اگر روزی صدام حسین دیکتاتور سرنگون شده عراق با تندترین حملات و بمباران شیمیایی مناطق مسکونی و غیرنظامی قدرتنمایی میکرد، امروز نیز دشمنان ایران صد صدام حسین را در خود جای دادهاند و مشی نسلکشی را پیش گرفتهاند اما با وجود قدرت نظامی بسیار قوی با همت مقاومت قهرمانان مظلوم مسلمان در منجلاب جنگ گرفتار شدهاند.
به گزارش ایسنا، فرهیختگان نوشت: اگرچه سالهای جنگ تحمیلی را ۸ سال مینامیم اما همه اتفاقات بعد از قطعنامه ۵۹۸ نشان میدهد جنگ تا همین ۱۴۰۳ که در آن نفس میکشیم ادامه داشته و تنها شکل و شمایلش تغییر کرده است. اگر ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ فرودگاه اهواز زیر بمباران نیروی هوایی عراق قرار گرفت تا رسما جنگ تحمیلی به ایران آغاز شود، هنوز هم جمهوری اسلامی ایران با حملات متعددی روبهروست که نشاندهنده یک جنگ تمامعیار، اما در مرزهای متفاوت است.
اگر روزی صدام حسین دیکتاتور سرنگون شده عراق با تندترین حملات و بمباران شیمیایی مناطق مسکونی و غیرنظامی قدرتنمایی میکرد، امروز نیز دشمنان ایران صد صدام حسین را در خود جای دادهاند و مشی نسلکشی را پیش گرفتهاند اما با وجود قدرت نظامی بسیار قوی با همت مقاومت قهرمانان مظلوم مسلمان در منجلاب جنگ گرفتار شدهاند. با این تفاوت که اگر روزی صدام جلوی دوربینها ادای احترام به حقوق بشر درمیآورد و تلاش میکرد با نوجوانان رزمنده اسیرشده ایرانی جلوی دوربینها خودش را صلحطلب جلوه دهد، این روزها صدای ضجه مظلومیت کودکان فلسطینی و لبنانی را میتوان در تمام جهان شنید و رژیمصهیونیستی حتی برای وجهه جهانی خود نیز کاری حتی نمایشی نیز انجام نمیدهد؛ چراکه مطمئن است در بدترین و ضعیفترین شرایط نیز مورد حمایت آنها خواهد بود. اگر عراق همسایه دیرین ایران بوده و روزی به دلایل استراتژیک مورد حمایت غرب قرار گرفت، امروز اسرائیل فرزند حرامزاده صهیونیستهاست که هر مقدار نیز هزینهسازی کند، غرب مکلف است از آن حمایت کند و در این حمایت از هیچ پشتیبانیای دریغ نخواهد کرد و انبار باروتش هیچگاه خالی نخواهد شد و هربار با جدیت و تکنولوژی قویتری به این جنگ نابرابر ادامه خواهد داد و هربار از قدرت تسلیحاتی تازه خود با یک حرکت تروریستی رونمایی میکند.
اگر صداهای مخالف ضدبعثی از درون عراق به گوش رسید و درنهایت منجر به سرنگونی رژیم بعث عراق شد، شواهد نشان میدهد رژیمصهیونیستی از درون دچار مشکلات عدیدهای است که فروپاشی آن دیگر دور از ذهن به نظر نمیرسد. اختلافات داخلی میان صهیونیستها و عدم انسجام درونی در این رژیم باعث تضعیف ساختار اجتماعی و سیاسی آن شده و تنها قدرت نظامی قرار است جور ناکامیهای درون و بیرون آنها را با کشتارهای دستهجمعی و یورش به سرزمینهای مجاور بکشد.
اما شرایط امروز ایران و منطقه از شهریور ۵۹ بسیار متفاوتتر شده است. محور مقاومت دیگر فقط ایران نیست. اگر روزی صدام تنها در جبهه شرقی خود و با ایران میجنگید، امروز اسرائیل از چندین جبهه دچار جنگ و درگیری است. علاوهبر این اسرائیل باید پاسخگوی افکار عمومی جهان نیز باشد. اگر روزی دفاع غرب از صدام نوعی سرمایهگذاری برای آینده بود، این روزها دفاع غرب از اسرائیل چیزی جز هزینه و حتی درگیر شدن با افکار عمومی، آورده دیگری نداشته است. نفرت عمومی از اسرائیل یکی از همهگیرترین موضوعات جهان است که دیگر نه مختص کشورهای منطقه و جهان اسلام بلکه به یک انزجار بینالمللی در میان همه ملتهای جهان تبدیل شده که بین انسانیت و بدتر از حیوانیت مرزگذاری کردهاند. فلسطین امروز مسأله مهم آزادگان جهان است.
ایران امروز نیز در حوزه دفاعی و سختافزاری قابل قیاس با آنروز نیست. ایران امروز هرازچندگاهی از موشکهای دوربرد و نقطهزن خود رونمایی میکند. پهپادهای ایرانی امروز یکی از پرسروصداترین و خبرسازترین فناوریهای نظامیاند و درباره توانایی آنها صحبت میشود. ایران امروز، ایران هستهای است. ایرانی که در این راه شهدای زیادی تقدیم کرده و دشمنانش برای آنکه جلوی پیشرفت علمی او را بگیرند، حتی دانشمندانش را نیز ترور کردهاند. ایران امروز، ایران متکی به خود در حوزه فناوریهای نظامی است. در شرایط تحریم توانسته خودش را به بهروزترین موشکهای نظامی مجهز کند، قدرت نظامیای که برایش باعث بازدارندگیهای جدی شده است. دنیا نیز برای ایران دیگر دوقطبی زمان صدام نیست که همه دنیا با صدام بود با این حال ایران نیاز دارد نیروی نرمافزاری خود را نیز در کنار قدرت سختافزاری خود تقویت کند. باید بپذیریم که ما نه در نزدیکی جنگ که در خود جنگ قرار داریم. ادبیات ضدجنگ و ستایش صلح دیگر کاربرد ندارد. درست است که با جنگ گسترده و همهجانبه فاصله داریم اما ترس از جنگ میتواند خودش نوعی تله جنگ باشد. ترسی که دائم ما را دچار انفعال کند تا ضربات وارد شده از سوی دشمن در میدان جنگ را با گرفتن امتیاز در دیپلماسی به عقب بیندازد، خودش میتواند عامل جنگ بزرگتری باشد.
متأسفانه باید گفت اگرچه در زمینه نظامی و دفاعی قدرت چشمگیری داریم که بتوان به آن افتخار کرد اما آنچه که در آن هنوز کم و کاستیهای ویژهای داریم، وحدت و انسجام داخلی است که همچون زخمی هربار ممکن است با هر فشار دشمن تازه شود. وحدت و انسجام داخلی شرط لازم حضور در این نبرد است. آنچه که نیاز این روزهای ماست تقویت هویت ملی، ایرانی و اسلامی است که میتواند وحدتبخش همه اقشار مردم باشد. ما در این جنگ نیاز به وحدت همه آحاد و اقشار مردم داریم، نهفقط بخشی از آنها و باید تمامی جریانها و دستگاههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی برای تقویت آن تلاش کنند.