ماهنامه خط صلح _ تواب سازی و سوءاستفاده از دین در خدمت دولت و قدرت، به نظر میرسد از همان سالهای نخست انقلاب توسط اسدلله لاجوردی معروف به جلاد اوین استارت زده شد و در جریان نسلکشی مجاهدین و افراد مرتبط با گروههای چپ در سال ۶۷ به اوج خود رسید. اعترافات دیکتهشدهی تلویزیونی، همکاری با بازجویان، لودادن یاران، شرکت در گشتهای اطلاعات برای شناسایی و حضور در مراسم مذهبی درون بندهای زندان از جمله شروط پذیرش توبه پس از دستگیری و شکنجه بود.
با چنین زمینه و سابقهای، اذهان به سوی دههی شصت و سفاکیهای آن کشیده و بار دیگر فرهنگ توابسازی در دستگاه قضایی مطرح میگردد. مطرح کردن «همکاری موثر مرتکب در کشف جرم با معرفی شرکاء و معاونین جرم» (بند ت مادهی ۵ شیوهنامهی احراز توبه) یادآور همان شیوههای امنیتی و شکنجه با نام شرعی «تعزیزات» است.
توبهی دینی براساس آگاه بودن مطلق آفریدگار بر پنهان و آشکار مخلوقات است، اما توبهی دولتی تابع گزارشات بازجویان سپاه و اطلاعات و قاضیان نوعاً بیاطلاع از موازین قضایی با پیشداوریهای جناحی است که فرسنگها با عدالت واقعی فاصله دارد. در اینصورت به تعبیر امام علی: «دستگاه قضا اسیر اشرار شده و مطابق هوای نفس در مسیر دنیاطلبی اداره میشود».
علاوه برآن، مقیدکردن احراز توبهی زندانیان در ابلاغیهی رئیس قوهی قضاییه به: «التزام عملی به انجام فرایض دینی» و «ارائهی خدمات عامالمنفعه یا مشارکت در امور خیر»، راه ریاکاری، نفاق و تظاهر را برای زندانیان در آزاد شدن از زندان با خواندن نماز، گرفتن روزه، انفاق و احسان که اموری ایمانی و در خلوتاند میگشاید.
توبهی شرعی نوعی تنبّه وجدانی و تغییر رفتار آگاهانه و اختیاری پس از ارتکاب گناه است که شخص در فرایندی در ارتباط با پروردگار خویش میگذراند. اگر جرمش جنبهی شخصی داشته باشد، با تغییر رفتار، توبه تحقق مییابد و گذشته پاک و پوشانده خواهد شد.
اما اگر فردی به جان و مال و آبروی کسی تعرض کرده باشد، به اصطلاح شرعی «حق الناس» تلقی میشود که نه خدا میبخشد و نه دولت و قدرت حاکم چنین اختیاری دارند. شرط توبه در این موارد تنها با جلب رضایت مظلوم، استرداد مال، عذرخواهی از شخص مورد اتهام و بیان علنی اشتباه و فریب تحقق مییابد.
توبه هرچند به ظاهر آسان میرسد، اما همچون تصمیمگیری در تغییر الگوی مصرف، کاهش وزن، کاستن از چربی یا قند خون و عناصر دیگر مستلزم داشتن ارادهی قوی، برنامهریزی دقیق و پشتکار است. توبه، در تصمیم لحظهای با ادای لفظی عربی تحقق نمییابد. اگر به عملی عادت کرده و به آن معتاد شده باشیم، ترک آن اعتیاد عزم راستین میطلبد. توبه در حقیقت مثل «یوترن» در رانندگی از مسیر به اشتباهرفته، به سوی مقصد درست است.
قرآن (در آیات ۵۳ تا۵۵ سورهی زمر) به کسانی که به ضرر خویش زیادهروی کردهاند، بشارت میدهد: «هرگز از رحمت خدا مأیوس نشوید، خدا بخشندهی مهربان است و همهی گناهان را میآمرزد (آثار منفی آن را خنثی میکند)، مشروط بر آنکه: ۱- بازگشتی مستمر (به مسیر درست با هر دور شدن از مقصد) داشته باشید، ۲- اگر تاکنون تسلیم تمایلات نفس خود بودهاید، از این به بعد تسلیم هدف حقی که انتخاب کردهاید باشید، ۳- از کتاب راهنمای عمل (الگوی تغییر و اصلاح) پیروی کنید».
چنین سازوکاری بدون آنکه نام توبه برآن بگذارند، عملاً در اکثر قریب به اتفاق کشورهای جهان اجرا میشود. همین که پس از مدتی ببینند زندانی شیوهای معقول و مسالمتآمیز در زندان داشته، او را مشمول بخشودگیهای متعارف به مناسبت اعیاد ملی یا دینی قرار میدهند.
پیش از انقلاب نیز به مناسبت نوروز یا اعیاد مذهبی عدهای از زندانیان مشمول عفو واقع میشدند و از باورهای دینی مردم خرج نمیکردند. اصولاً ادغام دین در دولت، دروغ و دغلکاری و دکانداری را رونق میبخشد که به ضرر هر دو نهاد دین و دولت است.
در واقع، «شیوهنامهی احراز توبه» که در ۹ ماده توسط رئیس قوهی قضاییه به دادستان کل کشور ابلاغ شده، مصداق آشکاری از دین دولتی با ادغام دو حیطهی شرع و عرف، دنیا و آخرت، امر زمینی و امر آسمانی، ادارهی زندگی مادی و زیست معنوی است.