پس از حمله نظامی تمام عیار آن فاشیست به قرارگاه های نظامی این فاشیست، برخی از کشورهای منطقه برای خالی نبودن عریضه، عملیات نظامی اسرائیل را محکوم کردند، تا روابط دوباره جان گرفته ج.ا. با کشورهای حاشیه خلیج فارس، دچار تنش بیشتر نشود. طبیعتا، انگلستان و آمریکا که همیشه از دموکراسی دفاع می کنند، عملیات را حق مسلم اسرائیل دانسته و چپ و راست به ج.ا. هشدار می دهند که تلافی نکند وگرنه بد می بیند.

سکوت روسیه و چین، (مثلا) دو یار غاز ج.ا. در این مورد صدای خیلی از صاحب نظران ذوب شده را درآورده تا عاقبت روسیه و چین جداگانه موضعی گرفتند که اگر نمی گرفتند برای ج.ا. بهتر بود. روسیه طرفین را به خویشتنداری فراخوانده و «به منظور همکاری با تمام طرفین جهت کاهش سطح درگیری» ابراز آمادگی می کند. سفیر چین (و نه وزارتخارجه کشور) یک گام دورتر از این موضع برداشته و در مصاحبه ای اختصاصی با فارس از محکوم کردن حمله زیرکانه جاخالی می دهد «کشورش همواره از ایران در حفظ حاکمیت، امنیت و کرامت ملی خود حمایت می‌کند».

ظاهرا، سفرهای عراقچی به کشورهای مختلف، و حضور پزشکیان در بریکس نه تنها بی ثمر بوده،  بلکه نشان می دهد که  در حوزه اقتصاد وتجارت هم دچار بی لطفی قرار گرفته است. رسانه های ذوب شده خبر می دهند که «چین به افغانستان برای خطوط تعرفه ۱۰۰ درصدی، تعرفه صفر درصدی ارائه خواهد کرد.» گزارش همچنین به کریدور افغانستان-پاکستان اشاره دارد که چین برای رسیدن به آبهای جنوب، محتمل است با تقاضای افغانستان موافقت کند «دولت طالبان همچنین از چین خواسته است تا به این دولت اجازه دهد بخشی از کریدور اقتصادی چین و پاکستان باشد، یک پروژه اتصال ۶۲ میلیارد دلاری که منطقه غنی از منابع سین کیانگ چین را به بندر گوادر پاکستان بر کرانه دریای عمان متصل می‌کند….». همسایه دیگر ایران، ترکیه از گسترش روابط با عربستان در حوزه دفاعی و زیرساختاری صحبت می کند «پیمانکاران ترکیه در ۹ ماه ابتدایی سال جاری میلادی توسعه بیش از ۱۶۱ پروژه جدید خارجی به ارزش ۱۱.۸ میلیارد دلار را در دست گرفته‌اند که ۲.۳ میلیارد دلار آن مربوط به عربستان سعودی می‌شود….. آمارهای وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه نیز نشان می‌دهد در هشت ماه ابتدایی امسال ۶۵۵ هزار گردشگر عربستانی وارد این کشور شده که ۲.۵ برابر دور مشابه سال ۲۰۲۱ است»

با این وجود، ج.ا. هنوز بر طبل جنگ می کوبد و به دنبال تحکیم و تثبیت فرهنگ «شهادت طلبی» است. فرهنگی که اکثریت جامعه به سردی با آن برخورد کرده و بنا به گزارشات داخلی صف های طولانی برای خروج از کشور از طریق راه های جاده ای به ترکیه رو به افزایش است.

همه اینها یک طرف، سکوت معنی دار رئیس جمهور پیشین که می خواست اسرائیل را از صحنه نقشه پاک کند برای خودی ها سوال براگیز شده است. «از ژست مدافع محرومان و انقلابی‌گری تغییر موضع داده و به‌عنوان یک چهره سیاسی در قالب اپوزیسیون داخلی به تحرکاتی مشغول است….» همین گزارش ادامه می دهد «خبری از موضع‌گیری مرد بهاری نشد. این سکوت او برای اصولگرایان و رسانه‌هایشان نیز بسیار گران تمام شده….احمدی‌نژاد بعد از پایان دوران ریاست‌جمهوری تلاش کرد تقریبا در همه رویکردهای سابق خود دنده‌معکوس حرکت کند و مواضع و رفتارهای کاریکاتوری و متفاوت بروز دهد، نامه به بن‌سلمان در ماجرای جنگ یمن و تقاضای مصالحه از وی، عدم رأی‌دادن در انتخابات‌های ریاست‌جمهوری، پیام تسلیت برای سالگرد فوت مایکل جکسون، مصاحبه‌هایی که وی تلاش می‌کند خود را یک طالب آزادی‌های وسیع اجتماعی نشان دهد و… اما از آنجا که این واکنش‌ها با شخصیت احمدی‌نژاد همخوانی ندارد، نه‌تنها جامعه این نسخه او را نپذیرفت بلکه به‌درستی به ریاکاری و رادیکال شدن متهم شد و حامیانش رفته‌رفته کمتر و کمتر شدند. در حقیقت اگر زمانی مواضع ضدصهیونیستی احمدی‌نژاد موجب محبوبیت شده بود، به همان درجه سکوت امروز او موجب تنفر است چراکه همین اظهارات او علیه هولوکاست بود که از وی یک سیاستمدار متفاوت ساخت و عدم موضع‌گیری در برابر هولوکاستی که امروز در فلسطین و جنوب لبنان در حال رخ‌دادن است، تمام باقی‌مانده وجاهت او را نابود خواهد کرد.»

زیدآبادی این معما را چنین حل می کند «من یا آدم مهم و اثرگذاری هستم یا نیستم؟ اگر هستم پس چرا اجازه داده نمی‌شود در انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس فعال شوم و یا درباره مسائل مورد علاقه‌ام آزادانه اظهارنظر کنم؟ و اگر مهم و اثرگذار نیستم، دیگر توقع اینکه درباره چند موضوع خاص و گزینش‌شده، حتما موضع‌گیری کنم، بر چه منطقی استوار است؟» من معمولا منتقد و مخالف رویکرد سیاسی و اعتقادی محمود احمدی‌نژاد بوده و هستم، اما در این مورد خاص، استدلال فرضی‌اش، بیراه نیست. »

هرچه که هست و نیست، یک امر مسجل است. ج.ا. در تمام حوزه ها – دیپلماسی، اقتصادی، داخلی و البته راهبردی، ریزشی دارد، و تنها راه باقیمانده برای ادامه حیات، ادامه تنش آفرینی و دمیدن به تنور جنگ، سرکوب در داخل و ممانعت از خیزش های اجتماعی است.

باید ابزار جنگ از ج.ا. گرفته شود، تا رویاروئی ج.ا. و ملت شریف ایران هرچه بیشتر برجسته شود..