در یک اظهارنظر بی پیشینه، بن سلمان، ولیعهد عربستان، از جامعه جهانی خواست تا اسراییل را وادار به «احترام به حق حاکمیت ایران» کند. با این همه، اینگونه می نماید که ابتکار سیاسی وی بیشتر از آنکه رو به رژیم ایران داشته باشد، مُتوجه آمریکاست.

واقعیت آن است که در مُناسبات عربستان با ج.ا و نگرانیها و اختلافهای آن تغییر چشمگیری هم رُخ نداده. کُنفرانسی که بن سلمان در آن سُخنان یاد شده را ایراد کرد، دستور کار مُشخصی در مورد لُبنان و غزه دارد که در مورد لُبنان برقراری صلح از طریق تشکیل دولت، بازگرداندن قُدرت به ارتش و در مجموع پایان اتوریته سیاسی و نظامی گروه دست نشانده ج.ا، حزب الله، را در بر می گیرد و در مورد غزه نیز تلاش بر ایجاد صلح بر پایه یک راه حل عربی مُتمرکز است؛ مسیری که نقش ج.ا را تضعیف و راه مُداخله گری آن را بسیار دُشوار می کند.

در یمن نیز اگرچه عربستان و ج.ا در حالت نه جنگ و نه صُلح بسر می برند، اما در مورد سرنوشت این کشور جنگ زده هنوز حرف آخر زده نشده و تنها جای توقف عملیات نظامی عربستان را حملات دوره ای نیروهای سنتکام به رهبری آمریکا گرفته است.

در همین حال چنین نمی نماید که ریاض نگرانی زیادی در مورد «حق حاکمیت ایران» داشته باشد. تنها یک ماه پیشتر از این، به ابتکار «شورای همکاری خلیج» که عربستان در آن نقش کلیدی بازی می کند، اتحادیه اُروپا با خواست آن مبنی بر جُداسازی سه جزیره تُنب ابوموسی، تُنب بزرگ و تُنب کوچک از ایران و الحاق آن به امارات مُتحده عربی همراه شد.

بنابراین پیش شرطها برای حمایت عربستان از حاکمان ایران که در یکی از دوره های بُحرانی حیات خود قرار دارند، چندان فراهم نیست. برعکس، این فُرصتی است که عربستان می تواند به گونه موثری تهدیدهای ج.ا را خُنثی و موقعیت خود را تقویت کند. فاکتور اصلی در این مسیر، چگونگی سیاست آتی آمریکا در برابر مُتحدان خود در منطقه است و این پُرسشی است که ریاض روی میز ترامپ گذاشته است.

عربستان تجربه حمله موشکی مُزدوران ج.ا به تاسیسات نفتی خود در سال سپتامبر ۲۰۱۹ (شهریور ۹۸) در اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ را از یاد نبرده است؛ زمانی که او با وجود وعده های قبلی، از پُشتیبانی فعال از عربستان خودداری کرد و این «اقدام جنگی» ج.ا (به توصیف سازمان ملل) را بی پاسُخ گذاشت.

حاکمان عربستان با نگاه به فشارهای احتمالی چند جانبه ترامپ علیه رژیم ج.ا و خطر کشانده شدن آنها به درگیری توسُط مُلاها، مایلند از هم اکنون بدانند در کجای کشمکش ایستاده اند. اگر آمریکا سیاست تشدید فشار را در برنامه دارد، بنابراین باید منافع عربستان را نیز در آن منظور کند. بدون آن، حمایت ریاض و پیرو آن کشورهای جهان عرب از اقدامات واشنگتُن در کار نخواهد بود.

برای کشیدن خط تاکید زیر این شرط، عربستان بازی زیرکانه ای را با کارت ج.ا آغاز کرده است. ریاض ژست عادی سازی مُناسبات خود با حاکمان ایران را می گیرد تا آمریکا را مُتقاعد کند که گُزینه دیگری هم برای دور کردن خود از خطر در آستین دارد که بی تردید هزینه بیشتری برای واشنگتُن خواهد داشت. سُخنان بن سلمان روشن ترین پیام در این باره است و پس از آن سفر رییس ستاد کُل ارتش عربستان به ایران است که اولین سفر یک مقام بُلندپایه نظامی این کشور محسوب می شود.

ژست عربستان در انتها به زیان ج.ا است و دارای پتانسیل هماهنگ کردن سیاست خاورمیانه ای ترامپ می باشد. آمریکا گذشته از مساله رژیم ج.ا، برای تکمیل طرح «صُلح ابراهیم» به ریاض نیاز دارد، همچنانکه می داند بدون آن حل مساله فلسطین و بُحران لُبنان دُشوارتر خواهد بود.

محدود شدن انعکاس موضع عربستان در ایران به گونه ضعیف و در چند رسانه پراکنده، آنهم در شرایطی که رژیم ج.ا در تیررس اسراییل و آمریکا قرار گرفته و در انزوای بین المللی بسر می برد، خود گویای گیج شدن آن از «حمایت» ریاض است. بدون پیش زمینه دردسر آفرین اش، گفته های بن سلمان حتی اگر بار مُعینی هم نداشت، دستکم می توانست به خوبی مورد بهره برداری تبلیغاتی و مانُور گرد آن قرار بگیرد. خودداری رهبران و پایوران رژیم ولایت فقیه از این کار، نشان از موقعیت پارادوکسی آنها به گونه مجموع در شرایط حاضر دارد.
فراسوی خبر… پنجشنبه ۲۴ آبان