ماهنامه خط صلح – ایدهی انتقال احتمالی پایتخت در ایران، بهویژه از تهران به منطقهی مکران، اخیراً به دلیل چالشهای زیستمحیطی، تراکم جمعیتی و آسیبپذیری تهران در برابر بحرانهای طبیعی، مطرح شده است. این طرح با اهدافی مانند توسعه متوازن منطقهای، تقویت جایگاه ژئوپلیتیک و کاهش تمرکزگرایی دنبال میشود. با این حال، اجرای چنین طرحی میتواند پیامدهای چندوجهی، از جمله آثار مثبت و منفی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی، به همراه داشته باشد (جدول شمارهی ۱ این ابعاد را بهصورت خلاصه نمایش میدهد). در این یادداشت، برخی از این ابعاد بهصورت فشرده و با زبانی ساده بررسی میشود.
انگیزههای حاکمیت برای انتقال احتمالی پایتخت به مکران
دلایل اصلی حاکمیت برای انتقال پایتخت به مکران را میتوان به شرح زیر دستهبندی کرد:
۱. کاهش آسیبپذیری تهران: تهران به دلیل تمرکز بالای جمعیت و زیرساختهای حیاتی، در معرض خطراتی نظیر زلزله و آلودگی قرار دارد. انتقال پایتخت میتواند آسیبپذیری کشور را در برابر چنین بحرانهایی کاهش دهد.
۲. توزیع عادلانهی منابع: این اقدام میتواند به بازتوزیع منابع و سرمایهگذاریها در مناطق کمتر توسعهیافته کمک کند و در نهایت به توسعه متوازن کشور منجر شود.
۳. تقویت نقش ژئوپلیتیک مکران: نزدیکی مکران به آبهای آزاد و مسیرهای تجاری بینالمللی، ظرفیتهای ژئوپلیتیکی ویژهای در اختیار این منطقه قرار میدهد که میتواند به افزایش تعاملات اقتصادی و تجاری ایران کمک کند.
امکانسنجی انتقال پایتخت
انتقال پایتخت به مکران مستلزم بررسی دقیق ابعاد مختلف است. برخی از مهمترین ملاحظات عبارتاند از:
۱. زیرساختهای موردنیاز: در حال حاضر مکران فاقد زیرساختهای کافی برای پذیرش نقش پایتخت است. ایجاد زیرساختهای لازم نیازمند سرمایهگذاری گسترده و زمان طولانی است.
۲. هزینههای مالی و اقتصادی: هزینههای هنگفت ساخت پایتخت جدید ممکن است بر بودجه عمومی کشور فشار وارد کند و منابع لازم برای سایر پروژههای توسعهای را محدود سازد.
۳. پذیرش اجتماعی و سیاسی: موفقیت این طرح نیازمند اجماع سیاسی و پذیرش عمومی است. هرگونه اختلاف نظر میان نهادهای حکومتی یا مخالفت مردمی میتواند روند اجرای آن را به تاخیر بیندازد.
۴. چالشهای زیستمحیطی و منابع آبی: محدودیت منابع آبی در مکران یکی از مهمترین چالشها برای تبدیل این منطقه به پایتخت است. برنامهریزی مناسب برای مدیریت منابع آب ضروری خواهد بود.
پیامدهای مثبت و منفی انتقال پایتخت
انتقال پایتخت مانند هر پروژهی دیگری دارای پیامدهای مثبت و منفی و همچنین امکانات و موانعی است.
پیامدهای مثبت
۱. کاهش تمرکزگرایی و مخاطرات تهران: کاهش تراکم جمعیت، ترافیک سنگین و آلودگی هوا از جمله مهمترین دستاوردهای انتقال پایتخت به شمار میآید. این اقدام میتواند به بهبود کیفیت زندگی در تهران و کاهش آسیبپذیری آن در برابر بحرانهای زیستمحیطی و بلایای طبیعی منجر شود.
۲. توسعه متوازن منطقهای: انتخاب مکران به عنوان پایتخت جدید، فرصت مناسبی برای توسعه مناطق کمتر توسعهیافته جنوب شرق ایران فراهم میکند. این امر میتواند منجر به رشد اشتغال، بهبود زیرساختها و ارتقای سطح رفاه اجتماعی در این منطقه شود.
۳. تقویت موقعیت ژئوپلیتیک و اقتصادی: مکران با موقعیت استراتژیک خود در حاشیهی دریای عمان، امکان تبدیل به هاب تجاری و اقتصادی منطقهای را دارد. انتقال پایتخت میتواند تعاملات اقتصادی و تجاری ایران با کشورهای همسایه را افزایش دهد.
پیامدهای منفی
۱. هزینههای هنگفت مالی: ایجاد زیرساختهای جدید برای پایتخت، از جمله ساختمانهای اداری، مسکن، جادهها و خدمات عمومی، نیازمند بودجه کلان است که ممکن است فشار مضاعفی بر اقتصاد کشور وارد کند.
۲. افزایش نابرابریهای منطقهای: تمرکز منابع در مکران میتواند موجب کاهش سرمایهگذاری در سایر مناطق کشور شود و شکافهای منطقهای را تشدید کند.
۳. چالشهای زیستمحیطی: توسعه شهری در مکران با چالشهای جدی نظیر کمبود منابع آب و تغییرات اقلیمی مواجه است. این امر میتواند در بلندمدت مشکلات زیستمحیطی بیشتری ایجاد کند.
۴. مهاجرت گسترده و مشکلات اجتماعی: تمرکز فرصتهای اقتصادی در پایتخت جدید ممکن است موجی از مهاجرتهای داخلی به این منطقه را به دنبال داشته باشد که میتواند مشکلاتی در زمینهی مسکن، اشتغال و خدمات عمومی ایجاد کند.
تبعیض اقتصادی ناشی از انتقال پایتخت
تبعیض اقتصادی در ایران طی دهههای اخیر، ناشی از تمرکزگرایی شدید در تهران و غفلت از توسعه متوازن در سایر مناطق بوده است. این تمرکزگرایی به شکلگیری نوعی قطبگرایی اقتصادی انجامیده که پیامدهای متعددی را به همراه داشته است. از جمله این پیامدها میتوان به تمرکز زیرساختی در تهران اشاره کرد. بخش قابلتوجهی از زیرساختهای ملی، از جمله دانشگاهها، بیمارستانهای تخصصی، مراکز آموزشی پیشرفته و امکانات حملونقل، در تهران متمرکز شده است. راهآهنهای سراسری و بزرگراههای اصلی کشور نیز عمدتاً از تهران منشعب میشوند و دسترسی سایر مناطق به این امکانات محدود است. تمرکز سرمایهگذاریهای دولتی و خصوصی در تهران، که ناشی از امنیت نسبی سرمایه و وجود بازار مصرف بزرگ است، موجب شده پروژههای صنعتی و تجاری کلان عمدتاً در این شهر و حاشیهی آن استقرار یابند. نمونهی بارز این تبعیض، سهم بالای تهران از بودجههای عمرانی و اعتبارات بانکی است. در مقابل، شهرهای ساحلی و مرزی، به دلیل نبود سرمایهگذاری کافی در زیرساختها و فرصتهای شغلی، با مشکلاتی مانند مهاجرت گسترده و نرخ بالای بیکاری مواجه هستند. برای مثال، سواحل مکران با وجود پتانسیلهای بالای تجاری و ترانزیتی، هنوز به توسعه مطلوب نرسیده است.
با این حال، انتقال پایتخت به سواحل مکران، در صورت اجرای نادرست و بدون اتخاذ سیاستهای جبرانی و رویکردی مبتنی بر توسعه متوازن، میتواند به شکلگیری نوع جدیدی از تمرکزگرایی و تبعیض منجر شود. این وضعیت ممکن است سایر مناطق کشور را با تبعیضهای تازه مواجه کند. یکی از مهمترین چالشها، تبعیض بودجهای است. افزایش سهم بودجهی مکران برای توسعه زیرساختهای پایتخت جدید، میتواند به بهای کاهش منابع مالی سایر استانها تمام شود. این مسئله ممکن است موجب کاهش روند توسعه در استانهای کمبرخورداری مانند سیستان و بلوچستان، خوزستان و کردستان شود. از سوی دیگر، تمرکز زیرساختی در مکران نیز یک تهدید جدی محسوب میشود. زیرساختهای جدید، از جمله راهآهن، بزرگراهها و تاسیسات شهری، عمدتاً در اطراف پایتخت جدید ساخته خواهند شد. این تمرکز میتواند به تضعیف زیرساختهای سایر مناطق کشور و تشدید موج مهاجرت داخلی به مکران منجر شود، که خود موجب افزایش عدمتوازن منطقهای خواهد شد.
سرمایهگذاری خارجی نیز با خطر تمرکز در قطب اقتصادی جدید مواجه است. سرمایهگذاران خارجی ممکن است عمدتاً جذب پایتخت جدید شوند و سایر مناطق کشور را نادیده بگیرند. این وضعیت میتواند به افزایش نابرابریهای منطقهای و تشدید فقر در مناطق محروم منجر شود. در نهایت، یکی از مهمترین پیامدهای این طرح، مهاجرت بیرویه به مکران است. جذابیت فرصتهای اقتصادی جدید در این منطقه ممکن است موج گستردهای از مهاجرت داخلی را به همراه داشته باشد، که میتواند به تخلیهی سرمایهی انسانی در مناطق مرکزی و مرزی و در نتیجه، تضعیف ظرفیتهای توسعه در این مناطق منجر شود.
برای جلوگیری از شکلگیری تبعیضهای جدید، سیاستهای توسعه متوازن و توزیع عادلانهی منابع باید در اولویت قرار گیرد. دولت، پیش از انتقال پایتخت، باید زیرساختهای مناطق محروم را نیز تقویت کند تا توسعه اقتصادی بهصورت فراگیر و نه متمرکز بر یک منطقهی خاص، تحقق یابد. ایجاد مناطق ویژهی اقتصادی در سراسر کشور میتواند محرک رشد اقتصادی در تمام مناطق باشد و از تمرکز بیشازحد سرمایهگذاری در یک قطب اقتصادی جلوگیری کند. تقویت نظام برنامهریزی منطقهای نیز امری ضروری است تا سیاستهای توسعهای بر اساس ظرفیتها و نیازهای محلی تدوین شوند. علاوه بر این، مدیریت مهاجرت داخلی از طریق تدوین سیاستهای سکونتی مناسب برای جلوگیری از ازدحام در پایتخت جدید باید در دستور کار قرار گیرد. در نهایت، تنها با اتخاذ رویکردی جامع و متوازن میتوان از تکرار الگوهای تبعیض اقتصادی و منطقهای جلوگیری کرد.
موانع انتقال پایتخت از تهران به مکران
انتقال پایتخت به منطقهی مکران با موانع و چالشهای جدی در ابعاد زیر مواجه است:
موانع اقتصادی
هزینههای سنگین مالی: ساخت زیرساختهای جدید مانند ادارات دولتی، مسکن، جادهها، بیمارستانها و خدمات شهری به بودجه عظیمی نیاز دارد.
فشار بر بودجه عمومی: این پروژه میتواند منابع مالی سایر بخشهای توسعهای را محدود کند.
عدم بازدهی کوتاهمدت: بازگشت سرمایهگذاری در چنین پروژهای زمانبر است و ممکن است در کوتاهمدت نتایج ملموسی نداشته باشد.
موانع زیرساختی
کمبود زیرساختهای اساسی در مکران: این منطقه فاقد زیرساختهای لازم برای ایفای نقش پایتخت است.
مشکل در تامین آب و انرژی: منابع آبی محدود و زیرساختهای ناکافی برای تامین انرژی از موانع اصلی به شمار میروند.
فاصلهی جغرافیایی با مراکز جمعیتی و اقتصادی مهم: دور بودن از مناطق پرجمعیت میتواند بر تعاملات اقتصادی و اجتماعی تاثیر منفی بگذارد.
موانع زیستمحیطی
محدودیت منابع آبی: مکران با بحران کمبود آب مواجه است و توسعه شهری گسترده میتواند این مشکل را تشدید کند.
آسیبپذیری در برابر تغییرات اقلیمی: گرمای شدید و احتمال وقوع پدیدههای طبیعی مانند سیل میتواند مخاطراتی ایجاد کند.
موانع اجتماعی و سیاسی
عدم اجماع سیاسی: اختلافنظر میان نهادهای حکومتی و نبود اجماع سیاسی میتواند روند اجرای این طرح را با مشکل مواجه کند.
مقاومت مردمی: تغییر مکان پایتخت میتواند با مخالفت گروههای اجتماعی، بهویژه ساکنان تهران، روبهرو شود.
مشکلات ناشی از مهاجرت داخلی: تمرکز فرصتهای اقتصادی در پایتخت جدید ممکن است مهاجرتهای گسترده را به دنبال داشته باشد که میتواند به فشار بر زیرساختهای محلی منجر شود.
موانع قانونی و اداری
پیچیدگیهای قانونی و حقوقی: تغییر مرکزیت اداری و قانونی کشور نیازمند اصلاحات گسترده در قوانین و مقررات است.
بازسازی ساختارهای حکومتی: انتقال وزارتخانهها و نهادهای مختلف به پایتخت جدید مستلزم تغییرات گسترده در ساختار اداری و سازمانی است.
موخره:
ایدهی انتقال پایتخت از تهران به مکران، اگرچه ممکن است با اهدافی مانند کاهش تمرکزگرایی، توسعه منطقهای و بهرهگیری از ظرفیتهای ژئوپلیتیک مطرح شده باشد، اما بدون برنامهریزی دقیق و متوازن، میتواند پیامدهای منفی متعددی، از جمله افزایش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی، به همراه داشته باشد. برای موفقیت این طرح، دولت باید با برنامهریزی جامع، تامین زیرساختهای ضروری و توزیع عادلانهی منابع، از ایجاد تمرکزگرایی جدید جلوگیری کرده و توسعهای پایدار و متوازن را در سراسر کشور رقم بزند. با این حال، در شرایط فعلی، به دلیل محدودیت منابع، ناکارآمدی مدیریتی، فساد گسترده و چالشهای حقوقی، اجرای این طرح عملاً امکانپذیر نیست.