فراسوی خبر … سه شنبه ۱۰ مهر

گزارشهای میدانی، روایت بازماندگان انفجار معدن، دادخواهی خانواده های جانباختگان و داده های آماری مربوط به سوانح کاری در معادن و برخورد کارگزاران رژیم برای ساده سازی این رویداد دردناک، تاکیدی بر این است که انفجار در معدن زغال سنگ «معدنجو»، یک سانحه کاری ساده نیست بلکه جنایت در حق نیروهای کار است که مسئول آن حکومت است.

در حالی که سرکردگان رژیم عزادار سرکرده حزب الله هستند و ولی فقیه پنج روز عزاداری اعلام کرد، برای جانباختگان معدن در طبس حتی چند ساعت اعلام سوگواری نکردند. اما واقعیت جامعه، خود را در حرکتهای اعتراضی نشان می دهد.

بازنشستگان در بسیاری از شهرهای ایران غم نان و سفره های خالی شان را دارند و دست به تجمع اعتراضی می زنند. کارگران شوش در روز یکشنبه شعار دادند: «از خوزستان تا تهران، مرگ بر این مدیران».

برای کارگران طبس، عزای عمومی اعلام نشد. برای کارگرانی که جانشان را با حقوق ۱۲ میلیون تومانی در شب به اعماق زمین سپردند تا نانی را بر سر سفره خود ببرند، خیابانی به اسم آنها و بیلبوردی در خیابانهای تهران برای آنان ثبت نشد. در برابر تحویل جنازه های سوخته، بیشرمانه از خانواده های آنها پول دریافت شد. وزیر کار رژیم، بیشرمانه اعلام کرد که «در معدن طبس تخلفی صورت نگرفته … این رویداد واقعا یک حادثه بوده.»

رسانه های حکومتی، از اصولگرا و اصلاح طلب، در بت سازی از حسن نصرالله با هم مسابقه گذاشتند. داغداران تروریستها، دانشگاههای کشور را به زور برای تجمع ضد اسرائیلی تعطیل کردند. عدم شرکت مردم در چنین تجمعهای حکومتی، یادآوری مخالفت علیه سیاستهای جنگ طلبانه رژیم است.

کشته شدن حسن نصرالله و ضربه به زیر ساختهای تشکیلات حزب الله به عنوان بازوی نظامی – امنیتی جمهوری اسلامی در کنار اسرائیل، یک ضربه کلان به خامنه ای و رژیم در تمامیتش است. این ضربه یعنی شکست پروژه های جنگ طلبانه و تروریستی سپاه پاسداران برای صدور بنیادگرایی شیعی و «عمق استراتژیک» است. چشم انداز این ضربه کلان، تضعیف نیروهای نیابتی رژیم در کشورهای «محور مقاومت» رژیم است.

سیاست صدور بحران و ایجاد تنش در منطقه به بهانه حقوق فلسطینیها، هزینه های زیادی بر دوش مردم ایران تا کنون گذاشته است. سیاستهای رژیم همواره پرچم جنگ و ناامنی را بر فراز سر مردم ایران تکان داده است. همه اینها به بهای فقیر کردن مردم و فلاکت اقتصادی تمام شده است. مردم به خوبی می دانند که تقویت تروریسم و به شمول حزب الله، به بهای تحمیل اقتصاد مقاومتی، ریاضت کشی و فقر و… است و این را در شعارهای شان همواره مطرح کرده اند.

خامنه ای زبونانه در برابر مرگ دست پروده اش گفت:«سرنوشت این منطقه را نیروهای مقاومت و در راس آن حزب الله رقم خواهد زد.» او در برابر شکست سرمایه گذاری روی حزب الله و از دست دادن حسن نصرالله، قرار است با هزینه مردم ایران و ناامن کردن ایران، نیروهای نیابتی اش را از زیر خاکستر بیرون بکشد. خامنه ای و باندهای مافیایی ثروت و قدرت، به خوبی می دانند که مردم مخالف جنگ هستند، با ایجاد فضای جنگ روانی، ارابه اعدام و سرکوب را حرکت می دهند. هیچ رویداد جنگی در منطقه باعث کاهش اعدامها در ایران نشده است.

در حالی که نخست وزیر لبنان، اعلام کرده است که «هیچ گزینه ای جز راه حل دیپلماتیک نداریم، ارتش لبنان آماده اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل در صورت فراهم‌شدن شرایط لازم است» و بر اساس این قطعنامه حزب الله باید به ساحل شمالی روزدخانه لیتانی عقب نشینی کند، خامنه ای و سرکردگان سپاه بر طبل جنگ می کوبند.

عراقچی وزیر امور خارجه رژیم، گفت:«اکنون سیاست حمایت از محور مقاومت حتی بیشتر از گذشته در صدر سیاستهای ما قرار دارد.» (کانال تلگرام رسد نیوز)

با تاکید بر این که نتانیاهو و دولت دست راستی اسرائیل و خامنه ای تنها سودبرنده از شرایط جنگ کثیف فعلی هستند، این مردم ایران هستند که سرنوشت خود و البته خامنه ای و رژیم ولایت فقیه را رقم خواهند زد، اگر مماشاتگران به رژیم برای راست کردن کمرش از زیر بار این شکست کمک نکنند.

 https://t.me/nabard_khalgh