سقوط رژیم بشار اسد و پیامدهای آن، به ویژه ضربه کَمَرشکنی که به ولایت خامنه ای و «محور مقاومت [بخوانید ارتجاع]» او وارد کرد، آن چنان کلان است که ولی فقیه برای مهار برآمد خَشم و نفرت مردم، شمشیر از رو بَست و با نشستن در کُرسی قضاوت، هر سخنی پیرامون شکست پُرهزینهِ دخالت در سوریه را «جُرم» (۱) اعلام کرد. خامنه ای در این مورد قانون «جرم انگاری مصلحتگرایانه» (۲) را هم نادیده گرفت.
محسنی اژه ای، سرکرده جنایتکار قوه قضاییه در جلسه شورای عالی این نهاد به مسئولان تحت امرش «ماموریت» داد تا با افرادی که در این روزها به دنبال «برهم زدن امنیت جامعه [بخوانید ولایت فقیه] هستند» برخورد کنند. اما پیش از این حُکم کَم سابقه، شاید هم بی سابقه و برخلاف قانون اساسی رژیم، که توسط خامنه ای در روز چهارشنبه ۲۱ آذر، سه روز پس از سقوط نظام خاندان اسدها اعلام شد، رسانه های حکومتی به وفور در این باره گزارش و تحلیل منتشر کردند که به آن اشاره خواهد شد.
در اولین ساعتهای امروز یکشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳ (۸ دسامبر ۲۰۲۴) ارتش بشار اسد فروپاشید و
قصاب دمشق پا به فرار گذاشت. سالها پیش قیام توده ای مردم سوریه برای آزادی با بمبارانهای وحشیانه هواپیماهای روسیه و کشتارهای بی امان سپاه قُدس و مزدوانش به سرکردگی قاسم سلیمانی جنایتکار مهار شد. اما طی یازده روز آتش زیر خاکستر خَشم و نفرت مردم سوریه از ستم بشار اسد، به شکل شگفت انگیزی شعله ور و سرانجام به سرنگونی رژیم بشار اسد منجر شد. خامنه ای با حمایت کامل از بشار اسد، در کشتار بیش از نیم میلیون تن از مردم سوریه و آواره شدن میلیونها تن از مردم این کشور، هزینه های کلانی به مردم ایران تحمیل کرد. پاره کردن عکسهای بشار اسد، خامنه ای، قاسم سلیمانی و حسن نصرالله توسط مردم سوریه نشان از تنفر مردم از این جنایتکاران و همبستگی عملی با مردم ایران دارد.
روز چهارشنبه ۲۱ آذر خامنه ای برای تعداد دستچین شده از عَمَله و اَکَرِه اش سخنرانی کرد و امر کرده بود که پخش مستقیم نشود. به نظر می رسد که ولی فقیه نظام هنوز از ضربه سرنگونی رژیم اسد رها نشده و در همین میزان از سخنانش که رسانه ای گفت «نباید تردید کرد آن چه در سوریه اتفاق افتاد محصول یک نقشه مشترک آمریکایی و اسرائیلی است.» او همین تحلیل را در دومین سخنرانی اش در روز سه شنبه ۲۷ آذر مطرح کرد. این که ولی فقیه دینامیسم و نیروی محرکه درونی این تغییر را لاپوشانی می کند، پدیده عجیبی نیست. او عمیق ترین و توده ای ترین جنبشها و قیامهای مردم طی سالهای گذشته را کار «آمریکا و اسرائیل» اعلام می کرد. خامنه ای نمی خواهد از نفرت مردم سوریه از خاندان فاسد و قاتل اسد سخنی بگوید و مهمتر از آن به واکنش جامعه ایران به این رویداد نمی پردازد. اما طی سه روزِ پیش از «جُرم» انگاری ولی فقیه، رسانه های حکومتی در این باره تا میزانی افشاگری کردند. برای نمونه:
ستاره صبح، یکشنبه 18 آذر: «بادها طوفان می شوند… آن چه در سوریه رخ می دهد یک شبه رخ نداده است؛ درهم کوبیدن اعتراضات مسالمت آمیز مردمی کشتار و آوارگی؛ و ۰۰۰ طوفان شده اند؛ ما می توانیم بازهم شعار دهیم ولی واقعیت منتظر شعارهای ما نمی ماند. نظامیان سوریه در مقابله با شورشیان بی انگیزه شده اند.»
انتخاب، دوشنبه 19آذر: «محمدمنان رئیسی از اشغالگران بهارستان گفت: بعد از تقدیم حدود ۶ هزار مدافع حرم و صرف میلیاردها هزینه، طی فقط یک هفته سوریه را دو دستی تقدیم تکفیریها کردیم… این اگر غضب الهی نیست پس چیست؟»
هممیهن دوشنبه ۱۹آذر: «اول از همه خیلی صریح و روشن پاسخ داده شود که اشتباه کجا بود و چقدر هزینه دادیم؟»
شرق، دوشنبه ۱۹آذر: «کشور با سیاهه بلندبالایی از مسائل داخلی، منطقه ای و بین المللی دست بهگریبان… و… آبستن حوادث نگرانکننده» است.
توسعه ایرانی، سه شنبه 20 آذر: «ما در سوریه متضرر ترین و شکست خورده ترین کشور بوده ایم.»
ویرانی کشور و فلاکت مردم
باوجود این اعترافهای تگاندهنده برای نظام حاکم، ولی فقیه بازهم در سخنرانی روز چهارشنبه ۲۱ آذر خود باد در گلو انداخت و در شیپور دخالتگری و آشوبگری دمید و گفت: «به توفیق الهی، مناطق تصرف شده سوریه به وسیله جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد. شک نکنید این اتفاق خواهد افتاد.»
این چنین راهکارهایی است که کشور را به ویرانی و مردم را به فلاکت کشیده است. بودجه ۱۴۰۴ ترازنامه این ویرانی و فلاکت را به نمایش گذاشته است. وحید شقاقی شهری، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی در این مورد می گوید: «بودجه ۱۴۰۴ یک سرگرمی متناظرسازی اعداد توهمی و خیالی با اعداد واقعی است که هماره با یک شعبده بازی تماشایی است.» (خبر فوری، جمعه ۹ آذر ۱۴۰۳)
علم الهدی به تقلید از ولی امرش کلان بحرانها را به «توطئه» و «نفوذ» ربط داد و در نماز جمعه روز ۲ آذر پیرامون «تهاجم بی در و دروازه گرانی» ابلهانه گفت: «نکند این توطئه است، نکند عده ای نفوذی تلاش می کنند مردم را خسته و مستأصل کنند و از نظام و کشور بیزار کنند.» (تسنیم)
در همین روز مسعود پزشکیان در گردهمایی سراسری مسئولان بسیج دانشجویی و طلاب با هشدار درباره وضعیت جامعه گفت: «ما در کشور با انواع مشکلات مواجه هستیم. منابعی که داریم معلوم [و محدود] است. ناترازیهایی هم که در آب، برق، گاز، محیط زیست و پول ایجاد شده، معلوم است. بعضی ناترازیها در لب پرتگاه هستند و رفع آن با روند دولتی و اداری امکان پذیر نیست… قابل قبول نیست بعد از ۴۵سال ما فضای آموزش برای فرزندانمان نداشته باشیم. پول هم نداریم. روز به روز شكاف و فاصله بین دارا و فقیر عمیقتر و عمیقتر می شود.» (تلویزیون حکومتی شبکه خبر)
رسانه حکومتی جمهوری اسلامی در شماره روز دوشنبه ۵ آذر پیرامون «انقلاب لشکر گرسنگان» هشدار می داد و نوشت: «تا زمانی که اقتصاد کشور در این چارچوب قرار دارد، هر روز بحران اقتصادی شدیدتر می شود، فقرا فقیرتر می شوند، پولدارها پولدارتر می شوند و لجن اشرافیت کم نظیری که جامعه ما را در خود غرق کرده فراگیرتر می شود… طبقه اشراف، در چند نقطه خوش آب و هوای کشور هم کاخهای مجللی دارند که حتی فرصت سرکشی به آنها را هم ندارند و فقط هزینه نگهداری آنها چندین برابر هزینه زندگی شهروندان فقیر است. از توصیف خودروها، امکانات تفریحی، لباس، خوراک و برجهای این قشر اشرافی می گذریم که فهرست کردن آنها هفتاد من کاغذ می شود. آنچه آزاردهنده و البته دارای عوارض است این است که این زندگیهای پرتجمل در برابر چشمان فقرائی قرار دارند که برای تامین معیشت روزانه خود درمانده اند… درآمد مردم عادی حتی کفاف مخارج 10 روز اول ماه زندگی شان را نمی دهد؟ آیا این جسارت را در خودمان سراغ داریم که بگوئیم در جامعه اسلامی ما اختلاس، فساد اقتصادی، رانتخواری، ویژهخواری و پارتیبازی به یک رویّه تبدیل شده است؟… کوچکترین عارضه چنین جامعه مالامال از تبعیض و فاصله طبقاتی، نارضایتی عامه است. نتیجه این نارضایتیها جمع شدن بغضهای فرو خورده در سینه های قشر فقیر خواهد بود.
این بغضهای فروخورده روزی به آتشفشان تبدیل خواهند شد و لشکر محرومان و گرسنگان را علیه مسببان این بی عدالتی به راه خواهند انداخت که نامی غیر از انقلاب لشکر گرسنگان نخواهد داشت. از چنین انقلابی نمیترسید؟».
مدیرمسئول وبسایت حکومتی رویداد۲۴ در نشست محمدباقر قالیباف، سرکرده مجلس ارتجاع با مدیران رسانه ها، به پیامدهای خطرناک خَشم جامعه هشدار داد و و با طرح برخی از آمارها گفت: «حکمرانی غلط و ناکارآمد در طی چند دهه گذشته شرایط جامعه را به سمت یک فروپاشی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برده است. مقصرین شرایط کنونی کسانی نیستند جز تصمیم سازان، تصمیم گیران، مجریان و ذینفعان که منجر به رشد فقر، تورم، بیکاری، مهاجرت و غیره شده اند… رشد فقر صرفاً در طی دو سال ۹۶ تا ۹۸ از ۲۲ درصد به ۳۲ افزایش پیدا کرده و از ۹۸ تا ۹۹، ۳۸ درصد رشد کرده است. فهم این موضوع یعنی بیش از ۳۰ میلیون نفر از جمعیت کشور زیر خط فقر هستنددر واقع نه تنها کل افراد جامعه فقیرتر شده اند بلکه شکاف فقیر و غنی هم بیشتر شده است. بهعلاوه این روندها منجر به کوچک ترشدن لایه های میانی درآمدی و سقوط صاحبان درآمدهای متوسط به سطوح پائین شده است.» (چهارشنبه ۷ آذر)
اعتراف پزشکیان به چشم انداز فروپاشی رژیم
روز شنبه ۱۷ آذر مراسم روز دانشجو با حضور مسعود پزشکیان در دانشگاه شریف برگزار شد. او در این مراسم
گفت: «جایگاه امروز ما به خاطر این است که بدون مستندات علمی و شواهد مستند حرف زده ایم و عمل کرده ایم، ما باید براساس منطق و شواهد با هم گفت و گو کنیم و حرف مفت نزنیم… از تجار و بازرگانان بپرسید که فقدان FATF چه بلایی سِر آنها آورده است؟ واقعیت تلخ است اما باید پذیرفت و برای آن راه حل پیدا کرد.» (شبکه شرق) پزشکیان در بخشی از حرفهایش به دانشجویان توصیه کرد که کتاب «انقلابهای ۱۹۸۹» را بخوانند. بیژن اشتری، مترجم این کتاب پیرامون این پیشنهاد در حساب تلگرام خود توشت: «من جای آقای پزشکیان بودم یک نسخه از کتاب را به آقای خامنه ای می دادم که مطالعه کند. البته الان یک کمی دیر شده برای کتاب خواندن و درس گرفتن… به جناب پزشکیان عرض می کنم که آقای خامنه ای این مملکت را چنان ریلگذاری کرده که هیچ اصلاح یا تغییر مسیری امکان پذیر نیست. این قطار تا ایستگاه آخر خواهد رفت و همه ما را هم با خود خواهد برد.» (۳)
به نظر می رسد رئیس جمهور چندان به آموزه های این کتاب توجه نداشته و همان گونه که یک حط در میان روضه نهج البلاغه می خواند در این مورد به کُنه نظر نویسنده که بشارت سرنگونی نظامهای استبدادی را می دهد توجه نکرده است. اگر پزشکیان کتاب «چهار سوار سرنوشت» اثر ویسنته بلاسکو ایبانزو، را بخواند از سرنوشت نظام ولایت فقیه بهتر آگاه می شود. این رمان برای اولین بار در سال ۱۹۱۶، در هنگامه جنگ جهانی اول که امپراطوریها در حال سرنگونی بودند در اسپانیا منتشر شد. پزشکیان به خوبی از چهار سوار طاعون، جنگ، قحطی و مرگ، در شرایط کنونی ایران اطلاع دارد و البته خامنه ای بیش از او از این وضع آگاهی دارد. «محور ارتجاع و شرارت» ضربه کَمَرشکن خورده و زنان و مردان ایران زمین حُکم خود را اجرا خواهند کرد.
پانویس:
۱- «جرم انگاری فرایندی است که به موجب آن قانونگذار فعل یا ترک فعلی را ممنوع و برای آن ضمانت اجرای کیفری وضع می کند. این مهم در نظام کیفری جمهوری اسلامی ایران، با توجه به اصل 71 قانون اساسی باید «در حدود مقرر در قانون اساسی» صورت گیرد. با توجه به اصل یادشده، اختیار مجلس شورای اسلامی در وضع مقررات کیفری و جرم انگاری بیحد و حصر نیست، بلکه تابع محدودیتهای مقرر در قانون اساسی می باشد. همچنین بر اساس اصل چهارم قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی باید در حدود اصول و موازین اسلامی اقدام به جرم انگاری نماید. با توجه به اصول شرعی و قانون اساسی اصل بر اباحه، عدم ولایت، برائت، مصونیت فردی، منع تفتیش عقائد، منع تجسس، منع دستگیری و… بوده و استثناء بر آن اصول، نیازمند دلیل است.» (نجفی توانا علی/ مصطفی زاده فهیم، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی)
۲- «معیار جرم انگاری مصلحتگرایانه در نظام جمهوری اسلامی؛ مصلحت نظام است. مرجع تشخیص آن شورایی با انتخاب رهبری تحت عنوان مجمع تشخیص مصلحت نظام است و این نهاد در شرایطی حق عبور از اصول و نصوص اولیه قانون اساسی و موازین اسلامی را داراست. این نوع مصلحتگرایی تاثیر مهمی بر موضوع جرمانگاری دارد که تورم کیفری، سیاسی،مقطعی و واکنشی شدن حقوقکیفری از جمله نتایج آن است و باچالشهای مختلفی از جمله چالشهای سیاسی، حقوقی، اخلاقی، دینی و حقوق بشری روبرو است. بنابر این پیشنهاد شده است برای کاهش اثار منفی ونگران کننده جرم انگاریهای مصلحت گرایانه اولا ضابطه مصلحت از مصلحت نظام به مصلحت عامه تغییر کند وثانیا ضوابط دقیقتری برای مصلحت تعریف و مورد استفاده قرار گیرد.» (قدرت الله خسروشاهی/ علی گنجی، فصلنامه پژوهش حقوق کیفری)
۳- «دیدم آقای پزشکیان در دانشگاه شریف به مناسبت روز دانشجو به جوانان و دانشجویان توصیه کرده که کتاب “انقلابهای ۱۹۸۹” را بخوانند. من به عنوان مترجم این کتاب مطمئنم که کسی به این توصیه توجه نخواهد کرد و فروش این کتاب هم متاسفانه به شدت پایین خواهد آمد و مترجم و ناشر ضرر مادی خواهند دید… بله شکاف حکومت-ملت چنان عمیق است که مقامات حکومتی هر چه بگویند مردم خلاف آن را انجام می دهند.
من در همه این سالها متهم شدم که سرنوشت جمهوری اسلامی را با سرنوشت شوروی مقایسه می کنم بدون اینکه توجه کنم این دو کشور با یکدیگر تفاوتهای زیادی دارند. حالا جالب است فردی که عنوان “ریاست جمهوری” این کشور را یدک می کشد نیز نظری مشابه من دارد و سرنوشت جمهوری اسلامی را با سرنوشت شوروی مقایسه می کند.
دیدم آقای پزشکیان در مصاحبه ای درباره همین کتاب گفته است: “این کتاب تاریخ شکستهای اتحادیه های منطقه ای را بررسی کرده. این شکستها عمدتا به خاطر رفتارهای غلط و تمامیت خواهانه ای بود که احزاب داشتند… در سرنوشت دیکتاتورها، تمامیت خواهان و آدمهایی که غیرخودشان هیچ کسی را قبول ندارند و فکر می کنند عقل مطلقند و بقیه هیچ، درسهای بسیاری وجود دارد.”
من جای آقای پزشکیان بودم یک نسخه از کتاب را به آقای خامنه ای می دادم که مطالعه کند. البته الان یک کمی دیر شده برای کتاب خواندن و درس گرفتن. کتابی که من ترجمه کردم درباره فروپاشی یک امپراتوری بزرگ در اروپای شرقی است و تقریبا! عین همین حوادث، البته در ابعادی بسیار کوچکتر، برای امپراتوری شیعی جمهوری اسلامی در همین چند ماه گذشته رخ داده است.
فکر نمی کنم دیگر فرصتی برای درس گرفتن باقی مانده باشد. به جناب پزشکیان عرض می کنم که آقای خامنه ای این مملکت را چنان ریلگذاری کرده که هیچ اصلاح یا تغییر مسیری امکان پذیر نیست. این قطار تا ایستگاه آخر خواهد رفت و همه ما را هم با خود خواهد برد.
و البته من از شما که ظاهراً انسان کتابخوانی هستید متعجبم که با این همه اطلاعات و آگاهیهای قبلی چطور حاضر شدید خودتان را نامزد ریاستجمهوری در چنین نظام رو به زوالی بکنید؟ مگر در کتاب “انقلابهای…” نخواندید که نظامهای دیکتاتوری چه آخر و عاقبتی پیدا کردند؟/ بیژن اشتری»
یادداشت سیاسی نبردخلق شماره ۴۸۴ شنبه اول دی ۱۴۰۳
منبع: نبرد خلق شماره ۴۸۴، شنیه ۱ دی ۱۴۰۳ – ۲۱ دسامبر ۲۰۲۴