از پیش باید منزوی و طرد کرد. در بطن تحولات سرنوشت سازکنونی، جنبش سرنگونی انقلابی و جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی رادیکال و پیشروان آنها بیش از پیش لازمست اهداف و سیاست و کارکرد همه این جریانات تمامأ ضد انسان و ضد مبارزه برحق کارگران و مردم را رسواو خنثی کنیم.

***